رضا عبدی//

تصویر کودکی که خود را در دنیای شخصیت داستانی مورد علاقه‎اش گم کرده، احتمالا برای همه ما جالب و دوست‎داشتنی است.

مطالعه، تنها برای آموختن علم و یادگرفتن دانش نیست. دانشمندان از قدرت ادبیات داستانی در کمک به کودکان برای درک احساسات خودشان و دیگران می‎گویند. خواندن داستان، روش بسیار مناسبی برای توسعه و تمرین مهارت‎های ذهنی و عاطفی نوجوانان از طریق درک چگونگی فکر و احساس دیگران است. روانشناسی نیز بر این امر صحه می‎گذارد. داستان، ذهن ما را به‎گونه‎ای می‎فریبد که گویا ما بخشی از آن هستیم. عواطف و احساساتی که برای شخصیت‎های داستان بروز می‎دهیم مغز ما را به‎گونه‎ای فعال می‎کند تا همان شکل از حساسیت را در ارتباط با افراد در دنیای واقعی هم داشته باشیم.

جیلیان کراس، نویسنده بریتانیایی که کتاب پس از فردای او سال گذشته برنده جایزه کتاب کودک یاغیان کوچک (Little Rebels Children’s Book Award) شده است، درباره نقش داستان‎های کودک در درک عمیق بحران اخیر پناه‎جویان می‎گوید. کتاب پس از فردا داستان پسربچه‎ای به نام مت را روایت می‎کند که به همراه خانواده‎اش مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شده است.

خانم کراس معتقد است که ادبیات داستانی می‎تواند به خوانندگان امکان درک واضحتر دنیا را بدهد: «این به آن دلیل نیست که نویسندگان افراد بسیار باهوشی هستند یا بصیرت ویژه‏ای برای بسط دادن دارند (ما این‎گونه نیستیم!) و یا به این خاطر که داستان یک روش تبلیغاتی است (مسلما که نیست). دلیل ساده‎اش این است که داستان‎گویی در واقع نوعی مکاشفه درباره اثرگذاری شخصیت‎ها بر همدیگر و بر هر چیزی پیرامون آنهاست.

چرا کتاب‎های کودک می‎توانند در درک بحران پناه‎جویان مؤثر باشند؟

به باور نویسنده پس از فردا، داستان‎ها ما را دعوت می‎کنند آنچه را که بر افرادی که حسب تقدیر پناه‎جو شده‎اند، گذشته است کشف کنیم؛ آنچه که باعث شده تا خانه‎شان و سرزمین‎شان را رها کنند و تبدیل به غریبه‎هایی در سرزمینی بیگانه شوند.

جیلیان کراس می‎نویسد:

«مدتی است که هر شب تصاویر افرادی را می‎بینیم که زندگی خود را به خطر انداخته‎اند تا از مخاطرات وحشتناک‎تر بگریزند. همه‎روزه گزارشگران از هجوم پناه‎جویان به مجارستان و یا ورود آنها به خاک آلمان می‎گویند. مردمانی که هیچ چیزی به جز اندک توشه‎ای که توانسته‎اند با خود بردارند، همراه ندارند.

شاید در نظر اول حرف زدن از قصه در چنین روزهایی پوچ و بی‎معنی باشد. آیا نباید بیشتر بر دنیای واقعی تمرکز کنیم؟ آیا قصه و ادبیات داستانی در مقایسه با واقعیت‎ها و اخبار وحشتناکی که مرتبا درباره غرق شدن و مرگ می‎شنویم، بیش از اندازه لطیف، تخیلی و احساساتی نیست؟

نه، نیست. تنها یک داستان بد می‎تواند صرفا لطیف و احساساتی باشد. داستان‎های خوب کمک می‎کنند که درکی صحیح از دنیا داشته باشیم. آنها ما را دعوت‎ می‎کنند به این فکر کنیم که به جای فردی کاملا متفاوت بودن چگونه حسی دارد؟ داستان‎های خوب مکاشفه‎اند، هم برای نویسنده و هم برای خواننده.

پنج یا شش سال پیش، قبل از شروع بحران اخیر، من وقت زیادی را صرف خواندن درباره پناه‎جویان سودانی در چاد کردم. در آن زمان هیچ قصدی برای نوشتن کتابی درباره آنها نداشتم. تنها به این فکر می‎کردم که اگر من به جای آنها بودم… آیا می‎توانستم مانند آنها دوام بیاورم؟ اما واقعیت این بود که نمی‎توانستم زندگی واقعی آنها را در چاد تصور کنم.

سپس یک روز به‎جای فکر کردن به اینکه اگر من به جای آنها بودم، فکر کردم اگر یک پسربچه به اسم مت بود چه؟ او چطور از عهده این شرایط بر می‎آمد؟ و این آغاز داستان پس از فردا بود. کتابی درباره دو برادر انگلیسی که به فرانسه پناه می‎برند.

می‎بایست برای مهاجرت آنها دلیلی اختراع می‎کردم و تصمیم گرفتم پوند را آنقدر ضعیف کنم که کسی قادر به خرید غذا هم نباشد. به غیر از این نکته، بقیه اجزای داستان تا آنجا که توانستم واقعی است. همه اتفاقات وحشتناکی که برای مت و برادرش تاکو در داستان روی می‎دهد برای پناه‎جویان، جایی در دنیای واقعی رخ داده است. انسان‎ها خانه‎هایشان را بدون دلیل ترک نمی‎کنند، من نمی‎خواستم این اتفاق را پیش پا افتاده قلمداد کنم.

از آنجا که داستان در مکان‎هایی جریان دارد که من می‎شناسم، می‎توانستم به خوبی تجسم کنم که ترک خانه برای مت و خانواده‎اش چه حسی دارد. به هر حال این همان حسی است که همه پناه‎جویان دارند: آنها مجبورند خانه‎شان را ترک کنند؛ این بخشی از چیزی است که باید درباره بحران اخیر درک کنیم.

اما تجربه آنها وجه دیگری هم دارد. بسیاری از پناه‎جویان و مهاجرانی که این روزها وارد اروپا می‎شوند از کشورهایی با زبان و فرهنگ بسیار متفاوتی می‎آیند. درک اینکه اروپا چقدر برای آنها غریب است و زندگی در مکانی که همه چیز، آن‌همه ناآشنا و عجیب است چقدر باید دشوار باشد، برای ما اهمیت دارد.

ادبیات داستانی می‎تواند این عرصه را نیز کشف کند. به عنوان نمونه، شان تن در رمان مصور ورود این‎کار را به بهترین شکل انجام داده است. کتاب داستان مردی است که برای کار به کشوری دور سفر می‎کند که در آن همه چیز غریب و دشوار است. داستان در یک شهر خیالی می‎گذرد که شبیه هیچ‎جای دیگری بر روی زمین نیست و نویسنده بدون به‎کار بردن حتی یک کلمه مستقیم، ما را به کشف احساس غریبه بودن در یک سرزمین بیگانه می‎رساند.

این دست کتاب‎ها برای درک انسان‎های متفاوت با خودمان یاری رسانند؛ و این امر در شرایط امروزی از هر زمان دیگری ضروری‎تر است. رسانه‎های جهانی در بیست سال اخیر بازی را عوض کرده‎اند. اطلاعاتی که امروز مردم در سراسر جهان از یکدیگر دارند، شبیه به هیچ عصر دیگری نیست. ما شاهد بروز نابرابری‎ها در سیستم جهانی هستیم. با تغییر اقلیم این نابرابری‎ها به سمت وخیم‎تر شدن می‎روند؛ و این روند موجب افزایش مهاجرت‎ها در همه انواع آن می‎شود. روزبه‎روز بیشتر در کنار انسان‎هایی زندگی می‎کنیم که تجربه‎هایی متفاوت از ما دارند و از سرزمین‎هایی با فرهنگ‎های متفاوت آمده‎اند. برای آینده ما حیاتی است که یکدیگر را درک کنیم و جوامع خوبی را با هم بسازیم.

برای این‎کار ادبیات داستانی یاری‎رسان است؛ نه برای آن که موعظه کند، بلکه برای آنکه قادر است دعوت‎مان کند به مکاشفه. داستان‎ها چه در دنیای واقعی جریان داشته باشند چه در دنیای تخیلی، ما را از خودمان بیرون می‎کشند و ترغیب‎مان می‎کنند به تصور دیگری بودن. قصه هر قدر بهتر باشد، بهتر می‎تواند ذهن و عواطف ما را با خود بکشد- و برای همین است که عاشق آن می‎شویم. ما برای کشف همه چیزهای پیرامون‎مان برنامه‎ریزی شده‎ایم.

مطالعات متعددی نشان داده‎اند که داستان کمک می‎کند تا سایر افراد را درک کنیم و با آنها احساس هم‎دلی داشته باشیم. این حس هم‎دلی کمک‎مان می‎کند تا در جهانی زندگی کنیم که در آن برای نجات جامعه انسانی ملزم  به شکستن ایده‎های قدیمی “آنها” و “ما” هستیم.

آیا این حس هم‎دلی واقعی است یا صرفا یک احساس رقیق و آبکی است؟ یک پاسخ خوب برای این سوال وجود دارد: عواطف اصیل و واقعی انگیزه حرکت برای کمک به دیگران است؛ به‎ویژه در شرایطی مثل بحران پناه‎جویان اخیر. بنابراین جای تعجب نیست که می‎بینیم دعوت پاتریک نس (نویسنده و  روزنامه‎نگار آمریکایی- انگلیسی) برای کمک‎های خیریه مورد حمایت نویسندگان پرشماری قرار گرفته و تاکنون موفق به گردآوری بیش از نیم میلیون پوند شده است.»

***

منبع

(Visited 63 times, 1 visits today)