حافظه در خدمت هنر استدلال و تفکر انتقادی
گفتوگو با دکتر یزدان منصوریان
سحر سلطانی//
- جناب دکتر، بخش اعظم کودکی ما با حفظ کردن “حسنی نگو یه دست گل و توی ده شلمرود” و شعرها و متلها سپری شد. شعرهایی که عموما حاوی پندهای اخلاقی بود و توصیه به مهربانی و خوشاخلاقی و راستگویی و دوستی؛ چرا حفظ این شعرها در بزرگسالی کارمان نیامده؟
پرسش شما چند بخش دارد که باید از هم تفکیک شوند؛ یکی بحث فرایند حفظ کردن مطالب آموزشی است، دیگری محتوای این مطالب و بهویژه آنچه در کتابهای درسی میبینیم و بخش سوم مربوط به میزان سودمندی آنهاست. بیتردید چگونگی آزمونهای ما در مدارس به نوعی بوده که دانشآموزان مجبور بودند بخشهایی از کتاب درسی را حفظ کنند. بخش عمدهای از موفقیت آنان در مقاطع مختلف تحصیلی نیز وابسته به توانایی به خاطر سپردن بوده است. البته این به خاطر سپردنها هم معمولا موقتی و گذرا است و به روزها و شبهای امتحان محدود میشود. در سودمندی و معایب این روش مقالات بسیار نوشته شده که قصد بازگویی آنها را ندارم. فقط به اختصار عرض میکنم که حفظ کردن مطالب هر چند ممکن است به تقویت حافظه کمک کند، اما نقشی در تقویت مهارتهای تفکر منطقی و تفکر انتقادی و توانایی تحلیل و استدلال دانشآموزان ندارد. این در حالی است که آموزش ما باید در خدمت تقویت روحیه پرسشگری، گفتوگو و استدلال باشد. بنابراین، مستقیما در خدمت مهمترین اهداف آموزشی نیست، هر چند که فوایدی دارد که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد.
در بخش دوم پرسش شما که مربوط به محتوای کتابهای درسی است، بیتردید متخصصان برنامهریزی درسی و فلسفه آموزش و پرورش باید در این زمینه اظهار نظر کنند. با این حال، به عنوان یک کتادار باید عرض کنم که محتوای منابع آموزشی باید دانشآموز را به جستوجو و کاوش در منابع مرجع و غیر درسی ارجاع دهد. یعنی نقطه آغازی باشد برای یک جستوجوی فعال و هدفمند. نه اینکه هم پرسشها و هم پاسخها در کتاب درسی باشد. معلم باید دانشآموزان را به کتابخانه مدرسه و کتابخانه عمومی محله ارجاع دهد که با کمک کتابدار پاسخ پرسشهای خود را در منابع مختلف بیابند و در این مسیر بر مهارتهای «سواد اطلاعاتی» خود بیافزایند، که در ادامه به تعریف سواد اطلاعاتی نیز اشاره میکنم.
بخش سوم پرسش شما مربوط به سودمندی این شیوه است. در آنچه فرمودید این پیشفرض وجود دارد که به یاد سپردن این اشعار فایدهای ندارد که من به دلایلی که عرض میکنم بعید میدانم کاملا هم بیفایده باشند. هر چند آن را کافی نمیدانم. اخیرا در مقالهای با عنوان «فنون به خاطر سپردن و هنر از یاد بردن» توضیحاتی در این زمینه عرض کردهام که در شماره 317 مجله جهان کتاب منتشر شده است.
- یعنی واقعا این همه شعر حفظکردن به محض زبان بازکردن کودکان فایدهای هم دارد؟
البته بستگی دارد منظور شما از «فایده» چه باشد؟ ممکن است منظورتان این باشد که دستاورد این مطالب در زندگی آینده آنان چیست، یا منظور این باشد که از نظر ذهنی و زبانی چه سودی دارد. در پاسخ میتوان گفت چندان هم بیفایده نیست. بهویژه اگر در انتخاب مطالب دقت کنیم. مثلا وقتی بخشهایی از شاهنامه فردوسی یا گلستان و بوستان سعدی را حفظ میکنیم، نخستین دستاورد آن تقویت دایره لغات ماست. بهویژه در این روزگار که به قول استاد هوشنگ مرادی کرمانی زبان ما هر روز لاغرتر میشود. ایشان معتقدند هر روز بخشهایی از گنجینه غنی زبانمان را به فراموشی میسپریم و چه بسیارند کلمههایی که دیگر استفاده نمیکنیم. مثالی که زمستان پارسال در یکی از نشستهای «کتابفروشی آینده» مطرح کردند این است که روزگاری ما برای مفهوم «هدیه» دهها کلمه داشتیم که هر یک معنای خاص خودش را داشت. اما امروز همه را با یک کلمه که آن هم اغلب «کادو» است بیان میکنیم. در حالیکه هدیه انواعی دارد، مثل: سوغات، رهاورد، چشمروشنی، زیرلفظی، خانهنویی، باج سبیل و غیره. همانطور که میبینید در پس هر یک از این کلمهها کلی معنا و مفهوم نهفته است که نمیشود همه را با یک کلمه بیان کنیم. این یعنی فقر زبان دامنگیر ما شده است. فقر زبان هم مقدمه فقر تخیل و تفکر است. زیرا زبان، ظرف تفکر است و هر چه قلمرو زبانی ما گستردهتر باشد، توانایی ما برای فکر کردن بیشتر خواهد بود. قبلا در یادداشتی مستقل به این موضوع پرداختهام. بنابراین، اگر مطالبی که حفظ میکنیم ارزشمند باشند هم به تقویت حافظه کمک میکند، هم ملکه ذهن میشود. اما در یک نظام آموزشی پویا این به هیچوجه کافی نیست. ما به مهارتهای تفکر و تحلیل و تفسیر بیشتر نیاز داریم و نباید در حفظ کردن مطالب متوقف شویم. بنابراین، من این شیوه را کاملا بیفایده نمیدانم، اما به نظرم کافی نیست.
- حفظ کردنهای کودکانه راهی به سمت استدلالورزی و تفکر انتقادی در بزرگسالی میگشاید؟
میتواند یک نقطه آغاز باشد. اجازه دهید با یک مثال عرض کنم؛ ما میتوانیم یک حکایت کوتاه از گلستان را در کلاس آموزش دهیم و از کودکان بخواهیم آن را حفظ کنند. اما نباید در اینجا متوقف شویم. باید درباره آن حکایت با بچهها گفتوگو کنیم. درباره محتوای آن پرسشهایی خلاقانه طرح کنیم. از بچهها بخواهیم آن حکایت را به شکل دیگری تمام کنند یا درباره آن اظهار نظر کنند. آن را به زبان خود بازنویسی کنند. به مصداقهای آن در جامعه امروز فکر کنند. حتی از آن انتقاد کنند. خلاصه اینکه یک حکایت از گلستان سعدی میتواند زمینهساز یک بحث مفصل تاریخی، اجتماعی و فلسفی باشد.
- اثربخشی حافظه خوب در زندگی فردی و اجتماعی کودک چگونه باید باشد و چرا نیست؟
حافظه بحث بسیار مفصل و چندوجهی است که اشاره به همه وجوه آن نه در تخصص من است و نه در این مختصر میگنجد. فقط به اختصار عرض میکنم که حافظه به همان میزان که فردی است، اجتماعی هم است. توان حافظه افراد در اثر عوامل ارثی و آموزشی متفاوت است. اما از سوی دیگر این جامعه و مناسبات اجتماعی است که به ما میگوید چه چیز را به خاطر بسپاریم و چه چیز را از یاد ببریم. حافظه ما در چارچوب جامعه شکل میگیرد. میتوانم با یک مثال این موضوع را تشریح کنم؛ بیایید خود را با ده سال گذشته مقایسه کنیم. زیاد دور نمیروم. تعداد اعداد و ارقامی که شما ده سال گذشته مجبور بودید حفظ کنید با تعداد اعداد و ارقامی که امروز مجبور هستید حفظ کنید چقدر تفاوت دارد؟ اگر کمی دقت کنیم خواهیم دید که خیلی بیشتر است. من به عنوان یک شهروند از صبح که از خانه بیرون میآیم چند کد و رمز را باید به یاد داشته باشم؟ اوّل در ماشین را باز میکنم و داخل آن مینشینم باید کد دزدگیر ماشین را به خاطر آورم و گرنه صدای دزدگیر آن بلند خواهد شد. دانشگاه میروم و پشت کامپیوتر مینشینم و کد ورود به کامپیوتر را باید تایپ کنم. ایمیلم را چک میکنم یک گذرواژه دیگر میخواهد. میروم عابربانک پول میگیرم، یک کد دیگر لازم است. میروم در اینترنت حسابم را چک کنم یک رمز دیگر و همه این اعداد و ارقام را باید حفظ باشم. اینها همه اعدادی هستند که توصیه میشود جایی ننویسیم و از حفظ باشیم. یک یادداشتی من دارم با عنوان «آدمها در محاصره عددها» که در آن به این موضوع بیشتر پرداختم. بنابراین، نوع استفاده ما از حافظه همیشه متاثر از مناسبات روزگار ماست. حال، باید دید در دنیایی که هر روز تغییر میکند کودکان ما چه مکانیسمهایی برای تطبیق با این تحولات به کار خواهند بست. آنچه واقعیت به ما میگوید این است که کودکان امروز به شکلی متفاوت با زمان کودکی ما از توان حافظه خود بهره میگیرند و این رویکرد زمانی موثر است که آنان بتوانند به نحوی منطقی و شایسته با انبوه اطلاعاتی که در دنیای امروز ما تولید و توزیع میشود مواجهه شوند.
- کودکان در مواجهه با این حجم اطلاعات در دنیای امروز چه باید بکنند؟
- نه فقط کودکان، بلکه همه ما به مهارتهای سواد اطلاعاتی نیاز داریم که راهمان را در این دنیای آشفته گم نکنیم. «سواد اطلاعاتی» که پیشتر به آن اشاره کردم، مجموعه مهارتهایی است که ما را قادر میسازد نیاز اطلاعاتی خود را بشناسیم، از وجود منابع معتبر پاسخگو به این نیاز اطلاع یابیم، به نحو موثری در این منابع جستوجو کنیم، نتایج به دست آمده را سازماندهی، مقایسه و ارزیابی کنیم و در نهایت بهترین گزینهها را برای پاسخ به نیاز اطلاعاتی خود برگزینیم. اطلاعاتی که یا بر دانش ما بیافزاید یا در مسیر تصمیمگیری مفید باشد. یعنی به کمک آن بتوانیم به پرسشهای خود پاسخ گوییم یا تصمیمهای درستی بگیریم. ضمن آنکه متعهد باشیم این فرایند را در چارچوب اخلاق و قوانین اجتماعی انجام دهیم. بنابراین، سواد اطلاعاتی نه فقط یک مهارت که مجموعهای از مهارتها و تعهدات است. با ادامه روند تحولات در عرصه فناوری اطلاعات، هر روز بر اهمیت سواد اطلاعاتی افزوده میشود. دلایل این ضرورت و اهمیت بسیارند: نخست آنکه حجم و تنوع اطلاعاتی که هر یک از ما با آن مواجههایم هر روز بیشتر میشود. روزگاری بود که وب را به عنوان مهمترین منبع اطلاعات آنلاین میشناختیم و میخواستیم از میان دریای اطلاعات وبی راهی بیابیم که غرق نشویم. ابزار اصلی ما هم برای دسترسی به وب کامپیوترهای شخصی بود. در نتیجه حداقل در مترو و تاکسی و پارک و پیادهرو از امواج این دریای خروشان در امان بودیم. اما امروزه با گسترش فناوری موبایل و انواع شبکههای موبایلی مثل واتساپ و تلگرام و غیره، امواج دنیای دیجیتال همیشه و همه جا با ماست و سیلی از اطلاعات متنوع به سویمان جاریست. حال بدون داشتن سواد اطلاعاتی، خطرهایی بیش از گذشته ما را تهدید میکند. خطر غرق شدن در سیلابی از اطلاعات متنوع و متاسفانه اغلب نامفید، خطر سردرگمی برای یافتن بهترین پاسخها به پرسشهایمان، و خطر باور و به کار بستن اطلاعات غلط. ما باید روشهای مواجهه درست با منابع اطلاعاتی را بیاموزیم. اهمیت این موضوع از جهاتی برای کودکان بیشتر است. دکتر جمشید بهشتی، استاد دانشگاه مکگیل کانادا سالهاست که در زمینه رفتارهای اطلاعاتی کودکان تحقیق میکند که میتوانید برای اطلاعات بیشتر به سایت ایشان مراجعه فرمایید. ضمنا من و همکارانم در پایگاه خبری لیزنا، فروردین امسال گفتوگوی مفصلی با ایشان داشتیم که در سه بخش و در این نشانی منتشر شده است.