دروغگویی در کودکان در سنهای مختلف
نویسنده: جولیت گیلبرت – برگردان: مریم نظری//
«بابا گاهی سوتینهای تو رو میپوشه.» این حرف را دختر چهار سالهام با خونسردی وقتی در حال پرو کردن لباسخواب در یک مغازه بودم گفت.
من با تعجب پرسیدم: ببخشید؟ کی؟
او جواب داد: وقتی تو خوابی. بعد هم با خونسردی توضیح داد که شنبه صبح زود پدرش یکی از سوتینها را روی تیشرتش پوشیده و بعد مشغول بپر بپر روی تور کوچک آکروبات در حیاط شده است. او بهقدری با جدیت و اعتمادبهنفس این قصه را گفت که من ساعاتی بعد با خجالت سراغ همسرم که معلم مدرسه است رفتم و از او پرسیدم که آیا تا بهحال برای مسخرهبازی هم که شده یکی از سوتینهای توری من را پوشیده و طبعا پاسخ منفی بود.
ما هر دو خندیدیم اما احساس عدم اطمینان داشتیم. خب من میتوانم درک کنم که کودکی به خاطر فرار از تنبیه یا برای گرفتن یک تکه کیک اضافی دروغ بگوید اما لیلیان دختر من خیلی بیدلیل دروغ میگوید و نمیپذیرد که داستانی که ساخته واقعیت ندارد. آیا باید بر راستگویی پافشاری میکردم تا خیالم راحت باشد که او عادت به دروغگویی نکند یا باید بیخیال باشم تا خلاقیت او را از بین نبرم؟
دکتر مایکل برودی روانپزشک کودک در مریلند با دیدن لیلیان به من گفت که نباید نگران باشم چون کودکی به سن او تفاوت بین واقعیت و خیال را نمیداند. حتی این مدل از دروغها میتواند نشانه خوبی باشد.
دکتر آنجلا کراسمن استاد روانشناسی در دانشکده عدالت کیفری در دانشگاه نیویورک که رابطه بین دروغگویی در سنهای کم با مهارتهای اجتماعی خوب در سنیهای نوجوانی را مورد مطالعه قرار داده است میگوید: بچههای قبل از سن دبستان که آیکیو بالاتری دارند تمایل بیشتری به دروغگویی دارند.
قطعا همه کودکان درباره مسایل جزیی دروغ نمیگویند که شما به راحتی به آن بخندید و فراموش کنید و از طرفی باید کودکانی تربیت کنید که برای صداقت ارزش قایل باشند. دانستن نوع دروغهایی که بچهها میگویند و دلیل این دروغها میتواند کمک کند تا بتوانید تشخیص دهید که چه نوع از دروغگویی برای سن کودک بدون مانع است.
کودکان نوپا: اولین دروغهای کوچک
اریک پدر دو پسر دوقلو مرک و جیکوب است. او میگوید هر وقت موقع تعویض پوشک باشد اگر از هر کدام آنها بپرسیم که پوشک کدامتان کثیف است هر دو اسم نفر دیگر را میآورند. در واقع هیچکدام دوست ندارند وارد پروسه دوستنداشتنی تعویض پوشک بشوند بنابراین در اینباره دروغ میگویند. دروغهای اینچنینی برای رسیدن به خواستهها بین کودکان نوپا رایج است. اکثر مادرانی که کودکانی ۲-۳ ساله دارند میگویند که کودکانشان دروغهای ساده اینچنینی میگویند یا مثلا میخواهند انکار کنند که کار بدی کردهاند یا میخواهند چیزی بهدست آورند.
برای چنین دروغهایی معنا ندارد کودکان تنبیه شوند چون آنها نمیدانند کاری که میکنند اشتباه است. اگر کودک دو ساله شما دم گربه را بکشد و بعد بگوید که دوست خیالیش این کار را کرده است بهترین جواب این است که بگویید گربهها هم احساس دارند و دردشان میآید. دکتر الیزابت برگز متخصص روانپزشکی کودکان میگوید در این حالت نباید وارد بحث با کودک شوید تا کودک بپذیرد او این کار را کرده است. حتی میتوان از مرحله اول بهجای اینکه بپرسید این گلدون رو تو شکستی بگویید وای نگاه کن گلدون شکسته، چون وقتی به کودک خشمگینانه اتهام بزنید معمولا یک دروغ از او خواهید شنید.
کودکان پیشدبستانی: مردمانی کوچک با قصههایی باورنکردنی
قصهای که دختر من درباره پدرش که سوتین پوشیده بود گفت، نمونه یک قصهای است که بچههای ۳ تا ۵ سال میگویند و نشاندهنده رابطه آزاد آنها با واقعیت است. در واقع این سنی است که کودکان دوستان خیالی دارند یا با غولها در ارتباط هستند و یا با رنگینکمان حرف میزنند. لوسی استربا از کالیفرنیا در سال گذشته همواره از همراهی با ۸ خواهر خیالیش سخن میگوید که هر یک اسم مشخص و تاریخ تولد و قصه و گذشته خاص خود را دارند. پدر لوسی میگوید این خواهرها کارهایی میکنند که لوسی نمیتواند کند، مثلا آنها هر روز میتوانند پیراهن صورتی بپوشند.
در واقع قصههای باورنکردنی کودکان پیشدبستانی گاهی برای نقشبازی کردن است، گاهی آرزوهایشان است. (مثلا لوسی میگفت خواهرانش هرگز مجبور نیستند قارچ بخورند.)
اگر این داستانها برای شما مشکل ایجاد میکنند لازم است این نکته را در نظر بگیرید: اگر کودک بهنظر شاد میرسید و رابطه واقعی با افراد مهم زندگیش دارد نباید درباره این فانتزیهای ذهنیش نگران باشید. در واقع این روشی است که کودکان ایدههای خودشان را پرورش میدهند و پروبال میدهند. مثلا لوسی بعد اینکه فهمید پدربزرگش قبل اینکه او به دنیا بیاید مرده است ناگهان گفت چند تا از خواهرهای خیالیش نیز مردهاند و به شکلهای مختلف از این موضوع صحبت میکرد.
کودکان مدرسهای: آنها دلایل خودشان را دارند
شیا هشت ساله و برادرش جک شش ساله در آستین تگزاس زندگی میکنند. هر دو دزدیدن دستبند خواهر تازه بهدنیا آمدهشان را انکار میکنند. مادرشان میگوید من وقت صبحانه سرشان داد کشیدم و تحت فشارشان گذاشتم تا بلاخره اعتراف کردند. او میگوید: ابتدا جک گفت من برداشتم و وقتی از او جزییات را خواستم او نمیتوانست چیزی بگوید و سرانجام با اضطراب گفت من تنها میخواستم شما دیگر از من نپرسید و بعد ناگهان شیا که دستبند خواهرش را برداشته بود به گریه افتاد.
اینکه جک سعی کردهاست در این شرایط مسوولیت کار برادر بزرگش را به عهده بگیرد نشانهای از یک قدم جدید در روند رشد او است: توانایی گفتن دروغ سفید؛ دروغی که به فردی دیگر سود میرساند یا گفته میشود تا از آسیب رسیدن به دیگری جلوگیری کند. در واقع اینکار نشاندهنده مقداری آگاهی اجتماعی یا حساسیت اجتماعی است.
از طرفی انکار شیا که مقصر اصلی بود بیانگر این است که کودکان ۵-۸ ساله توانایی اینرا دارند که گاهی نیز دروغهای نه خیلی سفید، بگویند. کودکان در این سن دلایلی قابل درک و البته قابل بخشش دارند. مثلا میترسند که با گفتن واقعیت پدر و مادرشان از آنها ناامید یا ناخوشنود شوند. یا نگران تنبیه شدن هستند یا حتی ممکن است فشاری بیش از ظرفیت و تواناییشان بر آنها تحمیل شده باشد. بنابراین پیش از اینکه کودک را به اتاقش بفرستید یا او را از دیدن تلویزیون محروم کنید یا هر تنبیه دیگری بر او روا بدارید سعی کنید بدانید چه چیزی او را به دروغ گفتن وا داشته است و دلیل اینکار را در واکنشهایتان در نظر بگیرید.
کودکان بین سن ۹ تا ۱۴ سال: رشد سریع و تغییر شکل واقعیتها
در این دوره سنی کودکان به درکی عمیقتر از تمایز بین واقعیت و خیال دست یافتهاند اما هنوز درباره مرز این دو، ساده و زودباورند. در این دوره کودکان دیگر همه جزییاتی که قبلا به پدر و مادرشان میگفتند را نمیگویند. دکتر برادی معتقد است کودکانی که همه چیز را در سن سیزده – چهارده سالگی به پدر و مادرشان میگویند رشد نکردهاند. بنابراین ممکن است شما گاهی چیزهایی از آنها بشنوید که به نظرتان برسد از شما پنهان شده بوده اما باید بدانید اینها نشانه عدم صداقت یا اینکه کودک کار اشتباهی میکند نیست.
البته باید توجه داشته باشید که طبعا وقتی کودک بیشتر و بیشتر استقلال کسب میکند ممکن است از این مساله سواستفادههایی نیز بکند. مثلا جویی دایم به مادرش میگفت که نباید اینقدر درباره تکلیف کتابخوانی روزانه او غر بزند و باید بگذارد خودش به اینکار رسیدگی کند. مادرش قبول کرد و در کل ماه سعی کرد در اینباره از او سوال نکند و او خودش مسوول کارش باشد. آخر ماه که تکلیف باید تحویل داده میشد مادرش با تعجب دید که او هیچ کاری نکرده است.
دروغهای گاهبهگاه درباره تکالیف یا مسواک زدن با وجودیکه آزاردهنده هستند، در این سن غیر معمول نیستند. بهترین پاسخ این است که عدم رضایت خودتان را نشان دهید. اما اگر مشکل دروغگویی در این سن شدید باشد ممکن است نیاز به کمک متخصص داشته باشید تا مساله را حلوفصل کنید. دکتر برگز میگوید: کودکانی که نگران هستند و فکر میکنند نمیتوانند از پس بعضی موقعیتها برآیند، دروغ میگویند. این میتواند بیانگر استرسهایی باشد که کودک با آنها دست به گریبان است. از طرفی این دروغها میتواند نشان دهد که با کودکی باهوش طرف هستیم که از دروغ به عنوان تکنیکی برای رهایی از استرس و راحتی خودش استفاده میکند.
بهترین راه برای تشویق کودکان به راستگویی چیست؟
خودتان الگویی خوبی برایش باشید و دروغ نگویید. با او صحبت کنید و بگویید که چگونه دروغگویی اعتبار انسان و روابط بین آنها را خراب میکند. این درسی است که به راحتی جا نمیافتد اما با تکرار و به مرور میتوانید امیدوار باشید که کودک از داستانسازی به راستگویی در دوران بلوغ برسد.