شاعر زندگی کودکان
محمد ارژنگ//
عباس کیارستمی، هیچگاه بهصورت رسمی و متفقالقول بهعنوان سینماگر کودک شناخته نشد. برخی معتقد بودند (و احتمالا هستند) که فیلمهای او «برای کودکان» نیست بلکه «درباره کودکان» است. این در حالیاست که کیارستمی تعداد قابل توجهی فیلم دارد که با کودکان و نوجوانان ساخته است: «نان و کوچه»، «مسافر»، «دو راه حل برای یک مساله»، «همسرایان»، «اولیها»، «بهداشت دندان» و… پس چرا همگان در دستهبندی فیلمهای او در سینمای کودک متفق نیستند، چنانکه در مورد «شهر موشها» و یا «خاله سوسکه» هستند؟ شاید پاسخ در لحن آثار او باشد.
اگر پشت صحنه فیلمهای کیارستمی را دیده باشید، متوجه خواهید شد او با کودکان فیلمش همانطوری حرف میزند که با دیگران. او برای آنکه کودکی را مخاطب قرار دهد، نه صدایش را تغییر میدهد، نه از کلمات محبتآمیز استفاده میکند و نه ترکیب جملاتش را تغییر چندانی میدهد. او با کودکان همان طوری برخورد میکند که با بزرگسالان. کیارستمی با وجه انسانی کودکان صحبت میکند و نه با قد و قواره یا سن و سال آنها. این نگاهیاست که در تمام فیلمهایش هم به وضوح میتوان دید. در «نان و کوچه» او کودکی را نشان میدهد که راه مقابله با ترس از سگ را در قسمت کردن نان با او میبیند. این نکتهای بنیادین برای همزیستی مسالمتآمیز است. در «دو راه حل برای یک مساله» نیز به شکلی واضح، نقش خردورزیدن را در حل مشکلات طرح میکند. همچنین در «قضیه شکل اول، شکل دوم» و «اولیها» نیز مسایلی را طرح میکند که از قضا مشکلات مرتبط به دنیای کودکان و نوجوانان است اما برای واکاوی آنها، نه به نصیحت و فانتزی که به خرد و شور زندگی روی میآورد. برای همین است که فیلمهای کودک و نوجوان او را به سختی میتوان یکسره متعلق به کودکان یا بزرگسالان دانست.
در فیلمهایی که جنبهی رئالیستی قویای دارند، این خطر وجود دارد که با نمایش عریان زندگی، فیلمی به وجود آید که مناسب کودکان نباشد. برای فیلمسازان، معمولا دو راه حل وجود دارد: یا از جنبهی رئالیستی فیلم بکاهند و با پناه بردن به افسانه و تخیل، فضایی متناسب با سن وسال کودکان بسازند و یا با قدری فانتزی کردن واقعیت، از زبان تیز فیلم بکاهند. برای کیارستمی که سبک کاریاش مسلما در دسته اول نمیگنجید، طبیعتا راه دوم وجود داشت؛ اما او راه سومی را رفت. او از جنبه رئالیستی آثارش به هیچوجه نکاست و با هدف قرار دادن وجه انسانی کودکان و نوجوانان، آثاری را ساخت که با واقعگرایی محض، موضوعی را مطرح میکنند که مساله کودکان است و یا شاید بهتر است بگویم مساله کودکان «هم» هست. از این نگاه در سینمای کودک و نوجوان ایران، هیچ فیلمساز دیگری را نمییابیم که تا این حد عمیق و انسانی با کودکان حرف زده باشد.
فیلمهای کودک و نوجوان کیارستمی فیلمهایی هستند که وجه خردورز و روشنفکرانه کودکان و نوجوانان را مخاطب قرار میدهد و موفق میشود آنها را به چالشهایی انسانی و هدفمند دعوت کند. چالشهایی که یک کودک تا آخر عمر با آنها رودررو خواهد بود و شاید حتی جواب صریحی هم برای آنها نیابد، چالشهایی مثل «معنای غریب زندگی». معنای غریبی که کیارستمی، شاعر زندگی، با مرگش آن را غریبتر نیز کرد.