میانجیگری عاطفی بین کودک و طبیعت
الهام فخرایی//
کدامیک از ما دوران کودکیاش را بدون داستانهایی که حیوانات در آن نقش شخصیتهای مختلف را بازی کرده باشند، گذرانده است؟ به احتمال زیاد همه ما آنقدر خوش شانس بودهایم که بازی و کاوشگری خودانگیخته در طبیعت را تجربه کنیم یا حداقل از یک حیوان خانگی نگهداری کرده باشیم.
این تجربهها در نسلهای گذشته و نیاکان ما قوت بیشتری داشتند؛ روزگاری که انسان و طبیعت منفک از یکدیگر لحاظ نمیشدند. در گذشته داستانها با درونمایههای نمادین و آمیخته به رمز و راز، وسیله انتقال دادههای لازم برای ارتباط با طبیعت به نسل بعد بودند و این روال، هوش زیستمحیطی گونهٔ انسانی را حفظ و تقویت میکرد.
امروزه اگرچه پیوستگی بین انسان و طبیعت به فراموشی سپرده شده و کمتر به آن توجه داریم؛ هنوز هم حیوانات چه در رویاهای شبانه و چه بازیهای تخیلی و تجربههای روزمرهٔ کودکانه نقشی تعیین کننده و اساسی دارند و مهر تاییدی بر خاطرهٔ جمعی و هویت بومشناختی انسان محسوب میشوند.
کتاب «اگر تو بچه من بودی» اثر فرن هادکینز با تصویرگری گرم لورا براینت صرف نظر از ارایه دادههایی که میتواند به رشد شناختی کودک درباره طبیعت و حیوانات کمک کند به زبانی ساده و کودکانه، میانجیگری عاطفی بین کودک و طبیعت را بهعنوان هموارترین مسیر برای آموزش و حفظ محیط زیست بهکار میگیرد.
پیاژه تاکید میکرد که کودک برای تماس با جهان طبیعی اطراف خود، انگیزۀ ویژهای دارد (shepard,The ark of mind, Parabola,59-54) که بخش عمده آن بهخصوص در تجربههای آغازین سنین 2 تا 5 سال مبتنی بر احساسات، عواطف و ارزشهای زیباشناختی شکل میگیرد؛ فرصت کوتاهی که اگر به آن توجه داشته باشیم، میتوانیم در سالهای بلند آتی ثمرات آن را در حفظ و پایایی طبیعت برداشت کنیم.
فرن هادکینز در کتاب اگر تو بچه من بودی به خوبی این نیاز و ظرفیت کودکانه را پوشش میدهد. او با طرح رابطه عاطفی مادر و کودک و تعمیم احساسات مادرانه در قالب شخصیت حیوانات، فرصتِ سهیم شدن با احساسات دیگری، کشف و لذت بردن از اشتراکات را فراهم میکند.
در آغوش گرفتن، حمایت کردن، مراقبت، راهنمایی، همراهی و توجه به ارزشهای مالکیتگرایانه کودک آنجا که میگوید: «فقط برای تو» یا «اما تو بچه من هستی…» و مواردی از این دست در کنار ماجراجویی، بازی، کشف، تخیل، خلوت، پنهان شدن، اوج گرفتن در آسمان، کاوش کردن در زیر آب، چالش ساختن خانه، دور شدن و بازگشتن و… و تمام آنچه قرار است سنجاب، سمور، خرس، گوزن، اردک، گاومیش، خفاش و… تجربه کنند، نه تنها جاذبهها و شگفتیهای طبیعت را برای کودک پر رنگ میکند، بلکه پیوند عاطفی بین او و طبیعت را نیز تقویت میسازد.
در این کتاب هیچ حیوانی بد نیست؛ «گرگ رو به ستارهها آواز میخواند» و سمور بدبو صبوری در تعامل را یادآوری میکند و همگی بدون استثناء دوست داشتنی هستند. اگر تو بچه من بودی به عنوان کتابی دوستدار طبیعت به خوبی از طرح پیشداوریهای معمول (بد و بدجنس) درباره حیوانات و کلیشهسازی منفی در ذهن کودک پرهیز میکند.
به این ترتیب فرن هادکینز علیرغم تاکید بر اشتراکات و پیوندها، همزمان هویت منحصر به فرد و پذیرفتنی هر حیوان را نیز به رسمیت میشناسد. همچنانکه در پایان کتاب لزوم تک بودگی تجربههای کودک (انسان) را نیز یادآوری و تایید میکند: «من به تو کمک خواهم کرد از کوههای خودت بالا بروی و در آسمان خودت اوج بگیری…»
با خواندن کتاب «اگر تو بچه من بودی» همراه کودکان، جستجو و مشاهده نمونههای واقعی در طبیعت و گفتگو درباره آن، میتوانید آگاهانه فرصتی برای ماجراجویی هیجانی عاطفی، افزایش آگاهی شناختی، تسهیل مقدمات شکل گیری ارزشهای اخلاقی و بهطور کلی تقویت هوش زیست محیطی کودک فراهم کنید.
این کتاب با ترجمه نسرین وکیلی توسط انتشارات مدرسه منتشر شده است.