مدرسه پهلوانی؛ نقدی بر عدم آموزش ورزشهای زورخانهای به دختران
رایحه مظفریان//
در آیین پهلوانی و زورخانهای* دوران گذشته، پسرها تا زمان رسیدن به بلوغ و بروز نشانههای آن حق حضور در زورخانه را نداشتند. اما اکنون پس از طی سالیانی دراز بالاخره بسیاری از پسربچهها نیز از همان کودکی و قبل از بلوغ اجازه دارند تا در گود زورخانه آیین پهلوانی و فنون کشتی باستانی را بیاموزند.
در پی این تحولات چند سالی است نخستین دبستان اخلاق پهلوانی و ورزش زورخانهای کشور در شیراز گشایش یافته است. ورزش اختصاصی این مدرسه آیین پهلوانی است که فقط به پسرها آموزش داده میشود. برای شروع سال تحصیلی پسرها با نوای مرشد و آهنگ ضرب او راهی کلاس میشوند. آقای هوشمند، مدیر دبستان پهلوانی بوستان، معتقد است «آموزشوپرورش میتواند خاستگاه خوبی برای انتقال آموزههای ارزشمند و کهن پهلوانی به کودکان باشد. در این مدرسه غیر انتفاعی انتقال آموزههای اخلاقی در کنار سرفصلهای آموزشی مدارس حرف اول را میزند و دانشآموزان رقیبهای اخلاقی یکدیگرند و با اخلاقترین و برترین آنها بهعنوان پهلوانک معرفی میشود. پیشسلام بودن، ایثار، از خودگذشتگی و دیگر صفات پهلوانی، در دانشآموزان نهادینه میشود و ورزش پهلوانی و زورخانهای بهعنوان ورزش تخصصی آموزش داده میشود.»
ایده جالب این مدرسه در شکستن سنتهای پیشین بسیار کارآمد بوده است. اکنون این فرصت برای پسربچهها فراهم است تا بتوانند در هر سنی از آموزههای کهن بومی بهره ببرند اما اقداماتی اینچنین که توان شکست سدهای چند صد ساله را دارد چگونه نمیتواند سد حضور دختران در ورزشهای پهلوانی را بشکند؟
اگرچه این مدرسه، شعبه دخترانهای نیز با نام مشترک «بوستان» دارد، اما این امتیاز برای دخترهای مدرسه وجود ندارد و دختران فقط میتوانند شاهد ورزشکردن پسرها باشند. موضوعی که چندسالی است در فضاهای زورخانهای نیز ایجاد شده تا زنان بتوانند تنها نظارهگر ورزش و نمایش زوروبازوی مردانه باشند! و از یادگیری آیین پهلوانی و انجام ورزش زورخانهای منع شدهاند. هرچند زنان داوطلبی تاکنون بارها به فدراسیون ورزشهای پهلوانی و زورخانهای جهت اعلام آمادگی و یا گرفتن مجوز مراجعه کردهاند اما تا به حال پاسخ مشخصی دریافت نکردهاند.
در هر گوشهای از بخش پسرانه فضای مدرسه، نشانهای از فرهنگ زورخانه دیده میشود، میلهای کاغذی آویزان از سقف، تختههای شنای چیده شده روی هم، نمونه یونیفورم لباس زورخانهای دانشآموزان و… اما آنچه که بیش از همه توجه را جلب میکند اسم کلاسهایی است که با صفتهای منسوب به پهلوانان مزین شده: کلاس گذشت، کلاس دوستی، کلاس صداقت و غیره. به انتخاب دانشآموزان هر کلاس به بهترین و نمونهترین دانشآموز کلاس، بازوبند پهلوانی با عنوان «پهلوانک بوستان» داده میشود تا مورد تشویق قرار گیرد.
آیا آموزههای پهلوانی فقط میتواند مختص پسران و مردان باشد؟ آیا زمان آن نرسیده که القابی مانند جوانمردی و مردانگی جای خود را به انساناندیشی بدهد و از شکافهای جنسیتی به سمت انتقال آموزهها به دختران در کنار پسران حرکت کنیم؟ آیا آیین پهلوانی تنها برای مردان تعریف شده است؟ آیا در شاهنامه پهلوانی و جهان پر تنش و اسطورهای آن فقط مختص مردان بوده است؟
رودابه، تهمینه، گردآفرید، فرنگیس و کتایون ممکن است در کنار سام، زال، رستم، سهراب، سیاوش و اسفندیار، نقشی فرعی داشته باشند ولی بدون اینها معلوم نیست بر سر قهرمان مرد چه میآمد و چه ساختار و چه جذابیتی برای داستان باقی میماند. زنان در شاهنامه نه تنها از این دیدگاه که دلبران و دختران و مادران قهرمانان بودهاند، بلکه از دید شخصیتهای مستقل و اثرگذار هم میتوانند مورد بحث باشند و تا حدی هم بودهاند (یزدانفر، 1392: 183).
اکثر زنان شاهنامه نمونه بارز زن تمام عیار هستند؛ در عین برخورداری از فرزانگی، بزرگمنشی و حتی دلیری، از جوهر زنانه به نحو سرشار نیز بهرهمندند. (اسلامی ندوشن، 1348 :61)
خطرکردن، جنگیدن، بلندپرواز بودن، خردورزیدن و قدرت انتخاب که در زنانی چون سیندخت، فرانک، گردیه، کتایون و دیگران دیده میشود، لزوماً صفاتی مردانه نیست، بهویژه هنگامی که فضا، فضای اشرافی و حماسی باشد. از این گذشته، شخصیتهایی چون تهمینه، فرنگیس، رودابه و منیژه، خُلق و خوی مردانه ندارند، بلکه این اوصاف زنانه آنها مانند وفاداری همسرانه یا فداکاری مادرانه است که عامل اهمیت آنهاست.
«درباره زن، استاد سخن فردوسی طوسی، یا به اقتضای موضوع، اظهار نظر کرده است یا از زبان قهرمان داستان سخن رانده؛ به همین جهت است که گاه زن، مقام و منزلت فرشتگان را دارد و مظهر خوشبختی نشان داده میشود و در دوراندیشی و پارسایی و عقل و درایت و دلاوری و تیزهوشی همچون مردان مورد ستایش قرار میگیرد.» (بصاری، 1350 :6)
با جستوجویی در فضای مجازی تعاریفی این چنین از ورزش پهلوانی بسیار رایج است:
به مرور فنون رزمی در ورزشهای آئینی در هم آمیخت و حالتی نمایشی پیدا کرد. افزودهشدن اصول اخلاقی به مجموعه این فنون نمایشی و رزمی سبب شد سبکی جدید بهوجود بیاید که امروزه به مجموعه آن، آیینهای پهلوانی یا ورزشهای باستانی میگویند. یک پهلوان نه تنها جنگاوری ماهر و ورزشکاری قویبنیه است، بلکه به مهارتهای ارتقای سطح معنوی روح نیز مسلط است. همچنین پهلوان باید به ویژگیهای اخلاقی از جمله جوانمردی، مهماننوازی، دستگیری از ضعفا، کمک به فقرا، فروتنی و گشادهرویی مجهز باشد.
القابی اینچنین که دستپروردهٔ جامعهٔ مردانه است و فروتنی و گشادهرویی و جوانمردی را صفاتی مردانه میداند، از سوی مردان به مردان دیگر اعطا میشود، در پی تحولات جامعه امروزی نیازمند بازنگری است. این تغییر نگرش تنها در صورتی میسر و موثر خواهد بود که در بستر همان اجتماع اولیه اصلاح گردد. حضور زنان در گود زورخانه بیشک آغازگر تغییرات بزرگ و مثبتی میتواند باشد؛ اما آیا امیدی هست که بعد از گذشت قرنها و تحول فضای اجتماعی شاهد حضور ورزشکاران زن در این عرصه باشیم؟ آیا امیدی هست که دختران ایرانزمین هم روزی پهلوان خطاب شوند بدون اینکه نقشهای قالب و از پیشتعیین شده اجتماعی بر آنها تحمیل شود؟ آیا فرصتی خواهد بود که دختران ایرانزمین رشادت خود را در گود زورخانه محک بزنند؟ چه کسانی مسئول ایجاد چنین فرصتهایی خواهند بود تا زمانیکه قدرت حاکم بر هر سیستمی فقط توسط مردها اداره میشود؟
***
*پیدایش زورخانه مربوط میشود به زمانهای قدیم که جنگهای تنبهتن انجام میشد و تعلیم فنون جنگی در آن عصر به سبک و شیوهٔ مخصوصی بود. رزمهای آنزمان با شیوههای متفاوتی از جمله اسبسواری، چوگان بازی، تیراندازی، کشتی و… انجام میگرفت. تعلیم فنون رزم برای دفاع از هر مملکتی ضروری بود.
منابع:
اسلامی ندوشن، محمد علی، “مردان و زنان شاهنامه”، مجله یغما، ش22 ،1348.
بصاری، طلعت، زنان شاهنامه، تهران، انتشارات دانشسرای عالی، 1350.
یزدانفر، ساره و شیری، قهرمان، «نقش اجتماعی، موقعیت و مقام زن در شاهنامه فردوسی و هزار و یک شب»، فصلنامه پژوهشهای ادبیات تطبیقی، دوره 4، ش 2، 1359.
(Visited 394 times, 1 visits today)