آموزش صلح و مهارتهای زندگی: چرا نه؟

مترجم*: سحر طبیبزاده//
ماتیو آلبراخت، درمانگر و پزشک خانواده، دانش آموخته دانشگاه تگزاس است. او تاکنون به هیچ بیمارستان و گروه پزشکی نپیوسته و بهطور مستقل در زمینههای مختلف فعالیت میکند. مطلب زیر یادداشتی است که درباره لزوم آموزش صلح در مدرسه نوشته است.
مدرسه شاهراه اجتماعی یادگیری ما است. در حالیکه تمرکز اصلی آموزش در مدرسه عموما بر مهارتهای علمی است، بسیاری معتقدند آموزش مهارتهای زندگی هم همانقدر اهمیت دارد.
ما تقریبا در همه مراحل و حوزههای زندگی با اختلاف و گاهی خشونت روبهرو هستیم. در حقیقت عدم رسیدگی موثر به اختلافات ممکن است آنها را تبدیل به یکی از بزرگترین آسیبهای موفقیت در تحصیل و زندگی کند.
طی ایام تحصیل، یکی از هر ۳ دانشآموز درباره خشونتی که تجربه میکند گزارش میدهد. این خشونت، نشانگر آسیب فضای آموزشی و اجتماعی است و قربانیان خشونت ۲ تا ۹ بار بیشتر احتمال دارد اقدام به خودکشی کنند. نزاع و خشونت مهمترین موانع مدیریت و عملکرد موثر مدارس هستند.
قدرت خشونت در جهان رعبآور است. از نظر اقتصادی، صنعت مهار خشونت حدود ۲/۱۶ تریلیون دلار، یا ۱۵ درصد از تولید ناخالص ملی آمریکا، هزینه دارد. با افزودن بهای واقعی به میانگین مالیاتدهندگان آمریکایی، هزینههای مهار خشونت حدود ۱۵هزار دلار در سال تخمین زده میشود یا ۷هزار دلار به ازای هر مرد، زن و کودک. این نهتنها یک بار سنگین که چالشی بزرگ در سهمیهبندی بودجه است. این پولی است که بهتر است صرف کوششهای بهبودبخش اجتماعی شود.
اولویتدادن به سرمایهگذاری در آموزش مهارتهای اجتماعی و عاطفی، آموزش حل مناقشه و واردکردن مهارت خَلق صلح در برنامههای آموزشی کنونی در راستای معکوسکردن جریان فعلی، عاقلانه به نظر میرسد. اگرچه درحال حاضر برنامههای آموزشی موثری در این زمینه در سراسر آمریکا اجرا میشوند، لازم است این برنامهها سازمانیافتهتر شود.
تصور کنید اگر میلیونها کودک با مهارتهای بیشتری در حل منازعه و پرورش صلح بزرگ شوند، چه خواهد شد؛ این میتواند دنیای بهتری بسازد.
آگاهی از برخی از این برنامهها میتواند انگیزشبخش باشد. به نمونههای زیر توجه کنید:
در دبیرستانی در غرب فیلادلفیا، طی مدت ۲ سال اجرای برنامه سیاست ترمیمی، برخوردهای تهاجمی و رفتارهای آشوبگرانه بیش از ۶۵ درصد کاهش یافت.
مراقبه – تمرینهای حضور ذهن در مدارس مزایای چشمگیری دارد:
برطبق مطالعات، تعلیق (اخراج موقت) تا ۷۹ درصد کاهش، حضور در کلاس تا ۹۸ درصد افزایش و بازدهی تحصیلی پیشرفت چشمگیری داشتهاست.
همچنین تا ۴۲ درصد کاهش در خشونت کلامی و فیزیکی جوانان در پی آموزش مهارتهای زندگی در مدارس گزارش شده است.
در ادامه برنامهها و استراتژیهای توانمندسازی را که نتایج مثبتشان اثبات شده مرور میکنیم:
– آموزشهای عاطفی-اجتماعی
خودآگاهی، همدلی، کنترل تکانه، انگیزش و مهارتهای اجتماعی را میآموزد.
یادگیری عاطفی و اجتماعی فرایندی است که از خلال آن کودکان (و بزرگسالان) دانش، بینش و مهارت لازم برای درک و مدیریت احساسات، تعیین و دستیابی به اهداف مثبت، درک و بروز همدلی با دیگران، ایجاد و حفظ روابط مثبت و تصمیمگیری مثبت را کسب و بهطرز موثر اعمال میکنند. برنامه آموزش عاطفی و اجتماعی برمبنای درک این نکته است که بهترین یادگیری در بستری از روابط حمایتگر اتفاق میافتد که آن را چالشبرانگیز، بامعنا و جذاب میسازد.
-مهارتهای ارتباطی
برنامه آموزشی حل اختلاف یک شیوه کلیدی است. آموزگاران، پرسنل و مدیران برای تلفیق مهارت و مدیریت حل اختلاف، بهعنوان یکی از مهارتهای زندگی، با برنامه آموزشی فعلی و تسهیل تغییرات مثبت در اجتماع مدرسه با همراستا نمودن اهداف مدرسه، فرایند سیاستگذاری و کوششهای دستهجمعی با نظریهها و مفاهیم حل اختلاف آموزش دیدهاند.
-حلقهها و گفتگوهای ترمیمکننده
این حلقهها از همان ابتدا عملکرد موثر دارند. دانشآموزان دبستانی روز را در یک حلقه به همراه آموزگارشان شروع میکنند، یکدیگر را میبینند و از حال هم جویا میشوند. با این روش فضایی برای کودکان فراهم میشود تا اتفاقات زندگی خود را با سایران در میان بگذارند. شاید مرگ در خانوادهای، تولد نوزادی، بیماری در بیمارستان، طلاق و… از کودکان انتظار میرود با وجود حوادث، عادی رفتار کنند. مدلسازی عمیق، زمانیکه آموزگار تصمیم میگیرد فردِ آسیبپذیر باشد، همیشه اتفاق خوب و سودمندی است.
-عدالت ترمیمی با تسهیلگران دورهدیده
این مربوط به وقتی است که قانونشکنی در مدرسه اتفاق میافتد و در آن یکنفر یا بیشتر دخیل است. همه افراد درگیر در آن ماجرا دور هم جمع میشوند و یک نوع پیشمصاحبه با آنها انجام میشود. مهم آن است که مقصر بخواهد مسئولیت عملش را برعهده گیرد و اوضاع را بهبود بخشد. قربانیها هم باید موافقت کنند. و از هردو طرف ماجرا خواسته میشود تا تیم حمایتی خود را همراه بیاورند.
-مراقبه و تمرین حضور ذهن
حضور ذهن یک تکنیک ساده اما قدرتمند برای تمرکز، مدیریت عواطف و استرس، و حل اختلافات است. این تکنیک به نوجوانان را یاد میدهد تا به جای نگاه به گذشته در لحظه تصمیمات عاقلانهتری بگیرند. این روش همچنین جو حاکم بر مدرسه را مطلوبتر میکند.
-میانجیگری همسالان
شامل پادرمیانی همسالان بدون دخالت آموزگاران یا بزرگسالان است.
مثالهای بیشتر عبارتند از: ارتباط بدون خشونت، برنامههای توقف نزاع و منافشههای بعد از مدرسه، آموزش فرهنگ صلح به کودکان و آشنایی آنها با جنبشهای خلق صلح و فعالیتهایی که در این زمینه در دنیا انجام میشود و اتخاذ سیاستهای آموزشی بهتر و تقویت برنامههای مناسب برای جایگزینی با ایدهٔ اخراج موقت.
خوشبختانه در اینباره کمبود امکانات نداریم همچنین میتوانیم بیشتر در مورد آموزش صلح در مدرسه و کارهای انجام شده در این زمینه و چالشهای موجود مطالعه کنیم.
زمان آن رسیده که به کودکان مهارتها و حمایتهایی را که برای شکوفایی در همه مراحل زندگی، نه فقط تحصیلات، نیاز دارند عرضه کنیم. همچنین لازم است ساختاری در مدارس جهت رسیدگی موثرتر به خشونت و اختلاف فراهم کنیم. تصور کنید چه دنیایی میتوانستیم بنا کنیم، اگر کودکان مدرسه را با بنیانی از این مهارتهای پایه پشت سر بگذارند. آنها میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند و زندگی معنادارتر و از نظر عاطفی سالمتری را پیش ببرند. این میتواند میراثی حقیقی از صلح برای نسل آینده باشد.
***
*این ترجمه، خلاصهای است از یادداشتی که ماتیو آلبراخت در هافینگتونپست منتشر کرده است.