طرح ساماندهی یا بیسامانی؟

دکتر مهشید دارابی *
در آستانه ایام سوگواری امام حسین (ع)، اسطوره عدالتطلبی، طی هفتهای که گذشت خبری منتشر شد که بهشدت نگرانکننده بود و به واکنش بسیاری از فعالان حقوق کودک منجر شد: طرح «دستگیری کودکان کار» که، البته از دید مسئولان، بخوانید «طرح ساماندهی» یا «طرح جذب»، تا شاید عناوین زیبا بتوانند مشکلات طرح را بپوشانند.
طی روزهایی که گذشت از منظرهای مختلف جامعهشناختی، روانشناسی و حقوقی مطالب متعددی نگاشته شد، اما اینبار در نظر دارم به عنوان دستیار تخصصی کودکان و به حرمت سوگندی که خوردهام، با این مسئله مسئولانه برخورد کنم. در ابتدا و برای تأکید بر اهمیت موضوع، نخستین جملههای کتاب مرجع آموزش تخصص کودکان (نلسون) را عنوان میکنم:
«تخصص کودکان تنها رشتهای است که به تمام جنبههای رفاه (بهزیستی) شیرخواران، کودکان و نوجوانان، شامل: سلامت آنها، رشد و تکامل روانشناختی- فکری و جسمی آنها، و فرصتهای آنها برای رسیدن به تمام پتانسیلهایشان در بزرگسالی اختصاص داده شده است. متخصصین کودکان باید نه تنها با ارگانهای خاص و فرایندهای بیولوژیک، بلکه باید با تأثیرات سیاسی، اجتماعی و محیطی که اثرات مهمی روی سلامت و رفاه کودکان و خانوادههای آنان دارند، مرتبط باشند.»
لذا از تمامی افراد بهویژه متخصصان کودکان صمیمانه درخواست میکنم در راستای رسالت مقدس و انسانی خود، نسبت به حقوق کودک، خصوصا کودکان کار و خیابان، کودکان پناهنده و… احساس مسئولیت کنند و مطالبهگر باشند.
در این روزهای تلخ، مصاحبههای مسئولان مختلف و گزارشهای مردمی را مطالعه کردم و هربار با هجوم پرسشهایی بدون پاسخ قانعکننده در ذهنم مواجه شدم؛ مسئولی از اهداف و مزایای طرح مزبور سخن میگوید اما متأسفانه آماری از کودکان دستگیر(جذب)شده ندارد! برای تأمین امکانات روی کمکهای مراکز غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد حساب شده بود، در حالیکه این سازمانها از مخالفان جدی چنین طرح فوری و غیرکارشناسانهای هستند. در گزارشی دیگر خواندم تنها در یک روز ۱۳۱ کودک دستگیر و به یکی از مراکز نگهداری منتقل شدهاند؛ و از آنجا که قرار است این روند «ساماندهی کودکان خیابانی» در ماههای آینده نیز ادامه یابد و با توجه به ظرفیت پایین نگهداری مراکز که ۴۰-۵۰ کودک اعلام شده است، این سؤال پیش میآید که: چگونه علیرغم فراهمنبودن زیرساختهای لازم و نبود امکانات و شرایط مناسب برای نگهداری اصولی کودکان، این طرح اجرایی شده است؟
به عنوان پزشک کودکان، فارغ از سایر جوانب روانی-حقوقی، نسبت به سلامت جسمانی این کودکان احساس خطر میکنم؛ کودکانی که به دلایل فقر مالی-فرهنگی از انواع سوءتغذیه رنج میبرند، کودکانی که چه در بستر خانواده و چه در بستر اجتماع با کمبود امکانات اولیه بهداشتی رشد کردهاند، کودکانی که غالبا مهاجرند، کودکانی که وضعیت نامعلوم ایمنی و واکسیناسیون دارند، کودکانی که به سبب تمام این موارد در معرض ابتلا به انواع بیماریهای عفونی و واگیردارند که هم سلامت خودشان و هم سلامت جامعه را تهدید میکند. نگهداری تعداد زیادی از این کودکان در کنار هم (بیش از ظرفیت مراکز) و خصوصا در این زمان از سال (اواخر تابستان و اوایل پاییز)، احتمال ابتلای کودکان به بیماریهای تنفسی (آنفولانزا، سل فعال و…)، بیماریهای گوارشی و نیز مننژیت را بهطور قابل ملاحظهای بالا میبرد که توجهات اساسی را طلب میکند. در این راستا به «ماده ۳- پیماننامه حقوق کودک» اشاره میکنم:
۱. در کلیه اقدامات مربوط به کودکان که توسط مؤسسات رفاه اجتماعی دولتی یا خصوصی، دادگاهها، مقامات اجرایی یا نهادهای قانونگذاری به عمل میآید، مصالح عالیه کودک از اهم ملاحظات است.
۲. کشورهای عضو متعهد میشوند حمایت و مراقبتی را که برای رفاه کودک ضروری است با توجه به حقوق و تکالیف والدین، سرپرستان قانونی یا دیگر اشخاصی که قانونا مسئول کودک هستند، تضمین نمایند و در این راستا کلیه اقدامات قانونی و اجرایی لازم را به عمل خواهند آورد.
۳. کشورهای عضو اطمینان حاصل خواهند نمود که مؤسسات، خدمات و دستگاههای مسئول مراقبت و حمایت از کودکان، بهویژه در زمینههای ایمنی و بهداشت، از حیث تعداد و مناسب بودن کارکنان و نیز نظارت شایسته، با معیارهایی که توسط مقامات واجد صلاحیت مقرر گردیده است، منطبق باشند.
حال این سوالات مجدد مطرح میشود که آیا در این طرح «مصالح عالیه کودک» مورد توجه قرار گرفته است؟ آیا تسهیلات لازم برای نگهداری این کودکان تأمین شده است؟ و بسیاری سؤال دیگر…
در پایان از تمام مسئولان میخواهم، با توجه به مشکلات متعدد موجود، درباره این طرح بازنگری نمایند و این واقعیت را بپذیریم که حل معضل «کار کودک و کودکان خیابانی» یکشبه امکانپذیر نیست و نیازمند بررسیهای دقیقتر و ریشهای و ارائه راهکارهای طولانیمدت است، نه طرحهای ضربتی دورهای.
*متخصص کودکان