پژوهشگری در مدرسه؛ ضرورت، چیستی و چگونگی

بهزعم بنده فلاسفه و اندیشمندان حوزه تعلیموتربیت علاوه بر رسالت و وظیفه اصلی و حرفهای خود، که نظریهپردازی در این حوزه است، نقش مهم دیگری هم دارند که متاسفانه مغفول مانده است: تدوین برنامهای برای آشنایی مربیان و معلمها با تاریخ تفکر و سیر اندیشه و پرسشهای اساسی. اگاهیبخشی در سطح عمومی مهمترین تکلیف روشنفکرانه فیلسوف تعلیموتربیت است و فراتر از وظایف حرفهای اوست. بنابراین صرف آشنایی در سطح دریافت اطلاعات در عمل پژوهشگری یا تربیت با صرف انتقال اطلاعات نمیتواند به ایجاد روح پژوهشگری بینجامد.
قبل از آنکه اختصاصا سراغ روش پژوهش و فرآیند پژوهشگری کودکان و نوجوانان برویم، کمی از عوامل مهم و اولویتهایی بگویید که باید برای ترغیب و توسعه این روند آماده باشند.
بهنظر میرسد «رویکردهای آموزش» مهمترین و بنیادیترین مولفهای است که ابتدا باید مورد بازبینی قرار گیرد؛ بهعنوان مثال، در دوره فعلی گفتمان فعالیت دانشآموز بهمنظور تحقق تعلیموتربیت مطلوب گفتمانی رایج و غالب شده است: اینکه کودکان ما بهشکل فعالانه دست به کنشهایی خودجوش بزنند که باعث افزایش کیفی آموزشها و پرورشهای ما باشد. بهمنظور عملیاتی شدن این رویکرد روشهایی طراحی میشوند، مثلا «روش مشارکتی» یا «اجتماع پژوهشی در برنامه فلسفه برای کودکان» یا… اما آنچه بر اجرای اینچنین رویکردی تقدم دارد ترویج روح دموکراتیک در بدنه تعلیموتربیت بهطور خاص و در جامعه بهطور عام است. دیویی در تعریف از دموکراسی میگوید: «دموکراسی پیش از آنکه شیوه اداره جامعه باشد یک شیوه زندگی است.» چراکه ممکن است در جامعهای نهادهای دموکراتیک وجود داشته باشند، اما چون در تکتک افراد روح دموکراتیک ایجاد نشده است، بهتبع جامعه دموکراتیک ایجاد نشود. کودکانی که کنش و منش دموکراتیک را آموخته باشند در کلاس میتوانند با فرایند پژوهشگری همراه شوند.
یک گام عقبتر رفتیم و قبل از ورود کودکان به عرصه پژوهشگری از لوازمی چون تربیت دموکراتیک و منش آزاد سخن گفتیم. برای داشتن چنین کودکانی چه عوامل و امکاناتی باید در خانواده و جامعه فراهم باشد؟
برای مهیا شدن این فرایند باید فیزیک تا متافیزیک متناسب با رویکرد رشد و تغییر نموده باشد – متافیزیک بهمعنای عام، نه بهمعنای فنی فلسفی؛ یعنی تفکری که حاکم بر اداره مدرسه و تعلیموتربیت است. با چنین تعبیری میتوان فیزیک تعلیموتربیت را هم نحوه چیدمان کلاس و معماری مدرسه و چینش اشیا و محتوای درسی بهروز دانشآموزان عنوان کرد. بهبیانی سهگانه معلم-کودک-محتوا در یک همسویی و تعادل هدفمند شکل بگیرد. با کودکانی که دور هم جمع شدهاند تا پژوهشی انجام دهند نمیتوان به جایی رسید، مگر آنکه مربی آنها منش جستجوگری آزاد را داشته باشد. پژوهش در بطن یک فرایند که وابستگی تام به «قبل کلاس- ضمن کلاس- بعد از کلاس» دارد، شکل میگیرد. رویکردها و روشهایی بسیار زیادی برای آموزشوپرورش کودکان طراحی شدهاند، اما انتخاب با رویکردی است که برونداد آن کودکانی است که با منِشی دموکراتیک مشارکت را انتخاب میکنند.
برای ساختن بستری که سهگانه معلم-کودک-محتوا را با توازن و تعادل تغییر دهد چه ملزوماتی باید فراهم شود؟
پیرو اشارهای که در پاسخ پرسش قبلی داشتم، آشکار است که شکل سنتی کلاس پاسخگوی این بستر نیست. در یک تعامل پویا و فعالانه اصل بر این است که همه اعضای کلاس بهصورت چهرهبهچهره ارتباط برقرار کنند، دایرهوار و در شرایط برابر؛ فیزیک کلاس این روال را بپذیرد که قرار نیست یک نفر بالای تریبون پاسخگو و آموزشگر باشد. آرایش کلاس و مواد و محتوا میشود فیزیک کلاس و منش معلم، که تنها سخنگوی کلاس نیست، میشود متافیزیک کلاس. گذشتن از ساختار سنتی و معلممحور ابتدا باید در خود معلمها رخ بدهد، به این معنا که با همفکری و همدلی به درکی از تکلیف حرفهای و اجتماعی خود برسند. پدید آمدن چنین رویدادی یعنی تحول در فرایند تعلیموتربیت. زمانی مارکس گفته بود: «کارگران جهان متحد شوید.» حال با بیان دیگر و در سطح دیگری باید گفت: «معلمان جهان متحد شوید.» این یعنی به درک مشترکی از مسایل مشترک رسیدن.
برای مهیا شدن چنین بستری اتحاد معلمان کافی است؟
خیر، مقدماتی باید در سطح عمومی جامعه و در خانهها و بین اعضای خانواده و جامعه ترویج شود. نهادهای گوناگون باید مسوولیت اجتماعی در قبال تربیت «مشاهدهگر» داشته باشند؛ مقصود این است که دیدن با تماشا کردن و مشاهدهگری فرق دارد و مشاهدهگر کسی است که از دیدن صرف گذر کرده و به مرحله کشف روابط رسیده است. برای داشتن چنین نگرشی به امور باید دیدن تربیت شود، که مسوولیت این تربیتگری و ترویج بین نهادها و صنفهای مردمی و فرهنگی تقسیم شود و مسوولیت تعریف شود.
چگونه میتوان نظریات ابداعشده در حوزه فلسفه تعلیموتربیت را به درون خانوادهها و مدرسه کشاند تا مربیها و والدین گرفتار در یک چرخه معیوب مبتنی بر سنتها نباشند؟ اگر شما یک سیاستگذار و برنامهریز باشید، اولویت شما برای ورود پژوهشگری به مدارس چیست؟
بهلحاظ سابقه، فعالیتهایی در زمینه تربیت معلم و دانشآموز پژوهنده انجام شده است که ارزیابی و شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها بر طراحی و اجرای طرحهای جدید اولویت دارد؛ بهبیان دیگر، بدانیم در این زمینه چه فعالیتهایی انجام شده و چه سرانجامی داشته، چه نکات مثبت و مثمر ثمری داشته و چه نکات غیرعملی و بدون کاربرد. فرایندها و طرحهای خوبی هست که دچار کجکاری شدهاند، مثلا «انجمن اولیا و مربیان» که باید عامل اتصال و حلقه میانه پرورش مدرسه و منزل باشد، درحالیکه مدتهاست از این مفهوم خالی است و عنوان انجمن، والدین را بهیاد کمکهای نقدی به مدرسه میاندازد!
و مهمترین چیزی که در این میان باید احیا و کامل شود؟
«امنیت خاطر» حلقه گمشده بین مربی و والدین برای هماهنگی تربیتی و اعتلای پرورش کودک است. احساس امنیت روانی همه عوامل ذیربط (والدین، معلمان، شاگردان) از اینکه عضو شبکه روابطی، بهعنوان مثال تحت عنوان انجمن اولیا و مربیان، شدهاند و مهیا کردن چنین فضایی برای سیاستگذاری در این زمینه امری حیاتی است. اعتماد به توان و حضور همهجانبه امنیت خاطر میآورد؛ حمایتهای اقتصادی دولت و حمایتهای روانی جامعه امنیت خاطر میآورد.
……………………………….
ادامه دارد…