آیا آموزش جنسی کودکان و نوجوانان، آسیبپذیری جنسی آنها را افزایش میدهد؟

الهام فخرایی//
در نوشتاری با عنوان «از قضا آموزش جنسی صفرا فزود»، میثم ظهوریان به نتایج تحقیقی در حوزۀ آموزش جنسی در کشور انگلیس اشاره کرده است؛ مبنی بر اینکه آموزشهای جنسی در پیشگیری از روابط جنسی اثر معکوس دارد. سرتیتر مطلب چنین است:
«وقوع جنایت در یکی از مدارس مناطق مرفهنشین تهران این پرسش را در معرض افکار سیاستگذاران قرار میدهد: آموزش جنسی عامل پیشگیری از آسیبهای جنسی یا خود عامل بهوجودآمدن این نوع از آسیب است؟ پاسخ جریان غربگرا به این پرسش معمولا گزینه نخست است. اما تحقیقات متعددی گزینه دوم را به عنوان پاسخ صحیح این پرسش مطرح میکنند.»
و در پایان بعد از ارایه گزارشی که در ادامه با استناد به متن اصلی به آن پرداختهام، نتیجه میگیرد:
«جریان فرهنگی غربگرا در ایران تلاش دارد با استناد به توصیه برخی سازمانهای غربی و بینالمللی کارآمدی و اثربخشی آموزشهای جنسی را از بدیهیات دنیای مدرن تلقی کند، اما مطالب ذکر شده به عنوان بخش اندکی از شواهد علمی که در این زمینه وجود دارد نشان میدهد نه تنها چنین گزارهای صحیح نیست که شواهد علمی متعددی بر غلط بودن آن (حتی در چارچوب نظام ارزشی جنسی لیبرال) وجود دارد.»
این مطلب در روزنامه “قدس” منتشر و در چندین پایگاه خبری نظیر “رب”، “پایگاه خبری فردا” و… بازنشر شده است.
در متن اصلی که در روزنامه انگلیسی DaillyMail با عنوان «چه زمانی میخواهیم از خواب بیدار شده و این حقیقت را قبول کنیم که آموزش مسائل جنسی نه تنها مانع بارداری نوجوانها نیست، بلکه یکی از علل آن است؟» آمده: «هر چه بیشتر با نوجوانان درباره روابط جنسی صحبت کنید، آنها روابط جنسی بیشتری خواهند داشت و احتمال بارداری بیشتر خواهد شد.» همچنین ذکر شده «بین سالهای 2008 تا 2014 با قطع بودجه آموزشی مذکور، بارداری نوجوانان 42 درصد کاهش از سال 1962 داشته است.»
ضمن دعوت خواننده به مطالعه مطلب میثم ظهوریان و سپس متن اصلی چند نکته قابل توجه است:
1. در مطلب ظهوریان به این گزاره استناد شده است: «آموزشهای جنسی به نوجوانان در پیشگیری از روابط جنسی اثر معکوس دارد.» وقتی متن اصلی را میخوانیم متوجه میشویم این آموزشها معطوف بوده به «روشهای پیشگیری از بارداری و آموزش در خصوص روابط جنسی» و نیز در دسترس قرار دادن «قرصهای ضد بارداری». حال آنکه در ایران، موضوع بحث بسیاری از کارشناسان تربیتی معطوف به آموزش بهداشت و رشد جنسی و نیز خودمراقبتی در برابر آزارگری جنسی است. در واقع محتوای «سلامت و تربیت جنسی» کودک و نوجوان شامل آموزش روابط جنسی یا راههای پیشگیری از بارداری و آمیزش سالم نمیشود و روشن است که این آموزشها مربوط به رده سنی جوانان است که در سن مطلوب باروری و در معرض برقراری رابطه جنسی قرار دارند. پس ضمن تایید گزاره مورد استناد، بر این نکته تاکید میکنیم که «آموزش روابط جنسی» همان «تربیت و سلامت جنسی» کودک که بیشتر متمرکز است بر آگاهی و ایمنیبخشی، نیست.
2. مطلب ارجاعی ظهوریان مربوط به «طرح Isel OF Wight» است که بهطور ویژه موضوع «بارداری نوجوانان» را در انگلیس مورد بحث قرار داده است. این طرح به موازات کاهش سن اولین تجربه جنسی در جهان و بارداریهای ناخواسته نوجوانان در انگلیس پیشنهاد شده و مخالفان و موافقان خود را دارد.
3. در برابر شواهدی که ظهوریان به آن اشاره کرده، دادههای علمی فراوانی وجود دارد که بر لزوم آموزش خودمراقبتی و تربیت جنسی کودک و نوجوان متناسب با “سن” و “ارزشهای فرهنگی” و لحاظ سایر ملزومات تاکید دارد. این پژوهشها توسط کارشناسان حوزه سلامت انجام شده و قابل بازیابی است. بهعنوان مثال روزنامه گاردین در مقالهای دیدگاه Jill Kirby و Rowenna Davis را طرح و از قول “دیویس” مینویسد: «40 درصد نوجوانها فقر اطلاعات در خصوص مسایل جنسی را عامل بارداریشان دانستهاند… پدیدهای که در انگلستان شایع است، در واقع افراد رابطه جنسی را تجربه میکنند نه به این دلیل که به لوازم پیشگیری دسترسی دارند، بلکه به این دلیل که اطلاعات کافی ندارند. بهعلاوه نوجوانها رابطه جنسی پیش از موقع را معمولا به دلایلی نظیر آسیبپذیری، محرومیت و نیز کنجکاوی جنسی طبیعی یا علاقه به پارتنرشان تجربه میکنند.»
“جیل کربی” نیز بااینکه از مخالفان توزیع و دسترسی آزاد به قرصهای ضدبارداری برای نوجوانان است، اما به درستی بر ضرورت افزایش آگاهی و مسئولیتپذیری والدین برای آگاهی بخشی و حمایت از نوجوانان تاکید دارد.
4. در نوشتار ارجاعی ظهوریان هیچ اشارهای به منطقه مورد نظر نشده است. آمار ارایه شده نیز فاصله سالهای 2008 تا 2014 را نه با سالهایی که آموزش دریافت شده، بلکه با آمار بارداری از سال 1962 بررسی کرده است. در واقع اگر قرار بود ضرورت این آموزشها نفی و به آمار کاهش بارداری استناد شود، نباید بازه زمانی به این شکل مطرح میشد. اما اگر از این نکته هم صرف نظر کنیم؛ مهم است که این آموزشها در یک منطقه خاص پالایش شده و نه بهطور سراسری. دیویس در همین رابطه میگوید: «احتمال دارد این نتایج حاکی از خدمات ارایه شده به قشرهای آسیبپذیر باشد. این افراد معمولا برای برقراری رابطه تحت فشار هستند یا مورد سواستفاده جنسی قرار میگیرند، در روابطی درگیر شدهاند که نمیتوانند از آن فرار کنند. بهعلاوه پیشگیری از بارداری نمیتواند پاسخ کاملی برای شرایط آنها باشد، اما شاید بتواند حریم خصوص امن یا توانایی خریدن زمان برای مداخله ایجاد کند.»
5. دیویس در مقاله گاردین تاکید میکند: «خدمات پیشگیری از بارداری برای نوجوانان یک موضوع جانبی و متمم است و نباید آن را به عنوان گزینه جایگزین برای آموزش، مشاوره و حمایت در حوزه سلامت جنسی لحاظ کرد.»
6. در سرتیتر مطلب ظهوریان از عبارت «یکی از مدارس مناطق مرفهنشین تهران» استفاده شده است که ممکن است این شایبه را مطرح کند که پدیده کودکآزاری مختص این مناطق است؛ درحالیکه میدانیم این موضوع به طبقه اقتصادی یا فرهنگی خاصی اختصاص ندارد. بهعلاوه مطلعیم که مراجعه والدین به متخصص روانشناس برای بررسی تغییرات خلقی یکی از نوجوانهای قربانی این واقعه، منجر به افشای آن شد و چه بسا اگر خانواده از تمکن مالی برای پیگیری این موضوع از جانب متخصص برخوردار نبود، این ماجرا سرپوشیده میماند. درک این نکته ضرورت وجود بودجه عمومی دولتی در این خصوص (چه در حوزه آموزش پیشگیرانه و چه حمایت درمانی روانی لازم) را پس از وقوع کودک آزاری هم برای کودک و هم خانوادهها گوشزد میکند.
از مطلب منتشر شده توسط میثم ظهوریان نمیتوان به نفی ضرورت «تربیت و آگاهیبخشی جنسی» کودک و نوجوان رسید یا تلاش برای همگانیکردن این آموزشها و آگاهسازی خانوادهها را مصداق جریان غربگرایی دانست. منبع ارجاعی او به یک طرح «توزیع آزادانه قرصهای ضد بارداری و آموزش روشهای پیشگیری برای نوجوانان آسیبپذیر در انگلستان» اشاره دارد و از این موضوع نمیتوان نتیجه گرفت که بسته آموزش “خودمراقبتی” و “آگاهیبخشی” متناسب با “سن”، “ارزشهای فرهنگی”، “حضور مسئولانه و مستمر خانواده و جامعه” و… برای کودک و نوجوان همان اثر آموزش “روابط جنسی و راههای پیشگیری” را دارد؛ زیرا این موارد به هیچ عنوان در بسته مذکور و در آموزش عمومی تایید نشده است.