فلسفه و ترس کودکان از پاسخگویی و اشتباه

سحر طبیبزاده//
تفکر انتقادی چیست؟ چرا نیاز به تمرین تفکر داریم؟ روشهای صحیح ابراز مخالفت کدامند؟ تحلیلهای متفاوت از یک پیغام را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
در جستوجوی پاسخ به پرسشهایی از این دست در کارگاهی دوروزه با عنوان تمرین فلسفی به تسهیلگری خانم ایزابل میلون که در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار میشد شرکت کردم.
اطلاعرسانی و ثبت نام این کارگاهها پیش از فیلترینگ، از طریق تلگرام انجام شد. در بروشور مربوط به معرفی محتوا و اهداف آن ذکر شده بود که شرکت در این جلسات به معلمین دروس تفکر، معلمینی که مایل به فراتر رفتن از شیوههای تدریس سنتی هستند و کلیه افراد علاقمند به تقویت قوه تفکر خود و تامل عمیق در زندگی توصیه میشود. همچنین بنا بود در این کارگاهها شرکتکنندگان در مورد تفکر انتقادی، هنر پرسیدن سوال، بیان استدلال مناسب، تعیین اولویت تصمیمگیری و… مطالبی یاد بگیرند.
اتفاقی که در طول دو جلسهٔ کارگاه افتاد و روند آن اما درواقع بسیار متفاوت با تیترهای عنوان شده در اطلاعیه ثبت نام آن بود. خانم میلون هرجلسه کارگاه را با تاکید بر این که قصد ندارند در این جلسات دانشی را منتقل کند بلکه هدفش انجام تمریناتی در راستای تقویت تفکر است آغاز کرد و بر نقش خود به عنوان تسهیلگر در حرف و عمل تا پایان کارگاهها پافشاری داشت. به عقیده خانم میلون، تفکر عملی دشوار و نیازمند تمرین است.
در هر جلسه کارگاه یکی از مهارتهای تفکر به تمرین گذاشته شد. برای شرکتکنندهای که با این مفاهیم بهصورت تئوریک آشنا نبود این روند مانند پرتاب ناگهانی یک شنا نابلد به قسمت عمیق استخر بود، مفهوم اصلی تعریف نشده و گنگ بود اما شرکتکنندگان وارد انجام عملی تمرین میشدند. برای مثال در جلسه اول تمرین «پیشفرضها» در مواجه با یک پرسش انجام شد. پرسشی طرح شد و شرکتکنندگان پیشفرضهای خود را اعلام کردند و کل زمان جلسه به نقد و بررسی یک یا دو پیشفرض از طریق گفتوگوی میان مخالفین و موافقین و تلاش برای یافتن و نام نهادن ایراد منطقی در آنها گذشت. جلسه با ابهام تقریبا همگانی درمورد معیارهای طرح یک پیشفرض به پایان رسید.
هدف از دومین جلسه بررسی تفسیرهای متفاوت از یک متن واحد اعلام شد و شرکتکنندگان در یک تمرین گروهی نخست بر تفسیری موجز از یک متن به توافق رسیدند و سپس تفاسیر گروههای مختلف در کل گروه به بررسی گذاشته شد. تسهیلگر در طول هر دو جلسه سعی در تشویق مشارکت همه اعضا و تنظیم تعادل در میزان مشارکت هر عضو داشت. در پایان هر جلسه در مورد گروه سنی مناسب برای اجرای تمرین مربوطه گفتوگو میشد.
خانم میلون اشارهای هم به فهرست فعالیتهایشان در کارگاههای مختص فلسفه برای کودکان داشتند که شامل مراحلی چون تمرین مشاوره فلسفی با کودک، کار با داستان و موسیقی، تمرین تقویت پرسشگری و تکنیکهای گفتوگو با کودکان بود.
تمرین عملی و مشارکت همه اعضا در فرایند هدف و تسهیلگری خانم میلون از نقاط قوت این کارگاهها بود. برای معلمها و مربیها بهخصوص تکنیکهای تسهیلگری ایشان آموزنده بود. خانم میلون با اشاره به مشاهده ترس از پاسخ نادرست، ترس از اشتباهکردن و کمبود اعتماد به نفس در مواجهه با ایرانیان به لزوم تلاش برای کاستن این هر سه بهخصوص در کودکان اشاره کرد و این مهم را از مسئولیتهای تسهیلگر دانست. نکته دیگر به زعم ایشان فقدان مهارت عملی در میان دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته فلسفه در کشورمان بود؛ دانش تئوری بیپشتوانه تمرین عملی کافی.
در پایان هر جلسه زمانی حدود ۳۰ دقیقه صرف شنیدن نظریات، پرسشها و انتقادات شرکتکنندگان میشد. مهمترین نقدهای مطرح شده عبارت بودند از زمان کوتاه، نپرداختن به مفاهیم از بعد نظری، عدم پایبندی به عناوین اعلام شده و برخی اشکالات در ترجمه همزمان.
با توجه به اتفاق نظر و علاقه حاضرین به تداوم چنین کارگاههایی، توجه به نکات فوق ضروری است.