آیا مهندسی ژنتیک روی جنینها اخلاقی است؟
برگردان: زهیر باقری نوعپرست//
بخشهای خاصی از مهندسی ژنتیک توجه عموم و فیلسوفان اخلاق را جلب کرده است. بعضی از موارد تغییرات ژنتیک در مهندسی ژنتیک در مورد محصولات کشاورزی، بهوجود آوردن حیواناتی با ژنهای ترکیبی از دیگر حیوانات، و تغییرات ژنتیک در جنین انسانها به کار میرود. دانشمندان علاقه دارند متوجه شوند که با حذف یا اضافه کردن ژنهای به خصوصی چه تفاوتهایی برای جنین حاصل میشود. به عنوان مثال دانشمندان علاقه دارند علل سقط خودبهخودی در اوایل دوران بارداری را متوجه بشوند، ممکن است ژن خاصی در این رویداد موثر بوده باشد، بنابراین آنها به بررسی ژنها در آزمایشگاه میپردازند تا در صورت امکان با تغییرات ژنتیک از بروز این اتفاق جلوگیری کنند.
اختلاف نظرهای زیادی در زمینه مهندسی ژنتیک وجود دارد. برخی از این اختلاف نظرهای اخلاقی بهطور کلی متوجه تحقیق روی جنین انسانهاست. تحقیق روی جنین معمولا به مرگ او میانجامد. از آنجاییکه از نظر برخی، جنین، انسان است از تمامی حقوق انسانها برخوردار است و بنابر این کشتن جنین از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است. با این وجود جنین تفاوتهای عمدهای با انسان دارد، توانایی صحبت کردن ندارد، درد احساس نمیکند و تواناییهایی مانند برنامهریزی را ندارد. برخی از فیلسوفان اخلاق بر این باور هستند که شان اخلاقی یافتن منوط به داشتن ظرفیتهای ذهنی به خصوصی – مانند ظرفیت احساس درد و لذت، فکر کردن و آگاه بودن نسبت به محیط اطراف – است. اینکه چه نظریهای را برای شان اخلاقی باید انتخاب کرد خود نیز محل اختلاف نظر است.
یکی از کارهایی که می توانیم در این راستا انجام دهیم این است که آزمایههای فکریای را در نظر بگیریم و در آن به بررسی شان اخلاقی جنین بپردازیم. مثلا فرض کنید درون یک یخچال در آزمایشگاهی چندین جنین وجود دارند که پدر و مادرهایشان آنها را نمیخواهند. این جنینها در یخچال باقی میمانند تا آزمایش روی آنها انجام شود. این جنینها همچنان دارای حیات در شرایط آزمایشگاهی هستند. در عین حال یک کودک چند ساله زیر این یخچال گیر میکند و برای نجات جان او مجبوریم یخچال را تکان دهیم تا او را در بیاوریم ولی اتفاقی که میافتد این است که جنینهای درون یخچال جان خود را از دست میدهند. در این دو راهی بین نجات جان جنینها و کودک چندساله به احتمال زیاد اکثر افراد نجات جان کودک چندساله را انتخاب میکنند. از این مثال میتوان استفاده کرد تا نشان داد که اگر چندین جنین در تحقیقات بمیرند و بتوانیم با نتیجه این تحقیقها جان کودکان بسیاری را در آینده نجات دهیم به لحاظ اخلاقی این تحقیقها موجه هستند. در این رویکرد حتی اگر جنین شان اخلاقی داشته باشد، در مقایسه با یک کودک آنقدر این شان اخلاقی کم است که میتوان از آن صرف نظر کرد.
گروهی از افراد مخالفتی با تحقیق روی جنینها در مهندسی ژنتیک ندارند، مشکل آنها دستکاری ژنتیک و تغییرات ژنتیکی جنینهاست. پرسشی که باید مطرح کرد این است که آیا امکانش وجود دارد که با دستکاری ژنتیک جنین انسان، گونههای جدیدی از انسان بهوجود بیاوریم. با توجه به تحقیقهایی که روی حیوانات و جنینها انجام شده است به دنیا آوردن موجوداتی که به لحاظ ژنتیک دستکاری شدهاند وجود دارد. در حال حاضر محدودیتهای زیادی روی مهندسی ژنتیک و اینکه چه تحقیقهایی میتوانند انجام شوند وجود دارد. بنابراین هرچند امکان بهوجود آوردن گونهای جدید از انسانها به لحاظ عملی دارای محدودیت است ولی اختلاف نظر اخلاقی در این زمینه دارای اهمیت است.
یکی از دلایل عمدهای که دانشمندان به دستکاری ژنتیکی علاقه دارند جلوگیری از بیماریهای ژنتیک است. به عنوان مثال جایگزین کردن دی ان ای شخصی با دی ان ای شخص دیگری در تخمکها، به منظور جلوگیری از نقایص میتوکندریایی، یکی از مسایل مورد علاقه دانشمندان است که در اخلاق بررسی میشود. ممکن است به نظر بیاید که این نوع مداخله بسیار خوب است چرا که جلوی بیماری و رنج افرادی که به دنیا میآیند را میگیرد. با این حال برخی دخالت در دی ان ای را درست نمیدانند. از نظر آنها دانشمندان نباید نقش خداوند را بازی کنند و در کاری که به او مربوط است دخالت کنند یا در رویکرد سکولار نباید در کار طبیعت و روند طبیعی آن دخالت کرد. با این حال این نوع استدلال به نظر خیلی قابل دفاع نمیآید چرا که به عنوان مثال درمان بسیاری از بیماریها با تغییرات بیولوژیک انجام میشود و نمیتوان گفت که نباید شخصی را درمان کرد چون تغییرات بیولوژیک در آنها ایجاد میشود. برخی دیگر با جلوگیری از مثلا نقایص میتوکندریایی مخالفتی ندارند بلکه مشکل آنها این است که ممکن است در آینده از این تکنیکها برای کارهای دیگری بهره گرفته شود. به عنوان مثال ممکن است برای بهوجود آوردن کودکان باهوشتر، زیباتر، و قویتر از این تکنیکها استفاده شود. استفاده از این تکنیک قبل از اینکه فراگیر و ارزان قیمت شود تنها برای افراد ثروتمند قابل استفاده خواهد بود. افراد ثروتمند با استفاده از این تکنیک کودکانی باهوشتر و زیباتر و تواناتری خواهند داشت و این قضیه صرفا نابرابری را تشدید میکند و به بیعدالتی منجر میشود، چرا که در رقابت برای یافتن شغلهای مناسب یا پارتنرهای ایدهآلشان به صورت غیرطبیعی نسبت به دیگران برتری پیدا کردهاند. ولی اگر امکان بهره گرفتن از این تکنولوژی برای همگان به یک اندازه وجود داشته باشد به نظر دغدغه بیعدالتی به میزان قابل توجهی برطرف میشود.
پدر و مادرها از طرق دیگری نیز سعی میکنند کودکانشان با شرایط بهتری به دنیا بیایند. به عنوان مثال هنگامی که مادران در دوران بارداری غذاهای مناسب میخورند یا از نوشیدن الکل و سیگار کشیدن در این دروان پرهیز میکنند، یا برای آموزش کودکان در سنین بسیار پایین برای شکلگیری خصوصیات مطلوب در کودکان تلاش میکنند. این موارد با مهندسی ژنتیک تفاوت بنیادینی ندارند.
یکی دیگر از نگرانیها این است که ما انسانها محصول هزاران سال فرگشت هستیم و از آنجایی که فهم ما از ژنها همچنان محدودیتهای زیادی دارد مشخص نیست مهندسی ژنتیک چه تاثیراتی داشته باشد و زندگی ما را دستخوش چه تغییراتی کند. خطر بر هم زدن اکوسیستم بسیار زیاد است. این گونه اخطارها باعث میشوند که ما با احتیاط به مهندسی ژنتیک بپردازیم ولی پذیرش اینکه شرایط فعلی ما خیلی خوب است سخت است. فرگشت یک فرآیند کور است که با مشکلاتی که به صورت موردی بهوجود میآیند سر و کار دارد و برای حل آنها تغییراتی آهسته و تدریجی را فراهم میکند. فرگشت ما را با توجه به مشکلاتی که داریم به اندازه کافی تجهیز نکرده است، و جامعه مدرنی که در آن زندگی میکنیم با جوامعی که انسانهای نخستین در آن زندگی میکردند تفاوتهای زیادی دارد و شاید بتوانیم با مهندسی ژنتیک خود را بهتر تجهیز کنیم.
همانند دیگر نوآوری های پزشکی و درمانی که ابتدا بحث برانگیز بودند مهندسی ژنتیک نیز احتمالا زمانی به عنوان یک نوع درمان پزشکی جاافتاده در جوامع انسانی مورد بهره قرار خواهد گرفت.