چالشهای تروریسم برای کودکان
تروریسم و حوادث گستردهای که امنیت را در نقاط مختلف جهان در سالهای اخیر تحتتاثیر قرار داده نهتنها از منظر حوادث آنی که از بعد تاثیرات آتی که میتواند بر احساس امنیت و ترس گروههای مختلف داشته باشد، مورد توجه آسیبشناسان و تحلیلگران اجتماعی قرار گرفته است. بخشی از تاثیراتی که حوادث تروریستی در جامعه از خود برجای میگذارند، مشابه تاثیرات جنگ است که حتی پس از پایان جنگها میتواند تا چندین دهه زندگی اجتماعی و فردی جوامع را تحتتاثیر پیامدهای خود قرار دهد و بیش از یک نسل را مبتلا کند. با این تفاوت که اغلب جوامع پس از پایان جنگها با امید به بازسازی و برقراری دوباره امنیت برای ترمیم پیامدهای اجتماعی ناشی از جنگ، تلاش دوبارهای را آغاز میکنند، اما اغلب احساس فقدان، ناامنی و ترس ناشی از ترور مادامی که گروههای تروریستی به فعالیت خود ادامه میدهند، زندگی و احساس امنیت افراد را تحتتاثیر قرار میدهد.
کودکان در مواجهه با حوادث مهیب، جزو آسیبپذیرترین گروهها هستند، چراکه تجربه زیستی آنها از جهان و مخاطرات آن هنوز محدود است و قرار گرفتن در معرض حوادثی مانند ترور و جنگ نه چالشی غیرمنتظره که اتفاقی مهیب است که بهویژه در دوران کودکی و نوجوانی میتواند تاثیرات مخرب روحی به دنبال داشته باشد. در سالهای اخیر و بهویژه پس از تکرار حوادث تروریستی در کشورهای مختلف جهان بهویژه دنیای غرب، تمهیدات آموزشی برای کاهش این تاثیرات منفی پیشبینی شده است. از توجیه و بازآموزی معلمان گرفته تا آموزش به خانوادهها که بتوانند با مواجههای صحیح تاثیرات نامطلوب حوادثی از این دست را بر کودکان کاهش دهند. حوادث تروریستی به طرق مختلفی کودکان را تحتتاثیر قرار میدهد. کودکانی که یکی از اعضای خانواده، دوستان یا نزدیکان آنها در اثر این حوادث قربانی شده و از دنیا میروند، کودکانی که خودشان قربانی حوادث تروریستی میشوند یا گروهی که تحتتاثیر ناامنی و حملات تروریستی (برای مثال در کشورهایی مثل سوریه) ناگزیر از مهاجرت و پیوستن به کمپها و پناهگاههای بینالمللی شده تا نقطه امنی در دیگر مناطق جهان برای ادامه زندگی و گذر عمر پیدا کنند. علاوه بر این گروه از کودکان که تحتتاثیر مستقیم حملات تروریستی قرار میگیرند، تعداد بیشتری از آنها افرادی هستند که پیامدهای غیرمستقیم حوادث تروریستی متوجه آنهاست. یکی از مهمترین چالشهای کودکان پس از حوادث تروریستی سوالات پرشماری است که ذهنشان را مشغول میکند، آنها هم مانند دیگر افراد جامعه سوالاتی در ذهن دارند و اینکه چطور باید به این پرسشها پاسخ داده شود، همان رویکردی است که اکنون نظامهای آموزشی کشورهای غربی را بر آن داشته تا بستههای آموزشی درباره آشنایی با تروریسم مختص مدارس و خانوادهها به منظور آمادهسازی و کاهش تاثیرات نامطلوب آن بر کودکان آماده کنند.
یکی از اصولی که در کشورهای غربی در همین زمینه دنبال میشود، همان رویکرد و مواجههای است که آنها اصولا در برابر رویدادهای خشونتآمیز دارند. بیشتر خانوادهها زمانی که اخبار و تصاویر مربوط به عملیات انتحاری از تلویزیون پخش میشود، تلویزیون را خاموش میکنند تا به این ترتیب دستکم کودکان خردسال در معرض اخبار این حوادث نباشند، اما درباره کودکانی که به مدرسه میروند و از نظر سنی اجازه استفاده از وسایلی مانند موبایل و اینترنت را دارند، شرایط متفاوت است. آنها میتوانند با آزادی بیشتری و با نظارت کمتر خانوادهها از اخبار و حوادث مربوط به آن مطلع شوند و تحتتاثیر آن قرار بگیرند. رویکردی که در این شرایط به نظر میرسد کارساز باشد، ارایه برنامههای آموزشی دقیقی است که بتواند این گروه از کودکان را با تروریسم و پیامدهای آن آشنا کند، اما در عین حال باید به گونهای طراحی و تدوین شده باشد که عوارض ناخواسته دیگری ازجمله احساس ناامنی و ترس را در آنها تشدید نکند. درواقع آموزش در این زمینه مانند شمشیر دولبهای است که اگر با توجه به حساسیتها و شرایط روحی خاص کودکان تبیین نشده باشد، خود میتواند عوارض ویرانگر بیشمار روحی برای آنها به همراه آورده و ارتباطات اجتماعی آنها را تحتتاثیر قرار داده یا اینکه ارایه محتوای نادرست به بروز پیامدهای اجتماعی دیگری در نسل در معرض آموزش بینجامد؛ برای مثال گرایشهای نژادپرستی و دشمنستیزی را در آنها تقویت کرده و آسیبهای دیگری به بار آورد.
با توجه به همین رویکرد است که برخی کشورهای اروپایی ازجمله فرانسه تلاش کردهاند مفاهیم آموزشی را در این زمینه از طریق بازیها و انیمیشنها به تدریج به کودکان منتقل کنند. در شرایط جدید این دیدگاه هم به موضوعی قابلتوجه در این کشورها تبدیل شده که بیش از گذشته فرزندانشان را از بازیهای کامپیوتری با موضوعات جنگ و ترور منع میکنند، اما این روند در کشورهای خاورمیانه با توجه به ضعف نظامهای آموزشی کمتر موردتوجه قرار گرفته و کودکان بیشتر در معرض دریافت مستقیم خبرهایی هستند که برای بزرگسالان نوشته میشود.
آنها همان اخباری را از تلویزیون تماشا میکنند که پدرها و مادرهای شان میبینند و بیشتر خانوادهها در ارتباط با تاثیرات نامطلوب تماشای این خبرها بر سلامت روانی فرزندانشان، آموزش ندیده و توجیه نشدهاند و نمیدانند که در چنین مقاطعی چطور باید به سوالات کودکانشان در حوادثی از این دست پاسخ بدهند. اغلب آنها از این موضوع آگاهی چندانی ندارند یا دستکم با حساسیت زیادی به این موضوع واکنش نشان نمیدهند که تماشای محتواهای خشن تا چه اندازه میتواند روحیه خشونتطلبی را در کودکان تقویت کند، احساس ناامنی و ترس در آنها ایجاد کرده و حتی منجر به بروز شکلی از افسردگی، کابوسهای شبانه، بیقرار و اضطراب شود.
چه باید کرد؟
بنا به توصیه روانپزشکان بهترین اقدامی که والدین میتوانند انجام دهند این است که تا جایی که میتوانند کودکان و فضای خانواده را از حوادثی از این دست دور نگه دارند. بحث و بررسی مداوم درباره این حوادث در فضای خانواده، دورهمیها و گفتوگوهای خودمانی و به اشتراک گذاشتن ویدیوها و تصاویر در گروههایی که کودکان و نوجوانان عضو آنها هستند بیش از آنچه بهنظر میرسد میتواند برای آنها مخاطرهآمیز باشد.
در عینحال نکته مهمتر این است که بهطور کامل و با نگرانی و سراسیمگی کودکان را از پیگیری این اخبار منع نکنید، چراکه آنها جای دیگری و به دور از چشم شما این خبرها را جستوجو خواهند کرد و بهترین راهکار پیشنهاد، برنامههای جایگزین است. اگر فرزند شما درحال تماشای یک گزارش خبری از ترور است، میتواند با پیشنهاد یک پیادهروی عصرگاهی یا سپریکردن زمانی در پارک و سینما توجه او را از موضوع اصلی منحرف کرده و فضای ذهنی دیگری برایش ایجاد کنید.
افزون بر اینکه اگر به هر دلیلی نشانههایی از خشونت را در بازیها، نقاشیها و ادبیات فرزندتان مشاهده کردید، میتواند با مشارکت در بازی و فعالیتهای او روند و رویکرد بازی و دیدگاهش را تغییر بدهید. برای مثال اگر او صحنه بازی جنگ و ترور را طراحی کرده، شما بهعنوان یک مشارکتکننده میتوانید مسیر بازی را به این سمت تغییر بدهید که در همین شرایط چگونه نیروهای امدادی به قربانیان این حوادث کمک میکنند و به این ترتیب مفاهیم صلح و نوعدوستی را جایگزین خشونت و انتقام و جنگ کنید.
اگر او از شما درباره این حوادث سوالاتی میپرسد، شما میتوانید به جای تشریح ابعاد ترسناک، نگرانکننده و فاجعه بار این حوادث پاسخها را به نحوی هدایت کنید که بیشتر ابعاد مربوط به کمکرسانیها و همبستگی اجتماعی مردم و همیاری و همراهی آنها در کنار هم برجسته و به فرزند شما منتقل شود. این رویکرد فراتر از اینکه میتواند توجه او را به ابعاد دیگری از حوادث تروریستی جلب کند، تاثیر دیگری هم خواهد داشت و آن ایجاد احساس امنیت بیشتر است. درواقع شما به جای تشدید احساس ترس به او این اطمینان خاطر را میدهید که در شرایط بحرانی همه برای امنیت بیشتر تلاش میکنند و در این زمینه نباید نگرانیهای زیادی داشته باشد.
فراتر از همه اینها به خاطر داشته باشید که یکی از راهکارهای درست مواجهه والدین با پرسشها و کنجکاویهای کودکان در حوادثی مانند ترورها پاسخهای هوشمندانه است و نه قطع گفتوگو یا ممنوعیت کامل آن. زمانی که شما اجازه میدهید فرزندتان پرسشهایش را مطرح کند درواقع این فرصت را به خودتان دادهاید که در خلال این گفتوگو تا اندازهای دنیای ذهنی او را بازشناسی کنید و دریابید که در ذهنش در ارتباط با این حادثه چه میگذرد، آنچه مهم است، پاسخهایی است که شما به این پرسشها میدهید، پاسخهایی که باید محتوای اصلی و جهتگیری آنها به سمت ایجاد امنیت، صلح و رفع نگرانیهای او باشد.
***