چند دهه پس از جنگ؛ عکسهای آرش خاموشی از کودکان قربانی مین
ترجمه: مینا خراسانی//
بقایای ادوات جنگی از چند دهه پیش همچنان دارد جان بیگناهان را در ایران میگیرد.
طی جنگ ایران و عراق میلیونها مین زمینی در استانهای مرزی غرب ایران کاشته شد. علیرغم برنامههای بیرون کشیدن این مینها توسط دولت، همچنان مقادیر نامشخصی از آنها در حومه شهرها باقی ماندهاند.
آرش خاموشی عکاس خبری از کردستان ایران است. او به خاطر دارد در کودکی بزرگترها همواره به او هشدار میدادند که همهجا مراقب مینهای بیشمار باشد، حتی در زمینهای بازی؛ و این خطر حتی تا امروز نیز وجود دارد. او میگوید: «سی سال از پایان جنگ میگذرد، اما جنگ هنوز هم دارد جان افراد را میگیرد و آنها را مجروح میکند.» هرساله بیش از یکصد نفر توسط این مینهای زمینی کشته یا معلول میشوند. خیلی از این افراد بزرگسالانی هستند که در حوالی مرزهای کردستان کار میکنند. پدیدههای طبیعی نظیر باران و رانش زمین مینها را به مناطق مسکونی نزدیکتر کرده است.
در سال ۲۰۱۳ (۹۲-۹۳) خاموشی باخبر شد که شش کودک بر اثر انفجار یک مین زمینی، که زیر درختی کاشته شده بود، بهشدت مجروح شدهاند. این حادثه او را وادار کرد به مستندسازی این وقایع و عکسبرداری از کودکان قربانی انفجار مینهای زمینی بپردازد. طی دو سال و نیم، او از دهها کودکی عکسبرداری کرد که زندگیشان بر اثر انفجار مینهای زمینی متحول شده است. همه آنها زخمهای عمیقی برداشتهاند، برخی اندامهایشان را و برخی دیگر جان خود را از دست دادهاند.
«این کودکان هیچ ارتباطی با جنگ نداشتند، اما پیامدهای جنگ به آنها صدمه زد.»
او دو انگیزه برای انجام دادن این پروژه دارد. بهاعتقاد خاموشی، این عکسها اخطارهایی موثر بهویژه برای کودکان است. اما مهمتر از آن، او امیدوار است که بتواند توجه دولت و سازمانهای مردمنهاد را برای برداشتن گامهای اساسی درجهت ایمنسازی کشور جلب کند.
خاموشی با اینگونه فعالیتهای حمایتی غریبه نیست. او علاوه بر کار در آژانس خبری دانشجویان ایسنا، داوطلبانه در موسسه نیکگامان جمشید (همکار موسسه امریکایی غیرانتفاعی و غیردولتی مادران در مقابل فقر) فعالیت میکند. این سازمان در روستاهای فقیر و دورافتاده مدرسه و مراکز درمانی میسازد تا کودکان کمتری مجبور باشند در مسیرهای پرخطر به روستاهای مجاور سفر کنند. تعداد زیادی از کودکان ایرانی که بر اثر انفجار مین جان خود را از دست دادهاند در نواحی دورافتاده و کمامکانات زندگی میکردهاند.
عکسهای او قربانیان نوجوانی را نشان میدهد که مجروح شدهاند و در بیمارستان بستریاند. بعضی عکسها نمای نزدیکی از زخمها و معلولیتهاست. سایر عکسها کودکانی را در خانه یا بیرون خانه در محل بازی نشان میدهد. جراحتهای آنها برجسته یا قابل رویت نیست.
«بیش از هر چیز میخواهم نشان دهم که اینها کودکانی مثل سایر کودکان در سایر نواحی ایران نیستند؛ آنها کودکی یکسانی ندارند. آنها در خطر زندگی میکنند.»
عکسهای او سیاهسفیدند تا تاثیر گرافیکی (آزاردهنده) خون و برخی جراحات خاص به حداقل برسد. با وجودی که میخواهد آگاهی را نسبت به این امر افزایش دهد، ترجیح میدهد عکسها را مهار کند تا تصاویر خشن و آزاردهندهای بهنظر نرسند. برای امید به تغییر و جلوگیری از تکرار بیشتر تراژدیها لازم است که نگاهها به سوی این وحشت جلب شود، نه اینکه از آن روی برگردانند.
خاموشی میگوید: «اینطور معلولیت بهشکل عمیقی بر آینده این کودکان اثرگذار است. میخواستم نشان دهم که آینده برای آنها خراب شده است.»
***