زنجیره هنر، تفکر و طبیعت در کتاب «قورباغه کجاست؟»
الهام فخرایی//
تفکر در هنر و تأمل فلسفی در وجوه زیباییشناسانهٔ آثار یک هنرمند و در عین حال پیوندزدن آن با طبیعت همان اتفاق جالب توجه و جذابی است که در کتاب «قورباغه کجاست؟» شاهد آن هستیم.
الشنر نویسنده کتاب، با استفاده از آثار کلود مونه نقاش مشهور فرانسوی، کودک را به دنیای شاهکارهای نقاشی دهههای پایانی قرن 19 میبرد و بیآنکه بخواهد درس تاریخ هنر بدهد، بین کودک و حافظه تاریخی هنر ارتباط برقرار میکند.
نقش اول این داستان را یک قورباغه بازی میکند که چنان به زیبایی خود باور دارد که عزمش را جزم کرده سوژه نقاشیهای مونه باشد؛ البته اینکه عاقبت چه میشود و چطور سر از تابلوی مونه درمیآورد و حالا قورباغه کجاست هم بهخوبی در داستان پرداخت شده است.
روایت الشنر از ساختار منسجمی برخوردار است؛ انگیزهها، منطق چینش رویدادها و البته قرارداد نویسنده با دنیای ذهنی خواننده همگی به قوت برقرار است.
«قورباغه کجاست؟» علاوه بر اینکه میتواند یک نمونه مناسب برای «تفکر در هنر» در برنامه فبک باشد، یک کتاب دوستدار طبیعت نیز محسوب میشود. در طول داستان، نویسنده بارها توجه کودک را از منظر نقاش و با تصویرگری استفان ژیرل به پدیدههای طبیعی نظیر دریاچه، شاخههای بید، نیلوفر آبی، شاخ و برگها و در نهایت قورباغه سبز زیبا جلب میکند. از طرفی همین تأکید در دنیای بیرونی کودک میتواند هربار که او قورباغه، درخت بید، نیلوفر آبی و… را میبیند، این زنجیره تداعی را حفظ و حافظه تاریخی او را تقویت کند.
تأکید نویسنده بر زیبابودن قورباغه و تصور او درباره خودش یکی از مهمترین وجوه کتابهای دوستدار طبیعت است که ارزشگذاریهای معمول بدوخوب یا زشتوزیبا را در مورد عناصر یا موجودات طبیعت ندارد.
علاوه بر اینها پایان جذاب، تا حدی خندهدار و همزمان منطقی کتاب، هندسه مفهومی داستان را برای مخاطب کودک حفظ و محسوس ساخته است؛ چون در دنیای واقعی، چنین تابلویی از مونه وجود ندارد و با این چیدمان، در دنیای ذهنی کودک، سر نخ نبود تابلو به قورباغه برمیگردد.
داستان «قورباغه کجاست؟» یک انتخاب هوشمندانه با چند کارکرد مؤثر است. میتوانید بارها آن را برای کودکان بخوانید و الگوی موجود در کتاب را فارغ از اینکه با موضوعی هنری، تاریخی، علمی و… سروکار دارید، دستمایه پرداختن به سایر گنجینههای حافظه تاریخی بشر و موضوعات به ظاهر جدی و پیچیده کنید.