سبک زندگی سالم در کودکی چگونه است؟ سؤالی که پیش از رسیدن به پاسخ آن باید بپذیریم کودکی از نظر زیستی و اجتماعی، یک دوره متمایز و متفاوت از سایر سال‌های زندگی است؛ دوره‌ای که کودک چه از لحاظ فیزیولوژی بدن، چه از لحاظ رشد و چه به‌لحاظ بی‌پناهی‌ و آسیب‌دیدگی‌اش، نیازمند محیط گرم، آرام و مسئولانه خانواده و حقوق شهروندی در جامعه است. باید بپذیریم که کودک هم حقوق شهروندی دارد و باید به رسمیت شناخته شود. باید بپذیریم که چهره خشن و دودآلود شهر، مناسب رشد کودکان نیست؛ دوره‌ای که کودک بیش از هر چیز به بازی، نشاط و پرورش استعدادها نیاز دارد. در همین میان، سلامت از دیدگاه اعلامیه جهانی حقوق بشر و سازمان جهانی بهداشت، شامل مؤلفه‌های بسیار مهم است. یکی «حق سلامت» به معنی برخورداری از بالاترین استانداردهای سلامت بوده که از حقوق اساسی هر انسانی، فراتر از تفاوت‌های نژادی، دینی، سیاسی و اقتصادی یا شرایط اجتماعی است و دیگری «تعریف سلامت» به معنای سلامتی کامل جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی و نه‌فقط دچار نبودن به بیماری و ناتوانی است. در همین میان، پنجمین نشست از مجموعه نشست‌های «سبک زندگی کودکان؛ تغییرات و پیامدها» با سخنرانی مصطفی معین، پزشک و استاد دانشگاه علوم‌پزشکی ایران در مؤسسه رحمان برگزار شد.

آمار سکته‌های قلبی به زیر 30 سال رسیده است

در ابتدای این نشست، معین با بیان اینکه سلامت فکری و سلامتی روانی یعنی توانایی تشخیص و بیان نیازها و احساس‌ها به گونه‌ای مناسب، گفت: «مقوله سلامت طیف گسترده‌ای را دربرمی‌گیرد. سلامتی معنوی؛ توانایی تفکر، تدبر، ذکر و عبادت به‌منظور رسیدن به آرامش است. سلامت اخلاقی، توانایی ایجاد روابط اجتماعی و رفتار اخلاقی است. سلامت اجتماعی، یعنی کسی توانایی ایجاد روابط اجتماعی در زمینه‌های مختلف را داشته باشد. در صد سال گذشته به‌خاطر پیشرفت علوم و تکنولوژی در همه زمینه‌ها به‌ویژه در پزشکی، آموزش و پژوهش و تکنولوژی‌های پزشکی، بیماری‌های عفونی تقریبا ریشه‌کن شده است.»
او با اشاره به اینکه قبلا در تاریخ پزشکی دوره‌های زیادی را به یاد می‌آوریم که اپیدمی‌های طاعون، وبا، دیفتری، کزاز و سرخک داشتیم که تلفات زیادی هم در سطح جهانی داشت، گفت: «به‌خاطر آنتی‌بیوتیک‌های جدید، به‌ویژه واکسیناسیون، سطح بهداشت و تغذیه و… باعث شده که این‌گونه بیماری‌ها ریشه‌کن شود اما در مقابل بیماری‌های عفونی، واگیر و حاد خیلی سریع گسترش پیدا می‌کرد و تلفات می‌داد. بیماری‌هایی که در این صد سال اخیر، جایگزین شده، بیماری‌های مزمن غیرواگیر است؛ مانند سکته‌های قلبی که اولین علت مرگ‌ومیر در سطح جهانی و به‌ویژه در ایران است قبلا در سن 60 به بالا بود اما امروز به زیر 30 سال رسیده و باید آسیب‌شناسی شود. پس سکته‌های مغزی و بیماری‌های قلب و عروق، فشارخون، دیابت، آسم، آلرژی‌های مختلف و اختلالات روانی به خودایمنی‌هایی مثل ام‌اس، این بیماری‌ها جایگزین شده است.»

آمار 90 درصدی مرگ با بیماری‌های عفونی

به گفته این استاد دانشگاه علوم‌پزشکی تهران، در گذشته که بیماری‌های عفونی شیوع داشت، بیشترین تلفات در کشورهای توسعه‌نیافته بود که سطح بهداشت پایین‌تر بوده و دسترسی به دارو و درمان کمتر بود اما متأسفانه الان هم که دوره بیماری‌های غیر‌واگیر و مزمن است، باز هم بالای 80 تا 90 درصد تلفات در کشورهای جهان سوم است. در این زمان، عوامل اجتماعی در سلامت یک جامعه یا در آسیب یک جامعه، نقش اساسی دارد. دوره قبل، نقش دستگاه وزارت بهداری، نقشی تعیین‌کننده بود، واکسن می‌زدند، دارو تجویز می‌کردند اما امروز، عوامل اجتماعی، نقش تعیین‌کننده دارند.
معین با ارائه جدول‌هایی آماری به گزارشی درباره این وضعیت پرداخت و گفت: «نقش عوامل اجتماعی به‌طور مستقیم، 55 درصد در ایجاد سلامت یا بیماری در یک جامعه است و رفتار و سبک زندگی 30 درصد نقش دارد. اگر این دو را جمع کنیم، 85 درصد می‌شود. عوامل ارثی فقط پنج درصد نقش داشته، نظام سلامت یعنی دستگاه بهداشت و درمان ما فقط 10 درصد نقش دارد. اگر در کشور سونامی سرطان یا سکته‌های قلبی و مغزی داریم، همه کژکاری‌ها را به وزارت بهداشت نسبت ندهیم. مجموعه نظام باید درباره سلامت انسان، اولین اولویت را قائل شود. انسان هدف آفرینش است. همه چیز باید در رأس سلامت انسان باشد و از این جهت، کل نظام مسئول است؛ یعنی تمام قوا، سه قوه و مجموعه ارکان نظام مسئولیت دارند سلامت انسان را به نوعی حتی خدادادی تأمین کنند؛ پس نقش عوامل اجتماعی خیلی اهمیت پیدا کرده است.»

مرگ سالانه 830 هزار کودک در حوادث

این استاد دانشگاه با بیان اینکه سالانه 830 هزار کودک در حوادث در سطح جهانی می‌میرند، گفت: «95 درصد این تلفات در کشورهای جهان سوم هستند. این دستاورد خودمان است. خدا که به بنده‌اش ظلم نمی‌کند. عملکرد خود ماست که باید به خاطر سوءمدیریت و سوءتدبیر 95درصد تلفات در جهان سوم بدهد. 59 کشور اسلامی داریم که کلشان را جمع بزنید، درآمدشان اندازه ژاپن یا آلمان نیست با اینکه منابع دریایی، ثروت زیرزمینی نفت، گاز و… و منابع انسانی در اختیار این کشورهاست ولی کل درآمدهایشان به اندازه آلمان نمی‌شود. تلفات جاده‌ای در کودکان و نوجوانان حدود 60 هزار نفر است. 10 میلیون نفر سالانه دچار ازکارافتادگی می‌شوند. ایران از نظر شروع حوادث برای کودکان، یکی از پرخطرترین کشورهاست؛ یعنی شاخصش، 45 حادثه در صد هزار است. 70 درصد از جوانانی که در مراکز تربیتی نگهداری می‌شوند، از این نوع هستند، اختلالات روانی دارند و… طلاق یک فاجعه است. وقتی 25 تا 30 درصد ازدواج‌ها منجر به طلاق می‌شود، چنین تبعاتی برای کودکان دارند.
فقر اقتصادی کودکان کار و خیابان، از عوامل نارسایی شدید خانواده یا مدرسه، مهاجرت به شهرهای بزرگ به خاطر فقر یا خشکسالی، آلودگی و آسیب‌زا بودن محلات حاشیه شهر‌هاست که الان 15 تا 20 میلیون جمعیت دارد و از پایین‌ترین سطح فرهنگی در بهداشت و تغذیه برخوردارند.»
به گفته معین، تعریف جهانی کودکان کار و خیابان، درگیرشدن کودک در فعالیت‌هایی است که او را از آموزش، بهداشت، بازی، امنیت و دیگر حقوق بازمی‌دارد و در معرض بهره‌کشی و انواع آسیب‌های اجتماعی، روانی و اخلاقی قرار می‌دهد. از این صحنه‌ها در تهران زیاد است. معمولا این کودکان در اختیار باندهایی هستند که آنها را در اسارت دارند. این کودکان در معرض چه مشکلاتی هستند که این اتفاق می‌افتد؟ بین ۸/۱ تا دو میلیون کودک کار در جهان وجود دارند و از نظر ملاک‌های جهانی، خطری که از نظر زیان‌های جسمی و روانی کودکان را تهدید می‌کند، ایران در سطح بسیار خطرناک است.

صداوسیما مخرب اخلاق است

سبک زندگی سالم چیست؟ الگویی از زندگی است که همراه با حفظ سلامت و احساس رضایتمندی باشد؛ کارهایی که خطر بیماری برای آینده از طریق تغذیه مناسب، حرکت و فعالیت جسمی و مدیریت هیجان و استرس است. ممکن است به اینها بتوانید موردهایی را اضافه کنید ولی آنهایی که اصلی‌ترین هستند و درواقع موجب می‌شوند این الگوی زندگی در آینده باعث بالارفتن امید زندگی، کیفیت زندگی بالاتر و کارایی بیشتر در تحصیل تولید خدمات شود. اگر این الگو در یک جامعه تحقق پیدا کند، جامعه به سمت جامعه سالم حرکت می‌کند اما اگر الگو، الگوی غلطی باشد، طبیعی است که آسیب‌پذیری و آسیب‌دیدگی‌ها بیشتر خواهند شد. زندگی سالم در کودکی، ویژگی‌های خودش را دارد. دوره کنجکاوی، بازی، نشاط و تحرک، چیزهای است که از نظر خانواده باید ضدارزش باشد. اینها اقتضائات کودکی بوده و اگر نباشد کودک بیمار است. بچه اگر از دیوار صاف بالا نرود، بیمار است و خیلی‌ها می‌گویند بیش‌فعال است ولی این‌گونه نیست و به‌طور استثنا ممکن است بیش‌فعال باشد. خیلی از محبت‌های ما محبت خاله‌خرسه است و فکر می‌کنیم محبت می‌کنیم ولی این‌گونه نیست بلکه کودک را از حقوقش محروم می‌کنیم.
 طبیعت کودکی را نه‌تنها در سطح خانواده که در سطح دانشگاه هم نداریم چون این کودکی هنوز به رسمیت شناخته نشده است. شهر ما، خانواده ما، همه‌چیز باید با شرایط کودکی هم تغییر چهره بدهد تا مناسب رشد و نمو کودک در همه زمینه‌ها شود.
اگر ژاپن، ژاپن شده، از صد سال قبل روی آموزش، سرمایه‌گذاری کرده است. اینجا مجبورم پای سیاست را هم وسط بکشم. آنها فرزندانشان را با صداوسیما نمی‌کشند؛ صداوسیمایی که سریال‌های عجیب‌و‌غریب، بدآموز و مخرب اخلاق پخش می‌کند. آنها فرزندانشان را در اختیار صداوسیما قرار ندادند و اگر صداوسیما  دارند، وابسته به دانشگاه عمومی‌شان است؛ آموزش دارند و حتی سرگرمی‌شان هم با آموزش همراه است. آنها رویکردی ترحم‌آمیز با کودکان ندارند و حق آنها را ادا می‌کنند. حقشان این است که از بالاترین سطح محبت و آرامش در خانواده برخوردار باشند. به‌هرحال، زندگی کودک، تابعی از الگوی زندگی خانواده است؛ اگر سبک زندگی خوب نیست باید فضای حاکم بر خانواده تغییر کند و با سبک زندگی سالمی، کودک را تربیت کنند.

چه عواملی بر سبک زندگی کودکان تأثیر می‌گذارد؟

آداب و سنت‌های خانواده، بهداشت محیط و هوای پاک، تغذیه مناسب، ورزش و کنترل وزن، آگاهی‌های بهداشتی، وضعیت سلامت، نداشتن عادات غذایی غلط، محیط آرام و گرم خانوادگی، روابط اجتماعی مثبت، خواب و استراحت، درآمد و شرایط اقتصادی؛ همه اینها در سبک زندگی و سلامت او تأثیرگذار هستند. این سلامتی در کودکی است که سلامتی در نوجوانی، جوانی و میانسالی را رقم می‌زند، یعنی سکته‌های مغزی و قلبی و همه سرطان‌ها منشأ در کودکی دارند. اگر جلوگیری نکنیم، خسارت جبران ناپذیری می‌شود. تحقیقی در سطح ملی درباره دانش‌آموزان در دو رده سنی مختلف انجام شده است.
ریشه بسیاری از این مسائل نه پزشکی و نه سیاسی است بلکه نوع نگاه به انسان است؛ اگر انسان در جامعه از منزلت و جایگاه آن که جانشین خدا هستیم، برخوردار نباشد از تغذیه‌اش، از حیثیتش، از آزادی فکری‌اش و آزادی بیانش محروم خواهد شد، یعنی نگاه به انسان، نگاه غلطی است. نوع نگاه حتی در سبک زندگی سالم یا غیر‌سالم تأثیر می‌گذارد. مهم‌ترین سندی که برای دفاع از حقوق کودکان تنظیم شده، کنوانسیون حقوق کودک در سال 1989 بوده که به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسیده؛ این کنوانسیون برای کشورها الزام‌آور بوده و کشور ما در همان سال‌ها در دوره ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی، آن را امضا کرده است.
در این کنوانسیون تأکید شده که دولت‌ها باید یک نهاد در سطح ملی در کشورشان تشکیل دهند و از حقوق کودکانشان دفاع کنند. ما اگر به فکر خودمان نیستیم، مجامع جهانی به فکر کودکان خودشان هستند اما متأسفانه بعد از این‌همه سال هنوز این نهاد در کشور تشکیل نشده است. باید سران سه قوه، فعالان و ان‌جی‌اوها دراین‌باره سیاست‌گذاری و درباره آینده کشور که کودکان امروز زمامدار آن هستند و آن را تأمین می‌کنند، تصمیم‌گیری کنند.

 

منبع

(Visited 73 times, 1 visits today)