درباره زوتوپیا، فیلها و صلح

الهام فخرایی//
قهرمان انیمیشن «زوتوپیا ZOOTOPIA» یک خرگوش کوچولو است که نمیخواهد در چارچوبهای از پیش تعیین شده، محدود بماند. رویای او این است که بهعنوان یک پلیس خدمت کند؛ در زوتوپیا شهری که در آن هر کسی میتواند همانی باشد که دلش میخواهد. زوتوپیا مرزها را برداشته و هیچ حیوانی به صرف وحشی یا اهلیبودن ارزشگذاری نمیشود، همه یکدیگر را پذیرفتهاند و در یک جامعه مدنی در کنار هم زندگی میکنند؛ زوتوپیا، شهری که متعلق به حیوانات است.
زوتوپیا درواقع برداشتی از جامعه آرمانی فیلسوفها یا همان اتوپیاست که در قالبی کودکانه و در دنیای حیوانات به تصویر کشیده شده است.
خرگوش با واردشدن به اداره پلیس با انواع و اقسام طردشدنها روبهرو میشود، جدی گرفته نمیشود و علیرغم سوابق تحصیلی برجستهاش از گروه کنار گذاشته میشود. کمی بعد برای حل معمای یک پرونده که به اصرار از رئیس پلیس گرفته، سروکارش به روباه میافتد و با زبروزرنگیهای خاص خود، روباه را مجبور به همراهی میکند. نیک (روباه) ابتدا چندان تمایلی برای کمک به جودی (خرگوش) ندارد، اما وقتی طردشدن او را توسط گوبو، رئیس پلیس میبیند، با تداعی خاطرات دوران کودکی خودش و حذفشدنش از گروه فقط بهخاطر اینکه یک روباه بوده و روباهها به حقهبازی مشهورند، عزمش را جزم میکند که به خرگوش کمک کند و در نهایت موفق میشوند، اما….
در زوتوپیا ما با چند نکته جالب توجه روبهرو هستیم:
– طرح کلیشههای جنسیتی و شکستهشدن آنها (خرگوش)
– بهچالشکشیدن کلیشههای اخلاقی و اجتماعی (همکاری مافیا با پلیس)
– بهچالشکشیدن کلیشههای تنزه و جرم (بره بهعنوان نماینده حیوانات اهلی در برابر وحشیها)
در انیمیشن زوتوپیا، گرچه کارکترهای مذهبی مطرح نشدهاند، اما با تاکید بر معصومیت و بیآزار بودن بره در نهایت میبینیم که او همان توطئهپرداز اصلی و عامل ایجاد رعب و وحشت و تفرقه و طرح موضوع «دیگری» است؛ مهمترین نکتهای که در زوتوپیا به آن پرداخته میشود.
حتی اولینبار وقتی جودی در مصاحبهاش به تمایز حیوانات وحشی و اهلی و تمایزهای زیستی اشاره میکند، نیک در اعتراض به او میگوید: پس اویی وجود دارد.
اینکه هر موجودی جنبههای تاریکی دارد (سایه) از منظر روانشناختی قابل توجه و تحلیل است. درواقع اگر هر کدام از ما به امکان و وجود چنین بخشی باور داشته باشیم، بیشتر روی آن و عملکردش کنترل خواهیم داشت. اما به موازات اینکه خود را برتر از «دیگری» و فاقد جنبههای تاریک دانستیم، امکان لغزش بیشتری خواهیم داشت.
در زوتوپیا به محض قوت گرفتن مفهوم «دیگری»، شاهد تبعات اجتماعی آن هستیم: بیاعتمادی، خشونت، تبعیض و…. اما درست هنگامی که جودی از ماجرای زوزهکشهای شب و وحشیشدن داییاش باخبر میشود، مفهوم «دیگری» (اینجا: وحشی) کمرنگ میشود.
نویسنده زوتوپیا بهخوبی مفهوم «سایه» را در طراحی و پردازش داستان و شخصیتها در نظر داشته. گندهرئیس مافیا که بسیار کوچک است، بره که طراح توطئه علیه حیوانات وحشی است، گرگهای سادهلوح و… بهویژه که وقتی انتهای انیمیشن، یک ماشین را به علت سرعت غیرمجاز متوقف میکنند، آن کسی نیست بهجز «تنبل»!
حالا اگر بخواهیم یک نمونه متنی کموبیش مشابه را هم در کنار زوتوپیا داشته باشیم کتاب «ورود فیلها ممنوع» نمونه خوبی محسوب میشود.
نویسنده کتاب، لیزا منچاو، با روایت دوستی یک کودک و فیل و بعد هم ممنوعبودن ورود فیلها به جشن باشگاه حیوانات خانگی، مفهوم «دیگری» را طرح و بهچالش میکشد. در این کتاب، کودکانی که بهخاطر دوستی با حیوانات نهچندانمتعارف، از باشگاه طرد شدهاند، راهحل را در این میبینند که باشگاه مخصوص خودشان را راه بیاندازند و روی در هم مینویسند: «ورود همه آزاد»!
چه در زوتوپیا و چه در کتاب «ورود فیلها ممنوع» کنشگری بهجای انفعال بدون افتادن به ورطه خشونت آنهم با تاکید بر پذیرش تفاوتها و همزیستی، روایت موجود را به یک منبع مناسب برای پرورش هوش اجتماعی و اخلاقی تبدیل میکند. در هر دو از مفهوم وحشی و اهلی در بستر «شهر» که قرار است نماد تمدن باشد، آشناییزدایی میشود و این نوعی بازگشت به زیست جهان انسان است و نفی «دیگری» در معنای منفی آن؛ اینکه انسان هم یک موجود در میان سایر موجودات است، میتواند مقدمهای جدی برای تحقق بخشیدن به «صلح» میان انسان با سایر موجودات و انسان با انسان باشد. پس برای خاطر صلح به خاطر بسپاریم: «ورود همه آزاد است»! و در عمل آن را به کودکان، نشان دهیم.