تجربه کودکان از بستری شدن در بیمارستان
بستری شدن برای کودکان تجربهای ناخوشایند و گاه عجیب است. تقریبا از 55 سال پیش دانشمندان با تحقیقات متعددی متوجه شدهاند بستری شدن کودکان پدیدهای استرسزاست که آنها را در معرض آسیبهای عاطفی و جسمی قرار میدهد. تحقیقات بسیاری نشان دادهاند کودکان حتی تا مدتی بعد از اینکه از بیمارستان مرخص میشوند بعضی مشکلات جسمی یا عاطفی را تجربه میکنند. بهعنوان مثال، ممکن است دچار درجاتی از افسردگی شوند یا اضطراب جدایی و اختلالات خواب داشته باشند. این مشکلات خصوصا در کودکانی مشهودتر است که بهطور مکرر یا بهمدت طولانی در بیمارستان بستری شدهاند.
اما با این حال چاره چیست؟ بههرحال روزانه کودکان بسیاری بهدلیل مشکلات مختلف پزشکی و ابتلا به بیماریهای گوناگون در بیمارستانها و مراکز درمانی بستری میشوند، تحت عمل جراحی قرار میگیرند یا آزمایشهای گوناگون تشخیصی روی آنها انجام میپذیرد. شاید چندین سال پیش، هنگامی که کودکی در بیمارستان بستری میشد، در تمام مدت بستری بهجز ساعت ملاقات، باید از والدین و سایر افراد خانوادهاش دور میبود. این تنهایی برای کودک هراسانگیز بود؛ آن هم در شرایطی که کودک بیمار خودش را در محیطی ناآشنا، عجیب و پر از افراد غریبه میدید که مرتبا برای انجام دادن اعمالی دردناک به سراغش میآمدند.
اما از 20 سال پیش این وضعیت تغییر کرد و از آن به بعد یکی از اعضای خانواده کودک هنگام بستری شدن و در طول دوره بستری در کنار وی حضور دارد. این امر بر مبنای فلسفهای مراقبتی بهنام مراقبت «خانوادهمحور» رخ داد که هدفش توانمندسازی خانواده و قدرت بخشیدن به تمام اعضا برای ایفای نقش مراقبتی موثرتر در راستای بهبود و ارتقای سلامت کودک بوده است.
بهجز این گام بزرگ، که نقشی مهم در کاهش استرسهای کودکان حین بستری داشته، قدمهای دیگری هم طی این سالها برداشته شده است. بهعنوان مثال، امروزه سعی میشود تجهیزات بهکاررفته در بخشها کودکانه و شاد باشد. رنگآمیزی دیوارها، وجود نقاشیهای مختلف و اسباببازیها و عروسکهای جذاب و همچنین تلویزیون و برنامههای کودکانه، وجود اتاق بازی در بخشها و حتی تغییراتی که در تجهیزات پزشکی برای جذابتر شدن رخ داد، نمونههایی از این تغییرات مثبتاند که با هدف کاهش استرس کودکان و پیشگیری از آسیب دیدن آنها بهانجام رسیدهاند.
این اقدامات به همینجا ختم نشده و حتی تا انتخاب پرسنل نیز پیش رفته است. اگر دقت کرده باشید، بیشترین پرسنل بخشهای کودکان را زنان تشکیل میدهند. مطالعات نشان دادهاند کودکانی که بهلحاظ تکاملی مرحله «ترس از غریبهها» را تجربه میکنند، نسبت به زنان واکنش بهتری نشان میدهند و ترس کمتری احساس میکنند. نکته مهم دیگر این است که به پرسنل بخشهای کودکان نحوه ارتباط صحیح با کودک آموزش داده شده و بر این مساله تاکید میشود که، علاوه بر نیازهای جسمانی کودک، به نیازهای عاطفی و روانی او نیز توجه شود. در کنار این موارد، تحولاتی در روشهای درمانی هم رخ داده است. بهعنوان مثال، در برخی بخشها و بیماریها از روشهای درمانیای مانند موسیقیدرمانی استفاده میشود.
اما همزمان با تحولات مثبتی که در امر مراقبت و درمان کودکان رخ داد، از سوی دیگر، پیچیدگیهای بیمارستانهای کودکان نیز افزایش یافت. امروزه تکنیکهای جدید تشخیصی و درمانی، در کنار وسایل و تجهیزات پیچیده، منابع جدید استرس برای کودکان بستری شدهاند. یک طرف دیگر این رخداد ظهور بیماریهای نوپدید است که موجب میشود کودکان بهدلیل بیماریهای بیشتری در بیمارستان بستری گردند. همچنین توسعه مراقبتها موجب شده کودکانی که به بیماریهای مزمن مبتلا هستند بیش از پیش برای دریافت خدمات مراقبتی در بیمارستانها بستری شوند.
شکی نیست که بستری شدن در بیمارستان هم برای کودک و هم خانواده وی پُراسترس است. تحقیقات نشان دادهاند مهمترین منبع تنش برای کودکان در بیمارستان اقداماتی است که با سوزن و تزریق در ارتباط است (مانند تزریقات و خونگیری). بیمار بودن، فقدان یا نقص آگاهی در مورد اینکه در مدت بستری چه اتفاقهایی برایشان رخ میدهد، محدود شدن فعالیتها، کاهش استقلال فردی، غیبت از مدرسه و جدا ماندن از دوستان یا سایر اعضای خانواده (خواهر، برادر، پدر و…) از دیگر منابع تنش در هنگام بستری شدن کودکاناند.
نکته جالبی که در یکی از تحقیقات بهدست آمده این است که اصلیترین تجربه کودکان هنگام بستری شدن مربوط به تنهایی و ترس آنها از چیزهایی است که این تنهایی بهدنبال خود دارد. آنها از آنچه قرار است برایشان اتفاق بیفتد درک درستی ندارند و این امر موجب میشود از نظر عاطفی، احساساتی همچون ترس و غم داشته باشند. در چنین شرایطی کودک چشمبهراه دریافت حمایت از والدین، خانواده، دوستان و اعضای تیم درمان میشود. او انتظار دارد توجه بیشتری دریافت کند، برایش موقعیتهایی فراهم شود که به بازی بپردازد یا بتواند در مورد احساساتش حرف بزند.
در واقع واکنشی که کودکان نسبت به این رخدادها از خودشان نشان میدهند به عوامل گوناگونی بستگی دارد. برخی مطالعات نشان دادهاند نوع بیماری یکی از عوامل تعیینکننده واکنش کودکان نسبت به بستری شدن است. همچنین این موضوع که کودکان در کدامیک از بخشهای بیمارستان بستری میشوند نیز بر نوع و اندازه واکنش کودکان اثر دارد. بهعنوان مثال بستری شدن در بخشهای ویژه مثل ICU P (بخش مراقبتهای ویژه کودکان) واکنشی متفاوت با بستری شدن در سایر بخشها در پی دارد، زیرا بهلحاظ وسایل و تجهیزات با بخش عمومی متفاوت است.
نوع و میزان واکنش کودکان با سن آنها نیز مرتبط است. باید به این مساله توجه کرد که هر دوره سنی و تکاملی کودک خصوصیات خودش را دارد که بر درک وی از پدیده بستری شدن تاثیر میگذارد. بهعنوان مثال، کودکان خردسال از نظر شناختی، تفکری خیالپردازانه دارند و از طرف دیگر به اشیای پیرامونشان جان میدهند. این امر برای کودکی که در محیطی جدید قرار میگیرد، ممکن است تنش را چند برابر کند.
عوامل دیگری همچون رفتار پرسنل و والدین نیز بر شکل و میزان استرس کودکان هنگام بستری تاثیر میگذارند. کودکان به رفتارهای غیرکلامی بزرگسالان اطرافشان بسیار حساساند و آنها را درک میکنند؛ بنابراین اگر مادر و پدر، که وظیفه مراقبت از کودک را بر عهده دارند، علایمی از استرس را حتی بهصورت غیرکلامی از خودشان بروز دهند، کودک آن را درک میکند و خود نیز مضطرب و بدحال میشود.
راهکارهایی برای کاهش این تنشها پیشنهاد شده است. برای مثال به والدین توصیه میشود وقتی کودکشان بستری است برایش شعر و داستان بخوانند، با او بازی کنند، وسایل نقاشی و طراحی برای وی مهیا کنند و از او بخواهند نقاشی بکشد؛ همچنین در صورتی که کودک قادر به نوشتن باشد، از او بخواهند خاطرات یا احساساتش را بنویسد. تماشای برنامههای تلویزیونی و فیلمهای مناسب، عروسکبازی و تلفنبازی هم برای این منظور سودمندند.
بیشک، بر اساس فلسفه مراقبتی خانوادهمحور، باید سیستمهای حمایتکنندهای وجود داشته باشد که والدین را نیز تحت حمایت قرار دهد، زیرا بین تنشی که والدین تجربه میکنند با تنش و اضطراب کودک حین بستری بودن ارتباط مستقیمی وجود دارد.
…………………………………..
نوشته : فاطمه خوشنوا
عکس : علی زمانی