کودک و تعامل اخلاقی با حیوانات
الهام فخرایی//
امروزه فضاهای آپارتمانی شیوهٔ غالب زندگی بهخصوص در شهرهای بزرگ محسوب میشود؛ این شرایط، تعامل افراد و بهویژه کودکان را با طبیعت و حیوانات به حداقل رسانده است. بااینحال برخی والدین با نگهداری حیوانات خانگی در فضای آپارتمان، تدارکِ فضایی محدود در حیاط خانه یا برنامهریزی برای حضور در طبیعت، فرصت این تعامل را برای کودکانشان فراهم میکنند. برای این افراد، ملزومات نگهداری از حیوانات و شیوه مدیریت تعامل کودک و حیوان غالبا چالشبرانگیز است.
یکی از مهمترینِ این چالشها، تعامل اخلاقی کودک با حیوان و طبیعت است. اغلب بزرگترها در شرایطی که بازی کودک با حیوان یا حضورش در طبیعت همراه با احتمال آسیبرساندن به آنها باشد، نمیدانند چه باید کرد، آیا باید مانع کار کودک شد؟ او را آزاد گذاشت یا اینکه درباره اصول اخلاقی به کودک توضیح داد و اینکه آیا اصلا کودک توانایی درک این اصول اخلاقی را دارد یا خیر؟
شاید عجیب بهنظر برسد، اما مطالعات نشان میدهد کودکان از سن ۲ سالگی بهتدریج نشانههایی از توانایی غلبه بر خودمحوری و خودخواهی منفی را آشکار میکنند، به همین دلیل این باور وجود دارد که کودک بهطور تکوینی و زیستی دارای رفتار اخلاقی است و ما بهعنوان بزرگسال باید تلاش کنیم که در جریان بزرگشدن، این توانایی آسیب نبیند و رشد کند یا متوقف نشود.
درک این نکته نیز ضروری است که کودک بهویژه تا قبل از 4 سالگی بهدلیل نگاه خودمحورانه، جهان و تمامی مسایل را صرفا از چارچوب ذهنی و عاطفی خود درک میکند و کمتر بهعنوان یک اصل اخلاقی خودش را ملزم به رفتار اخلاقی میداند. این رویکرد معمولا در فاصله 5 تا 7 سالگی نمود بیشتری پیدا میکند.
بنابراین اگر در تعامل کودک با حیوانات رفتار خشن و غیراخلاقی مشاهده کردید، بهترین راهکار این است که از موضع شخصی کودک وارد شوید. در نظر داشته باشید که دغدغه اخلاقی بهخصوص در مراحل اولیه متوجه افراد یا چیزهایی است که در ارتباط نزدیک با فرد قرار دارند، یعنی تمام آن چیزهایی که فرد به نوعی با آنها رابطه مداوم عاطفی یا مالکیت شخصی را تجربه میکند. کودک نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ بنابراین برای مراقبت از چیزها یا افرادی که با آنها ارتباط طولانیتری داشته و آنها را متعلق به خودش میداند، تمایل و انگیزه بیشتری نشان میدهد. به همین دلیل برای سوقدادن کودک از مرحله «مراقبت طبیعی» به «مراقبت اخلاقی» لازم است ابتدا این رابطهها ایجاد و بهتدریج تقویت شود تا مراقبت اخلاقی به عنوان یک رفتار ارزشمند برای کودک درونی شده و بتواند آن را به سایر موقعیتها و موضوعات تعمیم دهد.
اگر کودکی حیوان خانگیش را بهطور مرتب آزار میدهد یا به طبیعت آسیب میرساند، به او بگویید که حیوان یا منطقه طبیعی مورد نظر بهخاطر برخورد نامناسب و خشن مشابه افراد دیگری آسیب دیده است و بنابراین فعلا نمیتواند با آن حیوان بازی کند یا برای تفریح به آنجا برود. در نظر داشته باشید که شما مستقیما رفتار کودک را نقد نمیکنید، بلکه درباره شخص ناشناس دیگری صحبت میکنید. این روش کمک میکند کودک ماجرا را از زاویه ارتباطی خودش درک کند. شخص دیگری به حیوان یا طبیعتی که او در حال رابطهسازی هر چند منفی با آن بوده، آسیب رسانده و درنتیجه مانع این ارتباط شده است.
این نقطه شروع یک چالش و گفتوگوست. قاعده زرین اخلاق نیز اینجا کارآیی دارد: اگر همه بچهها بخواهند با حیوانات یا طبیعت اینطور رفتار کنند چه اتفاقی میافتد؟ چه کسی تشخیص میدهد که چه چیزی برای تو یا دیگری خوب است؟ اگر من با تو رفتاری بکنم و خیال کنم که تو لذت میبری ولی تو واقعا آن را دوست نداشته باشی، چطور میتوانی آن را به من نشان بدهی؟ اگر زبانهای متفاوتی داشته باشیم چطور؟ آیا ما میتوانیم اطمینان داشته باشیم که حیوان چه احساسی دارد و چه میخواهد؟ درخت و رودخانه چطور؟ و…
این گفتوگو میتواند با طرح فقط یک پرسش آغاز و تا آنجا که کودک تمایل دارد، ادامه پیدا کند. نقطه شروع و بازگشت مکرر ما در تقویت تعامل اخلاقی کودک و حیوانات، تقویت رابطه و پذیرش ویژگیهای خودمحورانه، مالکیتطلبی کودک و نیز توسل به قاعده زرین اخلاقی است. اگر کودک به اندازه کافی با طبیعت و حیوان در تعامل باشد، این ارتباط بهمرور شکل خواهد گرفت و میتوان برای «مراقبت طبیعی» برنامهریزی کرد. در مرحله بعد با همین گفتوگوها بهتدریج زمینه ورود کودک به مرحله «مراقبت اخلاقی» فراگیر نسبت به حیوانات، طبیعت و انسانها فراهم خواهد شد.