پرورش کودکان توانمند در عصر ارتباطات -1
مانیا عالهپور//
این روزها از جمله دغدغههای بسیاری از والدین چگونگی مدیریت استفاده کودکانشان از رسانههای جمعی و همچنین گجتهایی مانند تبلت و اسمارت فون است. این دغدغه بهدلیل نداشتن دانش کافی والدین به ترس از این تکنولوژیها منجر شده است؛ ترسی که باعث شده با هر هشدار کارشناسان این حوزه در خصوص پیامدهای استفاده از این ابزارها، والدین با وحشت بیشتری به این تکنولوژی ها نگاه کنند و نگاهشان بر جنبههای منفی این تکنولوژیها متمرکز شود. بخشی از مساله بهدلیل تقلیل دادن این تکنولوژیها به بعد سختافزاریشان است. اغلب از زبان پزشکان میشنویم که نباید به کودکان اجازه داد بیش از نیم ساعت در روز از این گجتها استفاده کنند، اما دقیقا مشخص نمیکنند، با توجه به چندرسانهای بودن این تکنولوژیها (یعنی امکان استفاده از انواع کارکردها چون پخش فیلم، انجام بازی، رادیو، استفاده از اینترنت و…) در آن نیمساعت از کدامیک از قسمتها میتوان بهره برد!
این نوع نگاه تکبعدی به نادیده گرفتن بخش محتوایی این ابزارها منجر میشود، چیزی که بسیار مهمتر از بعد سختافزاری آنهاست. در واقع توجه بیش از حد به بعد سختافزاری تکنولوژیها و خالی بودن جای کارشناسان رسانه برای آموزش استفاده از رسانه از نظر محتوایی موجب شده پزشکان در این میان بیش از همه اظهارنظر کنند و بنابراین توجهها به بعد سختافزاری تکنولوژی متمرکز شود؛ تا جایی که برای تکنولوژی قدرتی فراتر از واقعیت متصور شویم و به آن دیدگاهی جبرگرایانه داشته باشیم.
اما چگونه میتوان این دغدغه را برطرف نمود؟ در اظهارنظرهای کارشناسان در خصوص استفاده کودکان از تلویزیون، تبلت، گوشی هوشمند، رایانه و… نسبت به پیامدهای استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی و رسانهای عمدتا نگاه منفی بر نگاه مثبت سنگینی میکند. با نگاه تیزبینانهتر به این نظریات، متوجه میشویم در واقع پیشفرض اغلب آنها این بوده که کودک بدون مدیریت و دانش کافی با این ابزارها به حال خودش رها شده است. در نتیجه استفاده بدون مدیریت از این ابزارها برای کودک مشکلات جسمی و روحی فراوانی ایجاد میکند. این نتیجهگیری کاملا روشن است و هر عقل سلیمی میداند که حتی اگر بزرگسالان نیز بدون سواد و دانشرسانهای از این ابزارها بیش از اندازه استفاده کنند، قطعا با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
حقیقت این است که تکنولوژیهای جدید چاقوی دولبهاند و، با دانش کافی درباره چگونگی استفاده از آنها، میتوان برای رشد ابعاد شناختی و هیجانی کودک از آنها بیشترین بهره را برد؛ دانشی که از آن به سواد رسانهای یاد میشود و سوادی که با توجه به عصر اطلاعات برای هر دو دسته کودکان و بزرگسالان ضروری است.
در سالهای گذشته یکی از توصیههای معروف کارشناسان به والدین برای مدیریت استفاده کودکان از رسانه این بود که تلویزیون و رایانه شخصی را در اتاق خواب کودک نگذارند، تا بتوان بر نحوه استفاده کودک از آنها نظارت کرد. این توصیه این روزها عملا منتفی شده، چراکه تکنولوژیهای ارتباطی، که اتفاقا تمام رسانهها را در خود دارند، در یک ابزار خیلی کوچک شخصی بهنام تبلت و گوشی هوشمند جمع شدهاند؛ وسیلهای که عملا کنترل والدین را بر کودکان بسیار مشکل میکند.
در اینجا، بهجای وحشت کردن، باید نقش والدین از نظارتگر به وساطتکننده و مشارکتکننده تغییر یابد. این نقش، کودکان و والدین را همردیف میکند و در کنار هم قرار میدهد. برخلاف گذشته، که والدین بهعنوان ناظر بالای سر کودک بودند، در این نقش والدین باید کنار کودک باشند و مانند مشاور و همراه به او در مواجهه با رسانه کمک کنند؛ فعالیتی که نتیجهاش باید تقویت تفکر انتقادی کودک باشد. میتوان با صراحت گفت با وجود تعدد و تکثر پیامهایی که در جهان حاضر وجود دارد، چارهای نیست جز توانمند کردن کودک برای تحلیل و مواجهه با انواع اطلاعات بهواسطه تغییر نقش والدین از نظارتکننده به وساطتکننده و مشارکتکننده.
آنچه تاکنون گفته شد در واقع مقدمهای بود بر پیشنهاداتی که در بخشهای بعدی تحت عنوان «پرورش کودکان توانمند در عصر ارتباطات» برای آموزش سواد رسانهای به والدین ارایه خواهد شد و لازم است والدین، پیش از خواندن هر مطلبی در این خصوص، نکات گفتهشده را مد نظر داشته باشند.