سحر سلطانی//

مسموم کردن چاه / برچسب زنی  

  • فقط احمق‎ها هستند که نمی‎توانند لباس جدید پادشاه را ببینند. (اشاره به داستان معروف لباس جدید پادشاه)
  • فقط بچه‎های شیطان و تنبل هستند که ریاضی را دوست ندارند.
  • اگر ناظم مدرسه نباشد بی‎نظمی و آشوب‎گری همه‎جا را بر می‎دارد و بچه‎ها همدیگر را می‎کشند.
  • هر کسی با اسباب‎بازی جدید رضا بازی کند بچه‎ای ندید، بدید و عقده‎ای است.
  • لج‎بازی نکن و ساز مخالف نزن! فقط باید یک بچه پرحرف و غرغرو باشی که این‎جور با بقیه  مخالفت کنی.
  • دستوردادن درست نیست چون والدینِ کودک‎آزار هستند که امر و نهی می‎کنند.

بارها دیده‎ایم کودکان و نوجوانان حین بحث تله‎هایی می‎سازند تا بدون کمترین تلاش و ارایه دلیل مخاطب را منکوب کرده و از میدان بیرون کنند. حتی می‎توانیم با والدینی روبه‎رو شویم که از این روش‎های منکوب کردن طرف بحث و از میدان به در کردن مخاطبان و رقیبان توسط کودکان خود راضی بوده و خودشان نیز از کاربران ممتاز این مغالطه‎هاهستند!

یکی از رایج‎ترین روش‎های سرکوب رقیب یا مخاطب، استفاده از مغالطه «مسموم کردن چاه یا برچسب زنی» است. داستان لباس جدید پادشاه هانس کریستین اندرسن را به یاد بیاورید؛ خیاط مکار از ابتدا مدعی می‎شود فقط افراد دانا و باهوش می‎توانند لباس جدید پادشاه را ببینند و هرکسی لباس را نبیند ابله است. در مغالطه مسموم کردن چاه هم هیچگونه استدلالی ارایه نمی‎شود (هیچ لباس دوخته شده‎ای در کار نیست) از همان ابتدای امر یک تهدید یا صفت تحقیرآمیز یا اهانت کلامی را به همه مخالفان ایده  طرح شده نسبت می‎دهند. رویکرد اصلی گوینده این است: «یا موافق منی یا دشمن من.» (یا لباس را می‎بینی و یا ابله هستی) و این مخاطب است که باید تلاش کند در جایگاه دشمن ننشیند و صفات توهین‎آمیز را بر خود حمل نکند.

کودکان حساسیت‎های بیشتری حین حمله به شخصیتشان نشان می‎دهند؛ وقتی مغالطه کننده پیشاپیش دست به ارزش‎گذاری زده و در حال خط‎کشی است اولین برداشت کودک، رانده شدن از دایره صمیمیت و احترام است. این برداشت احساسی به راحتی می‎تواند راه تعقل و استدلال خواهی کودکان و نوجوانان را مسدود کند و آنها را به جای حمله به فرد مغالطه‎گر که هیچ استدلالی عرضه نکرده به دفاع  وادارد، زیرا ابتدا می‎خواهد از برچسب‎های منفی و توهین‎آمیز تبری جوید. استمرار این اتفاق‎ها باعث می‎شود کودکان همواره به‎جای ادله‎خواهی و جسارت‎ورزی برای مخالفت به دنبال راه‎هایی برای اثبات کم هزینه ارزش‎های شخصیتی خود باشند و یا در بحث‎ها سکوت کنند و یا بر عکس دست به کنش‎های عصبی و زد و خورد بزنند.

راه نجات از خطر‎های این مغالطه دامن‎گیر و پرکاربرد این است که از همین امروز به عنوان پدر و مادر و معلم و مربی، دست از به کارگیری آن برداریم. بسیاری از تهدیدهایی که برای امر و نهی کودک انجام می‎دهیم این مغالطه را در خود دارد:  فقط یک بچه بی‎ادب است که… فقط باید مادرتو دوست نداشته باشی که… فقط باید یک بچه شلخته باشی که…  ارزش گذاری‎ها پیشاپیش رخ داده و برچسب آماده انتصاب است. لحن کلام را عوض کنیم: انتظار دارم اتاق مرتب باشد چون این‎طوری زیباتر است… خوشحال می‎شوم اگر به مادر کمک کنی…  احساس غرور می‎کنم وقتی همه‎چیز را سر جایش بر می‎گردانی…

وقتی کودکان به جای امر و نهی مستقیم و چکشی با بروز احساس شفاف روبه‎رو می‎شوند حین بحث با همسن‎ها و دوستانشان به راحتی وارد تله مغالطه‎ای آنها نشده و برچسب‎ها را نمی‎پذیرند. عادت کرده‎اند  به جای حاشیه‎پردازی و مرزکشی و نگاه بالا به پایین، به سراغ اصل مطلب رفته و با شفافیت دلایل خود را ارایه کرده و دلایل دیگران را بشنوند، مخالفت کنند و منتظر ادله قوی‎تری باشند. پس برای داشتن کودکان و نوجوانانی که به راحتی پا در تله مغالطه مسمومیت چاه  و برچسب زنی نمی‎گذارند ابتدا  باید به آنها مرز بین حاشیه و اصل مطلب را نشان دهیم، خودمان از این مغالطه به عنوان یک روش تربیتی استفاده نکنیم و گفت‎وگو برای شفافیت موضوعات را با کودکان تمرین کنیم.

در پایان هر بحث، خاطرنشان کنیم با وجود همه تفاوت‎های عقیده و اختلاف نظر باز هم با هم دوستیم و به یکدیگر احترام می‎گذاریم و توهین به شخصیت را هیچ‎جور بر نمی‎تابیم.

 

(Visited 340 times, 1 visits today)