در مذمت زنانه کردن شرم
نجمه واحدی*//
بهمناسبت 28 ماه می، روز جهانی بهداشت قاعدگی
داستان زندگی زنان و مردان، در جامعهای که برابری هنوز در آن ارزش نیست، به دو شکل متفاوت نوشته میشود. از همان نوزادی که رنگ پتوهای نوزاد دختر و پسر با هم فرق میکند، تا نونهالی که عروسک و ظرفوظروف مینیاتوری و لوازم آرایش بچهگانه سهم یکی میشود و تفنگ و آدمآهنی و ماشین و قطار سهم آن دیگری، تا کودکی که خالهبازی و به عروسکها غذا دادن بازی یکی میشود و فوتبال و پلیاستیشن بازی آن دیگری، همهچیز برای هر دو جنس بهشکلی متفاوت در حال رقم خوردن است. این تفاوتهای آمیخته به تبعیض کمکم تداوم مییابند تا میرسند به دوره بلوغ؛ آن زمانی که دختر و پسر رسما وارد دنیای زنان یا دنیای مردان میشود.
وارد شدن به دوره بلوغ برای دختران یک کلیدواژه دارد؛ واژهای که در زندگی پسران هیچوقت به این پررنگی مطرح نمیشود و ابعاد مختلف زندگیشان را تحتالشعاع قرار نمیدهد. «شرم» آن چیزی است که جامعه فقط از دختران طلب میکند و بدن آنان را نزد خودشان طوری جلوه میدهد که انگار عیبوایراد و پلشتیای در آن وجود دارد که همیشه باید از دیگران پنهانش کنند. بلوغ جنسی در زنان یا عادت ماهانه یا قاعدگی، منس، حیض و یا پریود، که همانطور که از اسمهای مختلفش هم پیداست حتی هنوز نام مشخص و ثابتی ندارد و هر کس، شبیه امر شخصی، نام خاصی بر آن میگذارد، از گذشتههای دور تجربهای بوده که برای زنان دلیل محرومیتهایی میشده است. گاهی این محرومیتها بسیار عجیب بودهاند، مثلا در بعضی فرهنگها در گذشته زنانی که در دوره عادت ماهانه بودند میبایست تا وقتی که «پاک» نشدهاند دور از خانه و در جایی مانند غار زندگی میکردند! یا در بعضی فرهنگها زنان در این دوره باید روی پشتبام خانه زندگی کنند و وارد خانه نشوند! اما در دنیای امروز هم هنوز بقایایی از این فرهنگ ناپاک و پلید دانستن زنان در این دوره همچنان باقی و برقرار است.
دختربچهها بعد از اینکه به سن بلوغ میرسند، گذشته از اینکه بهدلیل وجود همان «شرم» ممکن است اطلاعات درباره عادت ماهانه بسیار دیر یا در خفا و بهشکلی ناقص و در لفافه به آنها داده شود، زودتر و بیشتر از آنکه درباره خود این دوره و اتفاقی که در بدنشان میافتد و سلامت جسمانیشان و علایم غیرعادی بودن آن اطلاعات کسب کنند، مهمترین چیزی که در ابتدا میآموزند این است که بدانند باید همیشه و در همه حال این موضوع را از دیگران (بهخصوص مردان و حتی دختربچههای کوچکتر از خودشان) پنهان کنند. آنها زودتر از اینکه بیاموزند ممکن است بدنشان به بعضی از نوارهای بهداشتی حساسیت نشان دهد یا کدام وسایل بهداشتی برایشان مناسبتر است، میآموزند که چگونه از این وسایل مخفیانه استفاده کنند! آموختن «شرم» از زن شدن آنقدر مسالهای جاافتاده و جدی است که حتی یکی از رسمهایی که بعضی خانوادههای سنتی بهجا میآوردهاند این بوده که وقتی دختربچهشان برای اولین بار به آنها میگفته که عادت ماهانه شده، به صورتش سیلی میزدهاند! سیلیای نمادین که صورتش را سرخ کند و به او بیاموزد از این به بعد باید این شرم (سرخ شدن) همیشه همراهش باشد، چراکه از حالا به بعد دیگر «زن» شده است!
البته که بالغ شدن برای مردان هیچ شرمی به همراه ندارد. برخلاف عموم دختربچهها، که بعد از بلوغ میآموزند که آرام و سربهزیر و محجوب رفتار کنند و اطلاعات جنسیشان را برای خودشان نگه دارند و حتی در جمعهای دوستانه و دخترانه خودشان هم معمولا از توصیف و تشریح مسایل جنسی دوری میکنند، جامعه برای پسربچهها این را امری عادی میداند که بعد از بلوغ سربلند و مفتخر باشند از مرد شدنشان! خیلی آزادانهتر و بیقیدتر الفاظ و شوخیهای جنسی را بهکار میبرند و خیلی اوقات هم برای این بروز و بیانهای بیپروا جمع خصوصی و فضای عمومی نمیشناسند. مردان و اندام جنسی مردان چندان آمیخته با شرم و رازآلودگی نیست؛ بدن آنان بنا نیست که به «مصرف» جنسی برسد، بنابراین جامعه این بدن را مثل کالای ارزشمندی پنهان نمیکند. اگر شما از اطرافیانتان بپرسید که راجع به رسم «ناقصسازی جنسی زنان» (رسمی که مستقیما به بدن و اندام جنسی زنان مربوط میشود) چه میدانند، کمتر کسی است که اطلاعات زیادی از آن داشته باشد، حتی با وجود اینکه در کشور خودمان این رسم غیرانسانی و نادرست در برخی شهرها همچنان برقرار است؛ درحالیکه شاید از رسم ساتی یا خودسوزی زنان هندی پس از مرگ شوهرانشان اطلاعات بیشتری داشته باشند! رسمی که در کشوری دیگر برقرار است و البته که ارتباطی با بدن و اندام جنسی زنان ندارد. و همینطور چه کسی است که نداند برای پسربچهها هنوز هم بعضی خانوادهها «جشن» ختنهسوران میگیرند و بریدن بخشی از اندام جنسی پسرشان را نهتنها پنهان نمیکنند، که با شادی و پایکوبی به گوش همه میرسانند!
با شرم درآمیختن زنانگی و بلوغ برای دختربچهها، و بهطور کلی زنان، ممکن است پیامدهای آزاردهندهای نهفقط برای خود آنان، که برای کل جامعه داشته باشد. اولین عارضه وجود شرم از زنانگی این است که اطلاعات کامل و دقیق و فارغ از ارزشگذاری در مورد بدن، حریم بدن و البته بلوغ و ویژگیهای بلوغ جنسی به دختربچهها داده نمیشود. و در فقدان این پیشآگاهی، آنها در مواجهه با این تجربه ذهن آمادهای ندارند که این فرایند را در نظرشان اتفاقی مایه ناراحتی و خجالت و نگرانی و دلهره جلوه ندهد. گاهی این مواجهه آنقدر غافلگیرکننده میشود که خبر خودکشی و خودسوزی دختربچههایی را میشنویم که قبل از آنکه راجع به بلوغشان بدانند، راجع به بکارت و تجاوز چیزهای گنگی شنیدهاند و ترس از دست رفتن نجابت و پاکدامنی آنقدر در آنها تقویت شده که آنها را به کام مرگ فرستاده است؛ آنهم پیش از آنکه اطرافیان اولیهترین اطلاعات را راجع به بدن خودشان و فرایند بلوغ در اختیارشان قرار دهند.
عارضه دیگر پررنگ کردن این شرم مخاطراتی است که در کمین سلامت جنسی زنان قرار گرفته. هنگامی که صحبت کردن از دوره عادت ماهانه تابو میشود، هر تغییری در این فرایند در بدن دختران اول اینکه بهلحاظ روانی آمیخته با حس عذاب وجدان و نوعی گناه است، که شاید آنان از مسیر درست «زنانگی» منحرف شدهاند یا خطایی از آنها سر زده که در فرایند این دوره جنسی زنانه دچار تغییرات و عارضهای شدهاند. گاهی ممکن است دختربچهها این تغییرات را (که شاید نشانهای از بیماری است) از بزرگسالان خود پنهان کنند. دیگر اینکه در نبود اطلاعات صحیح، هر شکلی از تغییر در دوره عادت ماهانه ممکن است برای زنان عادی تلقی شود و سالها بدون توجه به نشانهای به زندگیشان ادامه دهند که شاید بهعلت وجود نوعی بیماری باشد.
این شرم عموما با محدودیتها و محرومیتهایی برای زنان همراه است. زنانی که در این دوره نیاز به وسایل بهداشتی یا ملاحظاتی از جانب اطرافیان دارند، با پنهان کردن شرایط خاص خود یا غیرعادی و ناخوشایند تلقی کردن آن، گذراندن این دوره را برای خود سختتر میکنند. حتما شما هم زنانی را دیدهاید که به چند مغازه و داروخانه در این خیابان و آن کوچه سر میزنند تا به یک فروشنده «خانم» برسند، فقط به این دلیل که شرم به آنها اجازه نمیدهد از فروشنده آقا «نوار بهداشتی» بخواهند. در کشورمان در ماه رمضان زنان مسلمان زیادی روزه نبودن خود را پنهان میکنند تا کسی متوجه نشود یا «گمان نکند» در دوره عادت ماهانه قرار دارند، حتی وقتی که در این دوره قرار ندارند و دلیل روزه نگرفتنشان چیز دیگری است!
وجود این شرم نهفقط در سطح خرد و در فرهنگ عامیانه مردم، که حتی در سطح سیاستگذاریهای میانه و کلان هم خود را نشان میدهد. شما در داروخانه ممکن است انواع کاندومها یا ژلها و داروهایی برای تقویت قوای جنسی و با خاصیتهای «بزرگکننده» و «روانکننده» و غیره ببینید (آنچه که هرچند به مسایل جنسی برمیگردد، عموما درباره بدن مردان است)، اما تابهحال چند تبلیغ نوار بهداشتی یا وسایل بهداشتی برای بهداشت جنسی زنان را حتی فقط درون داروخانهها دیدهاید؟ هرچند در سالهای اخیر صداوسیما در بعضی برنامههای پزشکی تلاش کرده این تابوی حرف زدن از دوره عادت ماهانه را از بین ببرد، در فرهنگ عمومی جامعه این شرم از زنانگی همچنان برقرار است. زن بودن یا مرد بودن، ویژگیهای بدن زنانه یا بدن مردانه و بیماریهای دستگاه جنسی این دو بدن هیچیک چیزی شرمآمیز نیست. آنچه باید به کودکان شرمآمیز معرفی شود نقض حریم جنسی دیگران یا ابزار قرار دادن بدن دیگری است.
***
*دانشآموخته جامعهشناسی، فعال حقوق زنان