وضعیت اجتماعی-اقتصادی کودکان خیابانی در ایران: مرور سیستماتیک مطالعات دهه گذشته
الفبا در نظر دارد در سلسه نوشتارهایی خلاصه تحقیقات محققان کشورمان را در زمینه کودکان که در مجلات علمی آکادمیک منتشر شدهاند، برای مخاطبان انتشار دهد.
این نوشتار، خلاصه مقالهای است که توسط دکتر مروئه وامقی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، دکتر حمیرا سجادی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، دکتر حسن رفیعی، متخصص پزشکی اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و دکتر آرش رشیدیان، دکترای مدیریت و سیاستگذاری بهداشت و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، به نگارش درآمده و در سپتامبر سال ۲۰۱۴ در ژورنال کودکان و جامعه، شماره ۲۸ منتشر شده است.
***
معرفی
حضور میلیونها کودک در خیابانهای سراسر دنیا به خصوص کشورهای در حال توسعه، از جمله مشکلات اجتماعی بزرگ است. اکثر این کودکان شانس اجتماعی شدن از طریق موسسات اجتماعی همچون مدارس را ندارند. تخمین تعداد کودکان خیابانی کار سختی است اما یونیسف در گزارش سال ۲۰۰۵ تعداد کودکان خیابانی را دهها میلیون تن ذکر کرده و پیشبینی کرده است که این تعداد افزایش مییابد.
هیچ آمار رسمی و دقیقی از کودکان خیابانی ایران در دسترس نیست اما در سال ۲۰۰۴ طبق یک آمار غیر رسمی، تعداد کودکان خیابانی در تهران حدود ۲۰۰۰۰ نفر اعلام شده است.
براساس مطالعات مختلف که در کشورهای دیگر صورت گرفته است دلایل مختلفی برای خیابانی شدن کودکان وجود دارد. دو دلیل عمده وضعیت اجتماعی-اقتصادی و وضعیت خانوادگی هستند. دلایل دیگری که در تحقیقات کشورهای دیگر به دست آمده است بلایای طبیعی، جنگ، فشار گروههای همسال، روند شهرنشینی و اچآیوی/ایدز بودهاند.
در ایران نیز مطالعه درباره کودکان خیابانی از سال ۲۰۰۰ شروع شده است. در واقع از اوایل دهه ۲۰۰۰ خیابانهای ایران شاهد حضور کودکانی بودند که به دستفروشی یا کارهایی کوچک همچون واکسزدن کفش بدون نظارت بزرگتر میپرداختند. این تجربه غیرمنتظره با واکنش شتابزده، غیر علمی و بدون توجه به ریشههای مشکل از جانب مسوولان مواجه شد.
شهرداریها مسوول جمعآوری این کودکان از سطح شهر و بازگرداندن آنها به خانوادههایشان شدند. در این رویکرد که در واقع رویکردی حذفی بود، به دلیل اصلی حضور این کودکان در خیابانها که میتوانست نیاز مالی خانواده و رها کردن کودکان از طریق خانواده در خیابانها یا فضای آشفته خانوادگی باشد، توجهی نشده بود. بنابراین، این کودکان دوباره به خیابان ها برمیگشتند و این چرخه معیوب تکرار میشد. در طی این سالها صدها مصاحبه و گزارش از جانب افراد متخصص، مسوولان و مددکاران وجود دارد. برخی از این متخصصان دلیل اصلی وجود کودکان خیابانی را فقر و نیاز مالی خانوادهها به درآمد بیشتر عنوان کردهاند و برخی دیگر، عامل اصلی را از همگسیختگی خانوادگی این کودکان دانستهاند.
پژوهشهای مختلفی درباره وضعیت اجتماعی-اقتصادی این کودکان صورت گرفته است اما طبق مطالعاتی که ما داشتهایم متاسفانه تا کنون هیچ مرور سیستماتیکی روی این پژوهشها صورت نگرفته است. هدف از این مقاله مرور سیستماتیک بر روی مطالعات دهه گذشته در زمینه کودکان خیابانی در ایران است.
روش تحقیق
بر طبق تعریف سازمان ملل هر دختر یا پسری که خیابان در معنای گسترده به خانه همیشگی او تبدیل شود و از مراقبت و حمایت کافی یک بزرگسال برخوردار نباشد، کودک خیابانی نامیده میشود. بر این اساس ما کودک خیابانی را به شکل هر کودکی که در خیابان زندگی و یا کار میکند تعریف کردهایم.
سپس با استفاده از کلید واژههایی همچون کودکان خیابان، کودکان خیابانی، بچههای خیابان، بچههای خیابانی، پسران خیابانی، کودکان کار، کار کودک، کودکان بیخانمان، کودکان کارتنخواب، کودکان اتوبوسخواب، کودکان قطارخواب، کودکان سینماخواب، کودکان خیابانخواب، کارگر کوچک، کودک متکدی و کودک فراری، بانکهای اطلاعاتی ایرانی و انگلیسی زبان را جستوجو کردیم تا پژوهشهای آکادمیک، گزارشها و آمار و اسنادی که در این زمینه وجود دارد و طی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ منتشر شدهاند و جمعیت مورد مطالعهشان کودکان خیابانی بوده است را بهدست آوریم.
معیار انتخاب از بین این پژوهشها و گزارشها، کیفیت پژوهش بود. برای پژوهشهای توصیفی معیار کیفیت: اندازه نمونهها، روش نمونهگیری، قابلاعتماد بودن و معتبربودن روش جمعآوری اطلاعات بود. برای پژوهشهای تحلیلی معیار کیفیت: تناسب طرح مطالعه با هدف پژوهش، کنترل متغیرهای وابسته به متغییر مستقل و غیرمستقل، انتخاب صحیح نمونه برای گروه مورد مطالعه، اندازهگیری صحیح متغیرها و متناسب بودن تحلیل آماری پژوهش بود.
بر این اساس از بین ۱۸۴۴ مطالعهای که انجام شده بود، ۱۷۸۳ پژوهش به دلیل عدم تناسب با معیارها حذف شدند. در بین ۶۱ مطالعه باقی مانده ۲۱ مطالعه توصیفی و ۱۹ مطالعه تحلیلی بودند. همچنین با بررسیهای بیشتر، ۱۵ مطالعه تحلیلی نیز چون کیفیت تحلیل قابلقبولی نداشتند مجددا حذف شدند و تنها بخش توصیفی آنها مورد استفاده قرار گرفت. از طریق شیوههای آماری صحیح، سعی در ایجاد نمونه همگن از این مطالعات کردیم تا ابر تحلیل (متا آنالیز) بر روی همه آنها صورت بگیرد. همچنین زیر مجموعهای کوچکتری نیز برای داشتن نمونه همگنتر ساختیم. از جمله این زیر مجموعهها زیر مجموعه کودکان خیابانی که در مراکز دولتی مطالعه شده بودند، زیرمجموعه کودکانی که در مراکزغیردولتی یا در خیابانها مورد مطالعه قرار گرفته بودند، زیر مجموعه کودکان خیابانی تهران و زیر مجموعه کودکان خیابانی سایر شهرها است.
ازآنجایی که دادهها برای برخی از متغیرها همگن نیستند انجام ابر تحلیل (متا آنالیز) برای برخی از آنها ممکن نبوده است.
یافتهها
نتیجه یافتههای ما از این دادهها به شرح زیر است:
یک. اکثریت قاطع کودکان خیابانی پسر هستند. ۹۰.۴ درصد جامعه آماری پسر و ۹.۶ درصد دختر بودند.
دو. اکثر این کودکان بیسواد هستند یا تحصیلاتی کمتر از دبیرستان دارند.
سه. برای مهاجران دو نوع مهاجرت در نظر گرفتیم: مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و مهاجرت از کشورهای دیگر (افغانستان، عراق و پاکستان). از آنجا که مراکز دولتی و شهرداریها کودک غیرایرانی را قبول نمیکنند آمار این مراکز کمتر از ۴٪ کودک خیابانی مهاجر را نشان میدهد در حالیکه این آمار در مطالعات مربوط به مراکز غیردولتی و مطالعاتی که آمار را از کودکان خیابانی در خیابانها تهیه کرده بودند بسیار بالاتر بود. چون پراکندگی آمار بالا بود ابر تحلیل تنها در یک گروه همگنتر از مطالعات صورت گرفت و بر اساس آن حدود ۲۵ درصد کودکان خیابانی از مهاجران هستند. در یکی از پزوهشهای تحلیلی نشان داده شده است که ارتباط مثبت معنادار میان مهاجرت از روستاها به شهرها و خیابانی شدن کودکان وجود دارد و در یک پژوهش دیگر نشان داده شده است که مهاجرت از کشورهای دیگر به ایران شانس خیابانی شدن کودکان را ۴.۷ برابر میکند.
چهار. مطابق ابر آنالیز بخش همگن دادهها ۸۰.۱۸ درصد کودکان خیابانی کار میکنند. کار عمده کودکان شامل فروشندگی، واکس زدن کفش، وزنکشی، شستوشوی ماشین، جمعآوری ضایعات از میان زبالهها (زباله گردی)و حمل بار گزارش شده است. با این وجود، مواردی چون تکدیگری، دزدی و روسپیگری نیز در میان کودکان گزارش شده است. ۶۸.۴٪ این کودکان در روز بیش از ۶ ساعت کار میکنند. بهطور متوسط این کودکان در طی این ده سال درآمد متوسط ماهانه بین ۶۰۰۰۰تا۱۵۰۰۰۰۰ ریال (بدون احتساب تورم در میانگینگیری) داشتهاند. میزان درآمد کودکان در تهران کمی بیش از سایر شهرها بوده است.
پنج. ۸۵.۳٪ درصد کودکان از خانوادههایی با بیش از ۵ عضو بودهاند. بر اساس ۴ مطالعه تحلیلی بین تعداد اعضای خانواده و خیابانی شدن کودکان رابطه مستقیم وجود داشت. در یکی از این مطالعات شانس خیابانی شدن کودکانی که تعداد خانوار بیش از ۴ نفر بود نسبت به خانوادههای کمتر از ۴ نفر، شش برابر بیشتر بوده است. در یک مطالعه که در شهر ارومیه صورت گرفته بود رابطهای بین تعداد خانوار و خیابانی شدن کودکان یافته نشد.
شش. ۲۳.۳۸٪ کودکان از خانوادههایی بودند که پدر بیکار است. شغل سایرین نیز شامل مشاغلی از جمله کارگر بدون مهارت، کشاورز، راننده تاکسی، جمعآوری ضایعات از زبالهها (زبالهگرد)، کفاش و فرشباف گزارش شده است. همچنین موارد فعالیتهای غیرقانونی مانند تکدیگری و خرید و فروش مواد مخدر نیز گزارش شده است. در یک مطالعه تحلیلی رابطه مستقیمی بین خیابانیشدن کودکان و بیکاری سرپرست خانواده گزارش شده است.
هفت. ۸۰.۱٪ کودکان خیابانی از خانوادههایی با درآمد کمتر از یک میلیون ریال در ماه هستند. تنها یکی از مطالعات رابطه معنیداری بین درآمد خانوار و خیابانی شدن کودکان نشان داده است.
هشت. در بین کودکان خیابانی، ۹۱.۳٪ پدران و ۸۵.۵٪ مادران آنها بیسواد هستند یا تنها تحصیلات ابتدایی دارند. در یکی از مطالعات نشان داده شده است که کودکانی که مادر بیسواد دارند ۲.۵ برابر بیش از سایر کودکان احتمال دارد تبدیل به کودک خیابانی شوند. همچنین یکی دیگر از مطالعات رابطه منفی معنیدار بین تحصیلات والدین و خیابانی شدن کودکان یافته است.
در جدول زیر میتوانید خلاصه این یافتهها را ببینید.
میانگین وزنی | متغیر |
۹.۴٪ | دختر |
۹۰.۶٪ | پسر |
۸۲.۹٪ | میزان بی سوادی و تحصیلات کمتر از دبیرستان |
۸۱.۸٪ | کودکان خیابانی که کار می کنند |
۶۸.۴٪ | کودکانی که بیش از ۶ ساعت در روز کار می کنند |
۸۳.۱٪ | کودکانی که با خانواده خود در ارتباط هستند |
۳.۶٪ | کودکانی که هیچ ارتباطی با فرد بزرگسالی ندارند |
۸۵.۳٪ | بعد خانوار بزرگتر از ۵ |
۸۰.۱٪ | درآمد خانوار کمتر از یک میلیون ریال در ماه |
۲۵٪ | کودکان مهاجر |
۲۳.۳۸٪ | کودکان با پدر بیکار |
۹۱.۳٪ | کودکانی که پدر با تحصیلات کمتر دبیرستان دارد |
۸۵.۵٪ | کودکانی که مادر تحصیلات کمتر دبیرستان دارد |
نتیجهگیری و تفسیر دادهها
در تفسیر یافتههای این مقاله باید بسیار احتیاط کنیم. اکثر مطالعاتی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتهاند مطالعاتی منتشرنشده، داورینشده توسط متخصصین (Non-Peer Reviewed) و گزارش پژوهشی هستند. همچنین همه این مطالعات تنها در یکسال به شکل مقطعی انجام شدهاند و بررسی در طول زمان انجام نشده است. تعداد کمی از این پژوهشها تحلیلی بودند و تعداد کمتری کنترل شده. بنابراین نمیتوانیم رابطه علت-معلولی بین شرایط اجتماعی-اقتصادی و خیابانی شدن کودکان را نتیجهگیری کنیم.
با توجه به یافتهها میتوانیم بگوییم که بیشتر کودکان خیابانی ایران متعلق به وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین هستند، معمولا از خانوادههای پرجمعیت، کمدرآمد و کمسواد با سرپرست بیکار هستند، تعداد زیادی از آنها مهاجرینی هستند که از نواحی روستایی یا شهرهای کوچک به امید درآمد بیشتر به شهرهای بزرگ آمدهاند و تعدادی نیز از کودکان مهاجران افغانستانی هستند. بیشتر این کودکان به عنوان کارگر بیمهارت ساعاتی طولانی از روز را برای درآمدی ناچیز کار میکنند و اکثریت آنها با خانوادههای خود در ارتباط هستند.
با این شرایط اجتماعی- اقتصادی، تعجب برانگیز نیست که کودکان این خانوادههای فقیر مجبور به کار کردن در خیابانها برای کسب درآمد هستند. این نتیجه برخلاف باور عمومی بسیاری از مردم، متخصصین و مسوولان دولتی در ایران است که این کودکان را ولگرد، غیرمسوول و بدون ارتباط با خانواده میدانند. این کودکان در طول روز برای بقای خود و خانوادههایشان به سختی کار میکنند.
***