گفتوگو با نوجوانان درباره مغالطهها؛ شماره هفتم: آدمک پوشالی
الهام فخرایی//
یکی از شکایتهای رایج نوجوانها که گاهی در بزرگترها هم دیده میشود، ناتوانی در دفاع از یک استدلال و حکم درست است، چه مربوط به خودشان و چه دیگری.
در یک مواجهه و گفتوگوی بین فردی یا درون گروهی، باور، ایده، استدلال یا حکمی درست زیر سوال میرود. آنها میدانند که یکجای کار میلنگد و علیرغم اینکه از درستی گزاره مطمئن هستند، مجبورند شکست و عقبنشینی را بپذیرند.
در چنین موقعیتهایی یکی از مغالطههای پرکاربرد میتواند مغالطه آدمک پوشالی، مترسک یا پهلوانپنبه باشد.
فرض کنیم نوجوانی در جمع دوستانش عنوان میکند که پیش از رفتن به فلان مهمانی باید به والدینش اطلاع بدهد، چون خودش را در برابر والدین، قوانین و ارزشهای خانوادگی و سلامت شخصیاش مسئول میداند، اما با طرح این موضوع اینطور بازخورد میگیرد:
«ما که هيچوقت اطلاع نمیدهیم، تا حالا اتفاقی برامون افتاده؟!»،«یعنی میخوای بگی ما درست تربیت نشدیم؟»، «بزرگترها انتظار دارند توی این سن برای رفتن تا سر کوچه هم اجازه بگیریم؟» و….
یا نوجوانی که چارچوبهای ارزشی و اخلاقیاش اجازه نمیدهد رفتارهای پرخطر را انجام بدهد، اینطور بازخورد میگیرد: «ببین مذهبی بودن چکار که با آدم نمی کنه.»،«مگه ما چند بار زندگی میکنیم که اینقدر کسل کننده و بدون هیجان بگذرونیمش؟»،«به حال الانش فکر کن، ما نیاز به تفریح داریم.»
گاهی هم این نوع مکالمهها بین بزرگترها و نوجوانها برقرار میشود. مثلا از آنها میخواهید کمتر ولخرجی کنند و در مقابل اینطور جواب میشنوید: «انتظار دارید من با لباسهای کهنه اینور و اونور بچرخم؟!»،«با اینهمه پول، نوبت به من که میرسه خسیس بازی درمیارید.»،«پول برای خرج کردنه، نه جمع کردن.»و…
مغالطه آدمک پوشالی، مترسک یا پهلوانپنبه وقتی اتفاق میافتد که بهجای نقدکردن اصل استدلال، از آن تصویری اغراق شده و کاریکاتوری بسازیم، درست مثل یک مترسک یا پهلوانپنبه که با یک حرکت فرو میریزد و به این ترتیب با مبنا قراردادن آن، سعی کنیم اصل استدلال را بیارزش و ضعیف جلوه بدهیم.
با طرح این مثالها و گفتوگو درباره وضعیتهای مشابه به نوجوانها بیاموزید که بهجای افتادن در تله این جملات، جویای مشکل استدلال اصلی باشند. مثلا بهجای بحثکردن درباره تعداد دفعات آسیبندیدن و احمقانه بهنظر رسیدن اجازهگرفتن برای رفتن تا سر کوچه، نیاز به تفریح یا خسیس نبودن باید روی عملکرد و استدلال اصلی متمرکز بمانیم و از طرف مقابل بخواهیم اصل استدلال و نه نسخه کاریکاتوری آن را نقد کند.
تمرین، توجه و تمرکز روی این موضوع به مرور منجر به تقویت آن بهعنوان یک مهارت فکری شده و از گرفتارشدن در این نوع تلههای شناختی پیشگیری خواهد کرد.