مدرسههای میان میدان مین؛ آثار جنگ بر بدن کودکان 28 سال پس از پایان
رایحه مظفریان//
3 سال پیش با پروین ذبیحی راهی روستای نشکاش از توابع مریوان شدیم. روستایی در دل کوه که مرزی نیست اما همچون اکثر نقاط کردستان ساکنان فقیری دارد. راهی شدیم تا از 7 کودک قربانی مین در انفجار یک مین وسط روستا زیر درخت گردو عیادت کنیم. کودکان بعد از یک سال وضعیت مناسبی نداشتند. خبرگزاریها این موضوع را به عنوان یک مورد از دهها مورد انفجار بعد از جنگ تحمیلی به خوبی پوشش داده بودند و مسئولین ساکت و آرام از کنار ماجرا گذشته بودند. بعد از پیگیریهای پروین ذبیحی و مراجعه به چند وکیل داوطلب در نهایت وزیر بهداشت آقای هاشمی چشم «آلا» را عمل کرد. اگرچه یکی از چشمهای «آلا» برای همیشه خاموش شد. به «آلا» دیهای داده نشد و حتی جانباز هم شناخته نشد چون این انفجار پس از جنگ بود و درصد جانبازیاش به 30 نمی رسید. «خبات» پس از 4 سال از حادثه و وجود چند ترکش در بدن و صورتش یکی از چشمانش رو به خاموشیست. پولی برای مداوا هم وجود ندارد. «گشین» یک پایش را از دست داد. در واقع ضربه پای «گشین» به مین باعث انفجار شده بود. بچهها زیر درخت گردو مشغول توپبازی بودند. «گشین» توپ را هدف میگیرد ولی پایش برای همیشه تک میشود. با پیگیریهای مداوم پروین ذبیحی و پدر «گشین» در نهایت پروندهاش با حداقل معلولیت به عنوان مستمریگیر جانبازی ثبت میشود. ولی تا 18 سالگی هیچ مستمریای به او تعلق نخواهد گرفت.
اما روح خراشیده این کودکان چگونه درمان مییابد؟ «گشین» درس نمیخواند. فقط گریه میکند. سایر کودکان با ترکشها و جراحتهای خفیفتر مورد درمان قرار میگیرند. ولی آیا این انتهای ماجراست؟
این حادثه یکی از دردناکترین وقایع انفجار مین در ایران بود اما هر سال مین قربانیانی دارد از کوچک و بزرگ. مرداد 2 سال پیش بود که 2 کودک در حال چرای دام قربانی مین شدند. «بهزاد» جان باخت و «فرشاد» با جراحت وخیمی همانگونه رها شد که «آلا» و «خبات»: بدون یک چشم و در جهانی نیمهتاریک!
یکسال بعد «کوسار» اهل روستای «گاگل» قربانی حادثه جدیدی میشود! بعد از پاکسازی ناقص میدان مین در جایی مشغول بازی بوده که آلوده به مین است و او از وجود مین اطلاعی نداشته است. در اثر انفجار چشمش به شدت آسیب دیده و همچنان مانند موارد قبلی نه دیهای! نه کمک مالیای جهت درمان و نه رسیدگیای. این موضوع در منطقه کردستان آنقدر با روزمرگی مردم گره خورده است که برای مسئولان امری عادی جلوه میکند. «معتصم» 16 سال دارد و اهل روستای «دوپلوره» است. بر اثر انفجار مین یک پایش را از دست داده و ارزانی و نامرغوبی کیفیت پروتز امانش را بریده است. او حالا 17 ساله شده! این داستانها تمامی ندارد. پس از زلزله اخیر در منطقه کرمانشاه احتمال وقوع انفجارهای مین بالا خواهد رفت. کما اینکه در طی همین چند روز 3 انفجار مین رخ داده و احشام را قربانی کرده است. سست شدن مینها در جای خود و حرکت آنها با باران و برف متعدد و سنگین آن مناطق یکی از دلایل افزایش خطر انفجار مین پس از زلزله اخیر است. اما اندوهناکی ماجرایی که در مطلب پیش رو خواهید خواند تنها به این موضوع ختم نخواهد شد. در آستانه روزهای جهانی مبارزه با خشونت و کودک همایشی با عنوان کودک و صلح در تهران برگزار شد. در این همایش خانم معصومه ابتکار معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور با اشاره به نقض حقوق کودکان در جهان، به موارد قابل توجهی اشاره کرد:
- ایران در حوزه کودکان به عنوان یکی از متعهدان کنوانسیون حقوق کودک، اقدامات خوبی داشته است.
- با اشاره به آسیبهای جنگ و درگیری برای کودکان افزود: تصویر شهادت علیاصغر(ع) در واقعه عاشورا نماد بسیار مهمی است که در واقعه کربلا و قیام امام حسین(ع) روی داد و این کودک 6 ماهه نمادی از مظلومیت کودکان در درگیریها و مخاصمات است و نمادی از حقانیت دعوت امام حسین(ع) برای اعتلای شرافت و انسانیت است.
- براساس آمارهای ارائه شده، 4 میلیون کودک در دوران معاصر کشته شدهاند، ضمن اینکه آسیبها، معلولیت و جراحتها، بیخانمانگی و آوارگی کودکان از جمله آسیبهای مربوط به آنهاست.
- به کارگرفتن کودکان در جنگها مانند به کارگیری به عنوان عوامل مستقیم و غیرمستقیم و سوءاستفاده و آزار جنسی کودکان در جنگها و بردگی آنها از جمله موارد نقض حقوق کودکان است.
از بین رفتن مدارس و بیمارستانها از جمله دردهای بزرگ در زلزله اخیر غرب کشور است، ضمن اینکه محرومیت از دسترسی به کمکهای بشردوستانه از آثار ناخوشایندی است که کودکان در یمن در این شرایط قرار دارند و کار به جایی رسیده است که همه رؤسای کشورها و سازمان ملل به این موضوع اعتراض کردند و شرایط کودکان یمنی چند سال است که براساس ناامنی، ترور و ترومای روانی است.1
با توجه به مواردی که اخیرا معاون امور زنان و خانواده بیان کرده است بنابراین کودکانی که بهطور مستقیم و یا غیر مستقیم در خطر آسیب جنگی قرار داشته باشند یا باید حمایت شوند و یا باید از خطر دورنگه داشته باشند. آیا دولت به وظایفش در مورد وضعیت نامناسب کودکان قربانی و یا در معرض خطر عوارض به جا مانده از جنگ به شایستگی عمل کرده است؟ چگونه میتوانند داد سخن از همصدایی با سایر کشورها برای حمایت از کودکان یمنی بلند کنند وقتی همچنان کودکان سرزمینمان در امنیت نیستند؟
کودکان مناطق غرب کشور هنوز بعد از 28 سال از اتمام جنگ تحمیلی آثار آن را بر جان و روح و روان خود تحمل میکنند. کودکان نواحی غرب کشور تنها در صحرا و دشت قربانی مین نمیشوند. در راه مدرسه تا خانه هم در خطرند. پیشتر خبرگزاری مهر گزارش داده: «ایجاد یک مجتمع آموزشی در روستای “شیخ صله” در 5 کیلومتری مرز عراق و دیوار به دیوار یک میدان مین تا کنون منجر به مصدومیت تعدادی از ساکنان این روستا شده است. این در حالی است که فرمانده گردان تخریب سپاه نبی اکرم کرمانشاه میگوید صدور اجازه ساخت مدرسه در این نقطه پرخطر از سوی مسئولان آموزش و پرورش سوالبرانگیز است.
این مجتمع آموزشی در سال 1388 با وجود اطلاع مدیران آموزش و پرورش از انفجار مین در هنگام ساخت مجتمع و جراحت فردی به اسم «حمید نظری» افتتاح میشود و در طول 2 سال گذشته دانشآموزان به این منطقه پر خطر به مدرسه رفتوآمد داشتهاند تا اینکه مسئولان استانی از طریق مردم و نه آموزش و پرورش این موضوع را به اطلاع مرکز مینزدایی استان میرسانند.
براساس اعلام وزارت دفاع، هم اکنون تعداد زمینهای آلوده به مین در استانهای ایلام- خوزستان- کرمانشاه- آذربایجان غربی و کردستان یک میلیون و ۶۲۰ هزار و ۹۱۸ هکتار است که در سال ۶۷ این عدد ۳ میلیون و ۸۳۱ هزار و ۴۸۰ هکتاراست».2
دومین مدرسهای که توسط پروین ذبیحی فعال حقوق کودک شناسایی شده است در روستای «انجیران» از توابع بخش «خاو ومیراوای» مریوان با جمعیتی بالغ بر 464 نفر و صد و یک خانوار است. مردمان این روستا فقیر هستند و اکثرا به کولبری اشتغال دارند.
پروین ذبیحی تصمیم میگیرد برای کودکان این مدرسه که در کنار میدان مین قرار گرفته است کارگاه آشنایی با مین و توانایی مقابله با آن را برگزار کند. در حالی که او معتقد است مکانیابی چنین مدارسی بدون تخصص صورت میگیرد چون امکان جابجایی مدرسه و روستا وجود ندارد و همچنین ارگانهای مربوط نسبت به مینزدایی این مناطق احساس مسئولیتی نمیکنند پس حداقل کودکان بیاموزند در مواجه با چنین غول خفتهای بهتر است چه اصولی را رعایت کنند.
به گفته اهالی محل، پاکسازی در این روستا بسیار ناقص صورت گرفته است. تمام روستا بعد از پاکسازی بیشتر از قبل به مینهای سرازیر شده آلوده شدهاند. به نقل از اهالی روستا پیشتر جهت مینزدایی به روستا مراجعه شده ولی تنها به چند انفجار و چند عکس و فیلم اکتفا کردهاند. سپس خاکهای مینگذاری شده را با لودر جابجا کردهاند که به عنوان مثال بخشی از این خاکهای جابهجا شده در کنار برخی از منزلها تخلیه شده و یا در مسطحسازی زمین بازی کودکان مورد استفاده قرار گرفته است.
پروین ذبیحی ادامه میدهد: «در این روستا یک نفر معلول مین وجود دارد که در شهر زندگی میکند. 2 تا از دانشآموزان هم به من گفتهاند که خودشان مین پیدا کرده و به دهیار و روحانی و مدیر مدرسه خبر دادهاند». دهیار میگوید: «چندین بار مین و خمپاره پیدا کردم که بدون ترس آن را درون آتش انداخته و خودم به سرعت از محل حادثه دور شدم».
پس از خرابیهای زلزله اخیر تعداد زیادی از مدارس استان کرمانشاه آسیب جدی دیدهاند و نیازمند مرمت هستند. بنا شده است کلاسها در کانکس برای دانشآموزان روستایی برگزار شود. مرزبان نظری مدیرکل نوسازی مدارس استان کرمانشاه اظهار داشت: در زلزله اخیر 78 فضای آموزشی با 415 کلاس درس در سطح مدارس شهرستانهای استان کرمانشاه دچار آسیب جدی شدهاند. برای اسکان دانشآموزان 250 کانکس مورد نیاز است که تا روز گذشته 40 کانکس فراهم شد.
باید پرسید مکانیابی مدارس بر اساس چه اصولی صورت میگیرد؟ با مینهای بهجا مانده قبلی چه باید کرد؟ با کودکان قربانی مین و خانوادههای رها شده آنها چه باید کرد؟ چه کسی مسئول افزایش تدوام قربانیان مین بعد از 28 سال جنگ و آسیب در غرب کشور است؟ پس از زلزله اخیر تکلیف مینها چه خواهد شد؟ کانکسها را در کجای روستا تعبیه کنند که کودکان قدمهای محکم و امنی به سوی آینده بردارند؟