کودکان، غایبان بزرگ انتخابات
حامد فرمند//
«ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم …»
سهم کودکان از مناظرات تلویزیونی کاندیداهای دور دوازدهم ریاست جمهوری، شعرخوانی مصطفی هاشمی طبا بود. غیبت کودکان که البته تنها غایبان انتخابات ریاست جمهوری نیستند، تنها به مناظرات و برنامههای انتخاباتی محدود نمیشود. رسانهها نیز از کارشناسان این حوزه برای تحلیل مطالبات کودکان، دستاوردها یا آسیبهای کودکان از تصمیمات و برنامههای کاندیداها استفاده نمیکنند. فعالان حوزه کودک همچنین فرصت ارزیابی شرایط فعلی کودکان به طور کلی و تحلیل موقعیت کودکان با نیازهای خاص را پیدا نکردهاند.
اما اگر بخواهیم نگاه دقیقتری به حضور کودکان در فضای انتخاباتی بیاندازیم، آنها را در چه عرصههایی حاضر میبنییم، کجا غیبتشان مشهودتر است و به طور کل حضور مطلوبشان چطور میتواند ترسیم شود؟
کودکان، ابزاربالقوه تولید
تا لحظه تهیه این گزارش، یعنی آخرین ساعات شب بیست و شش اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ به وقت تهران، از شش کاندیدای دور دوازدهم ریاست جمهوری، دو کاندیدا، اسحاق جهانگیری و محمد باقرقالیباف، کنارهگیری کردهاند. برآوردها همچنین نشان میدهد که هاشمی طبا و مصطفی میرسلیم رقیبی جدی محسوب نمیشوند. به این ترتیب بررسی برنامه دولت آینده توسط دو رقیب اصلی، حسن روحانی و ابراهیم رییسی، میتواند تحلیل قابل قبولی از جایگاه کودکان در دولت احتمالی آینده ارایه کند.
نگاه اصلی برنامه صد و سه صفحهای ابراهیم رییسی به کودکان و نوجوانان به عنوان «نیروی کار آینده و ظرفیت توسعه اقتصادی» است. از همین رو هم نویسندگان برنامه دولت آینده آقای رییسی با نگرانی از کم شدن جمعیت و کاهش معنادار تعداد کودکان در سالهای اخیر یاد میکنند. از این منظر نگاه برنامه آقای روحانی به کودکان انسانیتر است.
گرچه بررسی برنامهها لزوما تمام آنچه را که قرار است به نفع یا ضرر کودکان رخ دهد نشان نخواهد داد اما نگاه کلی حاکم بر سیاستگذاران نسبت به کودکان را بازتاب میدهد. در هیچ یک از برنامههای دو نامزد مطرح انتخابات ریاست جمهوری، تعریف درستی از کودکان کار و خیابان، به عنوان یکی از گروههای مهم در خطر در میان کودکان، ارایه نمیشود و از همین رو برای حل آن نیز راه حل پایداری وجود ندارد. راهحلهای چند خطی و تک بعدی در برنامه آقای رییسی که تنها وجه اقتصادی را در نظر دارد، از همان نگاه ابزاری به کودکان نشات میگیرد.
گرچه آقای روحانی تحلیل دقیقتری از آسیبهای کودکان از جمله کودکان کار و خیابان دارد و در بخشهای آموزش، مسایل اجتماعی و محیط زیست، به این موضوع میپردازد، اما همچنان از ضعف در تعریف ساختاری رنج میبرد. به عنوان اولین قدم، تعریف کودک کار است که باید روشن شود. طبق اطلاعات ارایه شده توسط مرکز آمار، جمعیت فعال، گروه سنی بالای ده سال را شامل میشود. اما قوانین بینالمللی، کودکان کار را زیر ۱۵ سال در نظر میگیرد. به این ترتیب حدود ۱۳درصد از جمعیت فعالان اقتصادی منتشر شده در سرشماری سال ۹۵ مرکز آمار که مورد استناد هر دو نامزد ریاست جمهوری قرار گرفته، کودک کار محسوب میشوند.
این، به آن معناست که برنامههای هر دو کاندیدا با نقض حقوق کودک در ابتداییترین تعاریف بینالمللی مواجه است. در عین حال هرجا هم که از کودکان کار صحبت شده، هیچ اطلاعات دقیقی در مورد آنها ارایه نمیشود و برنامهها بر مبنای تعریف ناقص و اطلاعات غیردقیق استوار است.
در بخش آموزش پرورش هم گرچه رویکرد آموزشی مشاوران روحانی به دلیل تاکید بر معلم-محوری با استانداردهای روز دنیا که از پژوهشهای گسترده به دست آمدهاست فاصله دارد، اما نسبت به نگاه حاکم بر برنامه گروه مشاوران رییسی همهجانبهتر است. به عنوان مثال آقای روحانی لااقل در نوشتن برنامه به کودکان بدون شناسنامه که بخشی از آنان کودکان افغانستانی هستند اشاره میکند هرچند در عمل رفتار دولت آقای روحانی با این گروه بیشتر نمایشی و کمتر عملیاتی بودهاست.
نبود آمار دقیق از کودکان بازمانده از تحصیل و معین نبودن اطلاعات مربوط به کودکان بدون شناسنامه که محصول ارتباط مادر با تابعیت ایرانی با پدر با تابعیت غیرایرانی یا روابط موسوم به نامشروعاند، نشان میدهد که عزم جدی برای رسیدگی به وضع این کودکان وجود ندارد.
به این ترتیب در برنامه دو کاندیدای اصلی ریاست جمهوری، به کودکان با کمترین اطلاعات عددی و حداقل برنامه عملیاتی پرداخته شدهاست.
کودکان، حاشیه سی درصدی
طبق سرشماری نفوس و مسکن مربوط به سال ۱۳۹۵، منتشر شده در وبسایت مرکز آمار ایران، از جمعیت ۸۰ میلیون نفری ایران در این سال، ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کودک -نوزاد تا ۱۸ سال- هستند.
نقد اساسی به برنامههای دو کاندیدای اصلی دور دوازدهم ریاست جمهوری در ایران، نه ارایه اطلاعات کلی و برنامههای غیرعملیاتی در مورد کودکان، که حاشیه بودن این گروه بزرگ و با اهمیت جمعیتی است. در برنامههای ارایه شده توسط ابراهیم رییسی، کودکان در حاشیه معضلات اجتماعی و در زیربخشهای راهکارهای ارایه شده در این سرفصل خود را نشان میدهند. به جز بخش آموزش و پرورش در این برنامه که مستقیما با کودکان مرتبط است، در ۱۰۳ صفحه برنامه آقای رییسی تنها سه بار نام کودک یا کودکان تکرار میشود و همان هم بدون توضیحات کاربردی.
کودکان در برنامه آقای روحانی هم به جز بخش آموزش و پرورش در تحلیل یا ارایه راهحل معضلات اجتماعی بیشتر بروز و ظهور پیدا میکنند. هرچند برنامهنویسان دولت دوازدهم «دوباره ایران» در مقایسه با «دولت کار و کرامت» نسبت به کودکان کمی حساستراند، اما همچنان نگاه حاشیهای به کودکان غلبه دارد. مشاوران آقای روحانی به مسایلی که کودکان با آن دست به گریباناند تا حدودی توجه نشاندادهاند و موضوعاتی مانند اعتیاد و نیاز به آموزش مسایل مرتبط با بحرانهای اجتماعی را مد نظر داشتهاند اما همچنان تاثیر گذاری سیاستگذاریهای کلان در تمام حوزهها بر روی کودکان مورد توجه نبودهاست.
به عنوان مثال هرچند بنا برگزارشهای غیررسمی بنگاههای کوچک معمولا از چشم ماموران وزارت کار پنهان اند و حقوق برخی از کودکان در این کارگاهها و بنگاهها تضییع میشود، اما در بخش مرتبط با توسعه اقتصادی بنگاهها در برنامه دولت احتمالی آتی آقای روحانی، توجهی به این معضل و به دنبال آن راهکاری برای حل آن در نظر گرفته نشده است. همچنین در هیچ کدام از برنامههای کاندیداها، تصویر روشنی در مورد نقض سیستماتیک حقوق کودک که منتج از قوانین غیرعادلانه است ارایه نمیشود.
قوانین مرتبط با خشونت خانگی، قوانین ناروشن مرتبط با سن مسئولیت کیفری کودک و قوانین مرتبط با ازدواج کودکان که همگی مورد اعتراض فعالان حقوق کودک است و هر کدام از عوارض اجتماعی متنوعی نشات گرفته و به آسیبهای اجتماعی متفاوتی منجر میشود، جزو معضلات برنامه دولت دوازدهم هیچ کاندیدایی معرفی نمیشوند. اشاره آقای روحانی به ازدواج کودک هم به دلیل متصل نبودن به سایر زیرساختهای به وجود آورنده، تاکید تاثیرگذاری تلقی نمیشود.
همچنین با وجود توجه قابل قبول در بخش محیط زیست و لزوم آموزش حفاظت از محیط زیست به کودکان در برنامه آقای روحانی، اما موضوع روز و مهمی مانند اثر بخشی کودکان از تکنولوژی و ارتباط آنها با رسانههای جمعی به طور کامل در برنامه این دولت حضور ندارد. امروزه قوانین سایبری متناسب با نیاز کودکان و با در نظر گرفتن آسیبپذیری آنها تنظیم میشود. همچنین حضور آموزشهای سایبری به کودکان برای حفاظت آنها از آسیبهای احتمالی و استفاده بهینه از آن، مورد توجه تنظیم کنندگان قوانین قرار دارد.
تحلیلهای مردانه برای مخاطبان بزرگسال
موضوع بیتوجهی به کودکان به عنوان متن تحلیلها و برنامهریزیها، تنها به برنامه ریزان و سیاستگذاران محدود نمیشود. تحلیلگران آزاد و رسانهها نیز به همین اندازه نسبت به کودکان بیتوجه یا کمتوجهاند. اگر برخی از رسانهها به موضوع حضور زنان در انتخابات به صورت حاشیهای و در برنامهای مجزا میپردازند، موضوع کودکان در برنامههای انتخاباتی و سوالات کارشناسانه از مهمانان برنامهها جایی ندارد. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم تحلیلگران سیاسی ما اغلب مردان اند، مخاطبان آنها اغلب مردان بزرگسال و محتوای تحلیلهایشان عمدتا با نگاه به نیازهای جامعه مردان و بزرگسالانه تنظیم شده است.
شکل نوین برنامهریزی، تدوین برنامههایی است که گروههای مختلف، خود در تهیه و شکلگیری این برنامهها دخیلاند. اگر نمیتوان هنوز انتظار داشت تا کودکان در لایحههای مختلف برنامه ریزی در ایران مداخله مستقیم داشته باشند اما لااقل میتوان انتظار داشت تا در روند تصمیم گیری برای آنها و در مورد تمام مسایل کشور که مستقیم و غیرمستقیم به آنها مرتبط است، از موضوع امنیت و دفاع تا موضوعات مرتبط با محیط زیست، از مسایل مرتبط با اقتصاد و رفاه تا موارد آموزشی، مشاوران و تحلیلگران کودکان حضور داشته باشند، حضوری که نه تنها ردپای خود را در برنامه کاندیداها و رفتار ستادها و مناظراتشان نشان نمیدهد که در رسانهها هم نمودی پیدا نکردهاست.
منبع: بیبیسی