آموزش عشق به طبیعت در کتاب بچه باتلاق
سحر سلطانی//
داستان بچه باتلاق نوشته جین ویلیس با پیچاندن مادر و رفتن به ماهیگیری به جای منزل آنی توسط دو خواهر در مرز بین خیال و واقعیت آغاز میشود.
دخترها «بدون اجازه» برای شکار سمندر آبی به سراغ «حوضچه جادویی» درون جنگل میروند، اما درعوض «بچه باتلاقی» شکار کرده به خانه میبرند.
قصه با یک پیمان و راز خواهرانه برای پنهان کاری از مادر و دوباره رفتن به حوضچه جادویی و شکار بچه باتلاق همراه است، یک ایده ناب مبتنی بر مفاهیم زیستی طبیعت گرانه است که در شبکهای از مفاهیم پخته میشود و با تصاویر چشمنواز، پرجزییات و خوش آبورنگ بین سرزمین واقعیت و خیال طرح میشود.
راز، قولدادن، کشف، مراقبت، مالکیت، تعلق، آزادی، تفاوتهای زیستی، چرخه تجارب، عذاب وجدان، کمک گرفتن از بزرگترها، موجودات خیالی و واقعی پیرامون و…
جزییات مواجهه خواهرها با بچه باتلاق به خوبی توصیف میشود، تفاوت زیستی آشکار او با دخترها یا سایر حیوانات خانگی، کمکم دخترها با یک مساله مواجهه میشوند که برای حل آن ناچارند راز حضور میهمان را برملا کنند. بچه مرداب غمگین، بیمار، غریب و دلتنگ شده است، چه باید کرد؟
در تمام طول داستان سایه راز و پنهانکاری از مادر روی سر دخترهاست و حالا باید انتخاب کنند از او برای نجات میهمان کمک بگیرند یا نه؟
مادر عنوان میکند بچه باتلاق به این سبک زندگی، قلاده بر گردن و کیک خوردن تعلق ندارد او متعلق به باتلاق است و آنجا خوشحال میشود.
انتخاب دوم سختتر است: شادی بچه باتلاق یا شادی خواهران؟
یکی از مهمترین مهارتهای عشقورزی طبیعتگرایانه به کودکان ارائه میشود، چیزی را انتخاب کن که دوستت را شاد و آرام میکند؛ تو از شادی او خوشحال خواهی شد.
مهمترین پیام این انتخاب تایید تعلق هرکسی به جایی و به رسمیت شناختن زندگی سلامت او فارغ از خودخواهیهای فردی است.
در پایان کتاب راز دیگری افشا میشود راوی مادری است که خاطرات کودکیاش را برای دخترش که مدعی شده هزاران بچه باتلاق [موجود خیالی] دیده تعریف میکند و میگوید حرفهای او را باور میکند.
تصویرگری خوب گوین میلوارد که جزییات خیالانگیز اما واقعگرایانه را جلوهگر نموده در کنار ترجمه روان پروین علیپور کتابی مناسب و انگیزشی برای گفتگو کودکان مهیا ساخته است. این کتاب را میتوانید از انتشارات ونوشه تهیه کنید.