جاناتان زیمرمن، استاد دانشگاه نیویورک در رشته آموزش و تاریخ، در کتاب جدیدش تاریخ جهانی آموزش سکس می‎نویسد: احتمالا هیچ موضوعی بیشتر از آموزش سکس برای معلم‎ها دردسرساز نیست. و هیچ موضوع دیگری این اندازه پیچیدگی ندارد و احساسات را در قالب بحث‎های مختلف در زمینه بچه‎داری و قدرت دولت فدرال بر آموزش برنمی‎انگیزد.

نوشته: جسیکا لی‌هی/ برگردان: مریم نظری

علی‎رغم این‎که هر ایالتی در امریکا بخشی آموزشی درباره سکس دارد، مدل و موارد آموزشی بسیار متنوع است و بر مبنای باورها و سیاست محلی ممکن است بسیار گسترده یا بسیار محدود باشد. زیمرمن در کتابش می‎نویسد که  آموزش در امریکا بیشتر با معیارهای جهانی هماهنگ است: اطلاعاتی کلی درباره سیستم تولیدمثل می‎دهد و تعدادی توصیه ایمنی برای کاربرد روزمره دارد.

این پرسش که «چه کسی باید سکس را آموزش دهد و دستورالعمل آموزشی چه باید باشد؟» در کشوری با تنوع جمعیتی و ایدئولوژیکی فراوان، مشکلی بزرگ است. درباره محتوای آموزش سکس، نحوه آموزش و سن شروع آموزش توافق چندانی وجود ندارد. طبق آمار، ۴۴درصد امریکایی‎ها به‎اشتباه فکر می‎کنند که آموزش سکس اکنون در برنامه اصلی درسی گنجانده شده است. خب سوال این است که: چرا واقعا نیست؟ آیا کشور توان آموزش موثر سکس را ندارد؟

مسئله و مشکل هر چه باشد، نوجوانان امریکایی نیازمند آموزش کامل و مفصلی درباره سکس هستند و دلیل بسیار ساده است: چون نوجوانان امریکایی سکس دارند. طبق آمار، ۴۷درصد دانش‎آموزان دبیرستانی سکس را تجربه کرده‎اند، ۳۴درصد آنها در سه ماه گذشته سکس داشته‎اند و ۴۱درصد ایشان گفته‎اند که از کاندوم استفاده نکرده‎اند، درحالی‎که کاندوم نقش موثری در جلوگیری از بارداری و انتقال بیماری‎های مقاربتی همچون اچ‎آی‎وی دارد.

این آمار کمک می‎کند که بدانیم چرا امریکا بالاترین آمار بارداری نوجوانان در کشورهای توسعه‎یافته را دارد؛ و چرا نوجوانان امریکایی ۱۹ میلیون، یعنی حدود نیمی از موارد ابتلا به بیماری‎های مقاربتی در هر سال را تشکیل می‎دهند، درحالی‎که تنها یک‎چهارم جمعیت فعال از نظر جنسی در امریکا هستند. به‎نظر می‎آید امریکا تنها کشور توسعه‎یافته‎ای نیست که مشکل آموزش غیرموثر سکس را دارد. طبق آمارهایی که به‎تازگی در بریتانیا منتشر شده، ۷۰درصد نوجوانان بریتانیایی احساس  می‎کنند که قبل از اولین تجربه‎شان،باید بیشتر درباره سکس بدانند؛ آنها به‎خصوص دوست دارند درباره پیشگیری از بارداری و کاهش ریسک رفتارهای جنسی بدانند و یاد بگیرند چگونه سکس رضایت‎بخش‎تری داشته باشند.

آنچه نوجوانان بریتانیایی دوست دارند بدانند و نیز سوالات مهمی که در سایر منابع برای نوجوانان مطرح بوده در برنامه‎های آموزشی امریکا چندان جایی ندارد، چون سیاستگذاری درباره آموزش سکس در امریکا غیرمتمرکز است و ایالت‎ها برنامه‎های خودشان را دارند. علی‎رغم این‎که همه ایالات برای کودکان در مدارس عمومی تا حدودی برنامه‎های آموزشی دارند، فقط در ۱۳ ایالت آموزش سکس بخشی از برنامه درسی قانونی است و باید برنامه را بر مبنای شواهد علمی و پزشکی ارائه دهند. فقط ۱۸ ایالت آموزش اجباری پیشگیری از بارداری دارند. درحالی‎که ۲۶ ایالت آموزش‎هایی برای سلامت جنسی و تصمیم‎گیری صحیح جنسی دارند، ۱۹ ایالت برنامه‎های جنسی خود را بر مبنای تاکید بر پرهیز از سکس تا زمان ازدواج گذاشته‎اند. حتی همین استانداردهای متنوع نیز در معرض تفسیر قرار دارد.

آموزش جنسی در امریکا سه مدل است: جامع، مبتنی بر پرهیز جنسی و پرهیز مطلق جنسی. برنامه جامع، بر اساس تعریف اداره آموزش و اطلاعات جنسیتی در امریکا، بر ارائه اطلاعات متناسب با سن و رشد دانش‎آموزان مبتنی است که از نظر پزشکی و علمی تایید شده‎اند و متناسب با نیازهای همه نوجوانان امریکایی است. موضوعات پوشش‎داده‎شده در این برنامه شامل رشد انسان، پرهیز،‌ پیشگیری از بارداری، پیشگیری از بیماری‎های جنسی و مهارت‎های لازم برای داشتن رابطه سالم و تصمیم‎گیری درباره رابطه و بدن است.

مدل پرهیز مطلق جنسی هیچ اطلاعاتی در زمینه‎های مختلف سکس و به‎خصوص پیشگیری از بارداری نمی‎دهد. مدل مبتنی بر پرهیز جنسی نیز، درحالی‎که اولویت را پرهیز از سکس تا ازدواج می‎داند، اطلاعات ابتدایی از مدل جامع را هم ارائه می‎دهد.

سیاست‎های پرهیز مطلق از زمان ریگان بودجه ویژه داشتند. بر مبنای مطالعات جامع تاییدشده، برنامه پرهیز مطلق جنسی بر سن اولین تجربه سکس در نوجوانان هیچ تاثیری نداشته، تعداد پارتنرهای سکس نوجوانان را کم نکرده و آمار گسترش بیماری‎های مقاربتی را نیز کاهش نداده است.

دن سویج از منتقدان جدی برنامه‎های پرهیز مطلق است. او در مصاحبه می‎گوید: موضوعاتی که بیشتر در مدرسه‎ها آموزش داده می‎شود زیست‎شناسی تولیدمثل است که البته موضوع مهمی است، اما به موضوعاتی مانند رضایت دوطرفه در سکس، لذت‎بردن و ارتباط موثر بی‎توجهی می‎شود. او معتقد است برنامه جامع آموزش سکس باید به موضوعات واقعی بپردازد که می‎تواند زندگی کودکان را تحت تاثیر قرار دهد: باید چیزهایی را که ممکن است زندگی مردم را نابود کند یا تراماهای جدی در زندگی ایجاد کند به کودکان بیاموزیم؛ مثلا کودکان باید بدانند که داشتن یا نداشتن رضایت در سکس چه معنایی دارد، چگونه متوجه شوند که رضایت وجود دارد، چگونه رضایت یا عدم رضایت خودشان از رابطه را ابراز کنند و از حق خودشان دفاع کنند و چگونه مطمئن باشند که طرف مقابل رضایت واقعی دارد و باعث تراما در او نمی‎شوند. او می‎گوید ما باید درباره لذت در سکس حرف بزنیم، چون درواقع ۹۹.۹۹درصد دلیل سکس داشتن همین است و ۹۹.۹۹درصد در هیچ برنامه درسی پوشش داده نمی‎شود.

سویج معتقد است علی‎رغم پیشرفت جامعه در موضوعاتی مانند برابری جنسیتی و برابری در ازدواج و حقوق اقلیت‎ها، آموزش سکس به کودکان پیشرفتی نکرده و حتی پسرفت کرده، چون محافظه‎کارانی که شکست خودشان را در موضوعات جنسیتی و حقوق اقلیت پذیرفته‎اند، بودجه را بر مبنای مهندسی معکوس متمرکز کرده‎اند تا کودکان را در ناآگاهی پرورش دهند. او آموزش پرهیز مطلق جنسی یا آموزش صرف زیست‎شناسی تولیدمثل را مانند آموزش مکانیک و سیستم احتراق خودرو می‎داند بدون این‎که درباره سیستم‎های جدید ترمز و فرمان توضیح دهیم یا قوانین رانندگی، مانند چراغ قرمز و علامت ایست، را شرح دهیم.

زیمرمن اما تنها محافظه‎کاران را مقصر این وضع نمی‎داند. او معتقد است هر چقدر جامعه تنوع نژادی و مذهبی بیشتری داشته باشد، توافق بر سر موضوعاتی چون آموزش سکس به کودکان نیز سخت‎تر است. وی همچنین معتقد است در جامعه‎ای به تنوع امریکا داشتن برنامه‎ای واحد برای آموزش سکس به کودکان بسیار دشوار است. به‎نظر زیمرمن می‎توان قوانینی کلی برای آموزش داشت، اما اجرا و ابتکار در این زمینه باید به مربی‎های سکس سپرده شود.

منبع

(Visited 6,499 times, 1 visits today)