چگونه در بحث با نوجوانان پیروز شویم
ترجمه: الهام سلمانی فروغی//
۱. یکی از چیزهایی که درکش هم برای والدین و هم برای نوجوانان سخت است واکنش هیپوتالاموس است؛ یعنی زمانی که واکنش بسیار شدیدی دریافت میکنید که ممکن است خیلی سریع رخ دهد، آن هم نسبت به موضوعی بسیار جزیی یا حتی نسبت به هیچ. همین مفهوم به شما توضیح میدهد که چرا لحظهای بهنظر میرسد فرزندی معقول دارید و لحظهای بعد، بوم! مسیرهای عصبی در دوران بلوغ از نو مرتب میشوند. در زمان وقوع «طوفان» تلاش برای بحث آرام و منطقی چندان جایی ندارد. درست همانطور که موقع بارندگی شدید ممکن است پیادهرویتان را به وقت دیگری موکول کنید، صبر کنید تا طوفان بگذرد و بعد بحث را معقولانهتر از سر بگیرید. در این اوقات انفجاری، نوجوان حس میکند که «دارد برای زندگیاش میجنگد».
۲. از بحث کردن نترسید. بعضی نوجوانها میگویند که گاهی واقعا دوست دارند بحث کنند، چون آنها را قادر میکند دیدگاهشان را ابراز کنند و «اوضاع هم از اینی که هست، بدتر نمیشود.» بهعبارت دیگر، خصوصا اگر فرزندی تقریبا معقول داشته باشید، مجادله شاید تنها فرصتی باشد که او میتواند احساس واقعیاش را به شما بگوید.
۳. هیچگاه این احتمال را دستکم نگیرید که بهشدت مجذوب نوجوان دیگری شود یا به مالکیت چیزی بسیار علاقهمند باشد. اگر شما درباره چنین موضوعی وارد بحث شوید و میان او و خواستهاش قرار بگیرید (خواسته واقعی، تخیلی یا کالاهای مصرفی)، به نتیجه بدی میرسید، مگر این که اوضاع را بهدقت در دست بگیرید. سعی کنید والدینی منطقی باشید؛ به خطرات واقعی فکر کنید (نه فقط چیزهایی که خودتان از آنها میترسید) و به این که فرزندتان در موقعیتهای مشابه آنها چطور رفتار میکند. اگر در حالت عادی مسوولیتپذیر است، میتوانید قدری آزادی بیشتری به او بدهید، در غیر این صورت بهراحتی بگویید نه.
۴. در پاسخ به «تو نمیفهمی» یا «تو نمیدونی درباره چی حرف میزنم»، از گفتن «من میفهمم، خودم هم همین روزها رو گذروندهم» پرهیز کنید. بهجای آن، چنین جملهای را امتحان کنید: «خیلی خب، شاید من نمیفهمم، پس کمک کن که متوجه بشم.» نوجوانها بهقدری عادت کردهاند که بزرگترها بهشان بگویند چه کار باید کنند که ممکن است از مسیر خودشان باز بمانند. در این میان ممکن است شما هم چیز جدیدی یاد بگیرید.
۵. هیچوقت، حتی وسط دعوا، از آنچه تلاش میکنند دربارهاش با شما گفتگو کنند دور نشوید. میل مهارناپذیر به آخرین بازی کامپیوتری؟ شاید نشانهای باشد از این که زندگی واقعی برایش بیش از حد استرسزاست و به گریز از آن نیاز دارد. برای معلوم کردن دلیل اهمیتش، از چنین جملههایی استفاده کنید: «برات چه معنایی داره؟» یا «اگه بهش نرسی، چی میشه؟» پس از آن حتی اگر جواب منفی بدهید (دادن جواب منفی نهتنها ایرادی ندارد، بلکه گاهی واجب است)، حس میکند که حرفش شنیده شده است.
۶. اگر نوجوان شما حرف و نکتهای دارد، تلاش نکنید به هر قیمتی که شده در هر بحثی پیروز شوید. اگر میخواهید با مهارتهای تفکر انتقادی بزرگ شود، لازم است یاد بگیرد که حرفش شنیده میشود و گاهی ممکن است حق هم با او باشد. بهجای گفتن «این تصمیم منه، دیگه هم بحث نکن»، سعی کنید بحث را به زمانی موکول کنید که هردو بتوانید با آرامش دربارهاش صحبت کنید. اگر موضوعی مدام پیش میآید و مطرح میشود، معلوم میشود موضوع مهمی است. برای مثال، ممکن است خود همان یک مهمانی که میخواهد برود چندان اهمیتی نداشته باشد و موضوع مهمتر میزان آزادی نوجوان شما باشد. بگویید: «ببین، معلومه که این موضوع برای هردومون خیلی اهمیت داره، پس بیا پنجشنبه صبح (یا هروقت دیگهای) صحبتامون رو دربارهش ادامه بدیم.» جمله مناسب دیگر این است: «من واقعا میخوام یه کم بهش فکر کنم، پس بیا فلان روز دربارهش حرف بزنیم.» گرفتن بعضی تصمیمها واقعا به تفکر عمیق نیاز دارد و بسیار مهم است که این رفتار را برای فرزند نوجوانتان تبدیل به نوعی مدل کنید.
۷. فرزندتان را بشناسید و هیچوقت از او نترسید. نگذارید قیلوقال یا سکوت بر شما غلبه کند و باعث شود قضیه را نادیده بگیرید. بحثتان را ادامه دهید و فرزندتان را به حال خودش رها نکنید. نوجوانان، مثل همیشه، به والدین خود بسیار نیاز دارند، ولی بهشکلی دیگر: نیاز دارند که والدینشان مداخلهگر یا کنترلکننده نباشند. مشت بر سندان کوبیدن! وقتی هردو شما خیلی عصبانیاید، به بحث درباره موضوعات مهم نپردازید. اگر حس میکنید نوجوانتان شما را پس میزند، شاید لازم است کمی روی خودتان کار کنید.
۸. اگر بحث دارد خیلی عاطفی میشود، سعی کنید به عنصری کاربردی بپردازید، مثلا «گفتی مهمونی چه روزیه؟» یا «اون بازی چی کار میکنه؟» بدین ترتیب میتوان واکنش هیپوتالاموس را به حالتی «آرام» (یا آرامتر) رساند.
۹. از راه دادن شوخی به بحث نترسید. وقتی دارید سر یکدیگر فریاد میکشید، شوخطبعی میتواند بهخوبی فضای متشنج را آرام کند. بهعلاوه، نوجوانان هم بزرگسالانی را که میتوانند خودشان را دست بیندازند دوست دارند. (حواستان باشد به خودش نخندید، وگرنه دعوای دیگری راه میاندازید!)
۱۰. هرقدر هم که بزرگ بهنظر برسند، هرچه هم که بگویند، به شما نیاز دارند. هرگز اتمام حجت نکنید، مگر این که مطمین باشید میتوانید پای حرفتان بایستید و هرگز عشق را ابزار چانهزنی نکنید. وقتی اوج دعوا گذشت و تنش فرونشست، گفتن چنین جملاتی عالی است: «از جلو چشمت دور میشم، ولی از زندگیات نه، و همینجام هروقت که تو بخوای حرف بزنی.»
با سپاس از آلیسون روی، رواندرمانگر کودک و نوجوان
***