بههم خوردن روابط بین کودکان و نوجوانان
مارینا فرهودیزاده//
نوجوانی دوران فوران احساسات و هیجانات آدمی است. کنار آمدن با این هیجانات و کنترل آنها در راستای رسیدن به اهداف زندگی مهمترین اقدامی است که در این مرحله از زندگی میتوان انجام داد. احساسات نوجوانی به مرزهای اجتماعی محدود نمیشود و نمیتوان احساسات را بهدلیل عدم پذیرش خانواده یا جامعه بهرسمیت نشناخت. گاهی نوجوان درگیر احساس عاشقانه میشود تا ورودش را به دنیای بزرگسالی نشان دهد و گاهی عاشق شدنش فقط به ما یادآوری میکند که او دیگر کودکی را پشت سر گذاشته است. گاهی این درگیری فقط احساسی ذهنی و خیالپردازی با عکسها و فیلمهاست و گاهی پا را از ذهن بیرون میگذارد و به رابطهای احساسی با جنس مخالف منتهی میشود.
تعریف رابطه مجاز و غیرمجاز برمبنای فرهنگ خانوادگی صورت میگیرد و طبیعی است که برخورد والدین با رابطههای غیرمجاز نیز تابع همین فرهنگ خانوادگی باشد؛ برخی آن را جدی میگیرند و بهسرعت این رابطه ساده را به ازدواج تبدیل میکنند، برخی تکفیرش میکنند و نوجوان را تهدید میکنند، برخی اجازه میدهند که این رفتارهای احساسی مسیر طبیعیاش را طی کند تا اگر به پختگی رسید، فرزندشان از آن لذت ببرد و اگر دوام نیافت، تجربه ارزشمندی باشد برای فرزندشان. اما برخورد با نوجوانی که روابطش به هم خورده کار آسانی نیست. برای هر پدر و مادری تحمل ناراحتی فرزند دشوارتر از ناراحتی خودشان است، اما برخی ناراحتیها هستند که بچهها باید خودشان با آنها کنار بیایند تا یاد بگیرند که هر احساسی پیامدی هم دارد که ممکن است به خودشان و دیگران صدمه بزند.
اگر فرزندتان روابطش را به هم زده، به او اصرار نکنید که با شما حرف بزند. سعی کنید راحتش بگذارید. اگر میخواهید کمک کنید، به او بگویید که هروقت بخواهد، شما در کنارش هستید تا شنونده او باشید. در صورتی که فرزندتان موضوع را با شما در میان گذاشت، گوش کنید و جانبداری نکنید. حتی اگر فکر میکردید که این رابطه درست نیست و باید قطع شود، احساستان را بیان نکنید. بیان جملاتی از قبیل «اون آدم مناسبی نبود»، «دیدی گفتم این کارا آخر و عاقبت نداره»، «هرکی خربزه بخوره، پای لرزش هم میشینه» یا «دنیا تا بوده همین بوده» کمکی به بهبود حال فرزندتان نمیکند. باور داشته باشید که احساس فرزندتان یکشبه فروکش نمیکند و حتی اگر خودش تصمیم گرفته باشد رابطهاش را قطع کند، نیاز به زمان دارد تا با احساس اندوه خودش کنار بیاید. این اندوه ممکن است غم از دست دادن، عصبانیت ناشی از بیوفایی طرف مقابل یا حتی سرزنش خودش بابت گیر افتادن در چنین رابطهای باشد. بهترین کار برخورد همدلانه است. میتوانید بگویید «متاسفم که این اتفاق افتاد» یا «من نمیتونم جای تو باشم و بفهمم چقدر ناراحتی» یا «میدونم الان ما نمیتونیم حال تو رو بفهمیم». جملاتی از این دست میتواند خیال او را راحت کند که احساسش را درک میکنید.
طبیعی است که فرزندتان بخواهد چند روزی خودش را در اتاقش سرگرم کند و به معاشرت با دیگران تمایل نداشته باشد. سعی کنید فضای آرامی برایش فراهم کنید، مهربانتر باشید، غذای موردعلاقهاش را درست کنید و بدون غر زدن یا فشار آوردن به او پیشنهاد کارهای سرگرمکننده بدهید. بسته به روحیه فرزندتان، ممکن است بخواهد بهتنهایی قدم بزند، ورزش کند، با دوستانش وقت بگذراند یا یک دل سیر گریه کند، اما از او انتظار نداشته باشید که بهسرعت روی درس و مدرسه تمرکز کند!
مدت بهبود فرزندتان به عوامل متعددی از جمله شدت و مدتی که فرزندتان درگیر این رابطه بوده و ویژگیهای شخصیتی او بستگی دارد. اصولا بعد از دوهفته باید رفتار او عادی شده باشد، البته ایجاد تعادل احساسی او شاید به زمان بیشتری نیاز داشته باشد، اما عاقلانه است که تا برگشتن به حالت عادی او را تحت نظر بگیرید.
بهتر است در مدتی که فرزندتان حال خوبی ندارد او را از شبکههای اجتماعی دور نگه دارید.گاهی عصبانیت یا غم ممکن است او یا طرف مقابلش را وادار به ارسال عکس یا پیامی کند که موجبات رنجش بیشتری را فراهم سازد. شاید لازم باشد تا مدتی از نظر فیزیکی هم دورادور مواظبش باشید. گاهی بچهها در واکنش به ناکامی اقدامات و رفتارهای نسنجیدهای از خود نشان میدهند. این امر ممکن است هم در مورد فرزندتان و هم در مورد طرف مقابل او صادق باشد. فکر صدمه زدن به خود یا دیگری یا استفاده از مواد یا الکل برای فراموش کردن ناراحتی میتواند پیامد افسردگی حاصل از این ناکامی باشد.
اگر بعد از گذشت دو ماه شرایط فرزندتان تغییر نکرد یا افت تحصیلی شدیدی داشت، حتما از مشاوره تخصصی کمک بگیرید.