آثار طولانیمدت کودکآزاری
در یک سوی کودکآزاری یا سو استفاده از کودکان بیتوجهی به کودک (غفلت) یا «عمل نادیده گرفتن» (act of omission) قرار دارد و در سوی دیگر آن آزار فیزیکی یا «عمل مجرمانه» (act of commission).
بر اساس آمار سازمان بهداشت و خدمات انسانی (اجتماعی) امریکا، در سال 2006 حدود 905هزار کودک در معرض نوعی بدرفتاری یا سو رفتار قرار گرفته بودند که 16 درصد آنها آزار فیزیکی دیده بودند (و بقیه نیز آزار جنسی یا روحی مانند غفلت). در تحقیقات دیگری متوجه شدند که بین 14 تا 43 درصد بچهها حداقل یک بار تا زمان بزرگسالی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و بر اساس آمار انجمن هیومین امریکا (AHA) در سال 2005 حدود 1460 بچه در اثر غفلت یا آزار و سو استفاده از دنیا رفتهاند.
تعریف کودکآزاری چیست؟
انجمن AHA کودکآزاری فیزیکی را «یک ترومای غیرتصادفی یا آسیب فیزیکی ناشی از مشت زدن، ضربوشتم، لگد زدن، گاز گرفتن، سوزاندن و یا راههای دیگر صدمه زدن به کودک» تعریف میکند. با وجود این، تشخیص مرز میان تنبیه فیزیکی و سو استفاده از کودکان ممکن است چالشبرانگیز باشد. چه موقعی تنبیه بدنی از روش تربیت فرزند فراتر میرود و رفتاری سواستفادهگرانه و آسیبزننده به کودکان میشود که بهصورت بالقوه برای قربانیان آثار بلندمدتی هم بههمراه دارد؟
در یکی از قسمتهای برنامه تلویزیونی محبوب دکتر فیل، زنی نشان داده شد که روشهای تنبیه فیزیکی بیش از حد شدیدش در نهایت موجب دستگیری و محاکمهاش بهجرم کودکآزاری شد. در ویدیویی نشان داده شد که او پسربچه(فرزندخوانده)اش را مجبور میکرد سس تند در دهانش نگه دارد یا با آب سرد دوش بگیرد تا دیگر دروغ نگوید. خود دکتر فیل و تماشاچیان وحشتزده شده بودند، ولی آن زن اصرار میکرد راه بهتری برای کنترل فرزندانش نداشته است. بسیاری از کودکآزاران نمیدانند چه زمانی رفتارشان به کودک آسیب میزند و نمیدانند قبل از آنکه کنترل خودشان را از دست بدهند، چطور با این غلیان خشم و خشونت مقابله کنند.
در حقیقت هر نوع سو استفاده از کودکان بهمنزله بهرهبرداری از وابستگی و دلبستگی کودک به والدین خودش است.
لغت درمانی دیگری که در رابطه با سو استفاده از کودکان استفاده میشود «قربانیسازی درونی یا interpersonal victimization» است. در کتاب دیوید فینکلر، با نام قربانی دوران کودکی: خشونت، جرم و جنایت، و سو استفاده در زندگی جوانان، قربانیسازی درونی اینگونه تعریف شده است: «آسیبی که دیگران در نتیجه نقض رفتار و هنجارهای اجتماعی به فرد وارد میکنند.» بر همین اساس تمام انواع سو استفاده را میتوان جدا از انواع دیگر حوادث آسیبزننده به قربانی مانند بیماری، حوادث و بلایای طبیعی در نظر گرفت.
فینکلر توضیح میدهد: «مواردی را که قربانیشان کودکاناند نمیتوان در طبقهبندیهای شناختهشده جرم و جنایت قرار داد. در حالی که کودکان قربانی تمام جرم و جنایات بزرگسالاناند، بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز و منحرفانه آدمها که به کودکان آسیب میزند هنوز رسما جرم شناخته نمیشود. هرچند از لحاظ تکنیکی سو استفاده فیزیکی از کودکان جرم است، مجرمان آن اغلب تحت پیگرد قانونی قرار نمیگیرند و این موارد را عموما سازمانهای اجتماعی غیر از پلیس و دادگاه جنایی پیگیری میکنند.
بر سر کودکانی که مورد سو استفاده قرار میگیرند چه میآید؟
در برخی موارد -وابسته به تعداد تخلفات گزارششده، شدت سو استفاده و منابع اجتماعی در دسترس- ممکن است کودکان را از والدینشان جدا کنند و به خانههای موقت گروهی یا فاستر (تحت سرپرستی موقت) بفرستند که در آنجا هم ممکن است مجدد مورد سو استفاده سرپرستان موقت یا بچههای دیگر قرار بگیرند که بهسادگی و کورکورانه از راهوروش سواستفادهگرانه والدینشان پیروی میکنند و ناخودآگاه یاد گرفتهاند این رفتار را ادامه بدهند.
در سال 2004 حدود 517هزار کودک در خانههای فاستر (تحت سرپرستی موقت) بودند. در سال 2005 یکپنجم کودکان قربانی سو استفاده گزارششده در ارتباط با بدرفتاری با کودک از خانهشان جابجا شدند. در موارد نادر، بعد از مدتی کوتاه، کودکان پیش والدین اصلیشان برگردانده میشوند. بهراحتی میتوان اوضاع نامناسب خانههای موقت گروهی یا فاستر را مجسم کرد و نکته اینجاست که هرچند در این خانهها احتمال سو استفاده از کودکان کمتر میشود، ممکن است مشکلات و آسیبهای دیگری برایشان بهوجود بیاید.
چگونه کودکآزاری به اختلال تنشزای پس از رویداد (PTSD) در کودک تبدیل میشود؟
برای کودکانی که مورد آزار و سو استفاده قرار گرفتهاند ریشهیابی تروماهای دوران کودکی، بهمنظور کاهش پیامدهای آن در بزرگسالی، ممکن است بسیار پیچیده و سخت باشد. سوال این است: چگونه کودکآزاری بعدها به اختلال تنشزای پس از رویداد یا PTSD تبدیل میشود؟ چه شرایطی موجب بهوجود آمدن PTSD میشود؟
آمار و ارقام نشان میدهند که زنان بیشتر از مردان بعد از آزار دیدن در زمان کودکی دچار بیماری PTSD میشوند. عوامل دیگری که به کمک آن میتوان بررسی کرد که کودک قربانی احتمالا دچار PTSD میشود یا نه عبارتاند از:
– میزان احساس خطری که شخص در درون خودش حس کرده است
– کودک در کدام مرحله رشد و نموش بوده است: برخی محققان گمان میکنند هر چقدر سن کودک قربانی کمتر باشد، بهدلیل اینکه توانایی ذهنی کمتری برای درک و تفسیر آثار بعد از تروما دارد، کمتر هم در معرض خطر ابتلا به PTSD در طولانیمدت است.
– رابطه و نسبت خانوادگی قربانی و مجرم
– میزان پشتیبانی و حمایتی که قربانی در زندگی روزمرهاش از دیگران دریافت میکند و همچنین نحوه عکس العمل مراقبان او
– گناه: احساس مسوولیت در مقابل جنایت رخداده با جملاتی نظیر «حقم بود» ممکن است در تشدید تغییرات PTSD موثر باشد
– میزان وفقپذیری: توانایی ذاتی فرد برای سازگاری و انطباق با شرایط ایجادشده
– پاسخ کوتاهمدت کودک به آزار و سو استفاده: به عنوان مثال، اثبات شده است که افزایش ضربان قلب بعد از حادثه یا تروما، احتمال این را که قربانی بعدها دچار PTSD شود افزایش میدهد.
کارولین نایت در کتابش با نام کار کردن با بزرگسالانی که کودکی پر ترامایی داشتهاند میگوید: «تروما در تعریف، نتیجه قرار گرفتن در معرض اتفاقی اجتنابناپذیر و پراسترس است که مکانیسمهای وفقپذیری شخص را دچار اختلال میکند.» او همچنین اشاره میکند یکی از جنبههای مهم یک رویداد (یا الگویی از حوادث) این است که آن رویداد بیش از حد توانایی قربانی برای وفقپذیری با شرایط است و بنابراین از توانش خارج است. کودک نباید آمادگی وفقپذیری با آزار یا سو استفاده را داشته باشد یا هنگامی که سوء استفاده رخ میدهد، کودک از نظر روحی یا روانی توانایی درک و تجزیه و تحلیل آن را ندارد. این بزرگسالان زندگی آنها هستند که در واقع باید راهنما و مدلی برای چگونگی تنظیم احساسات کودکان باشند و برایشان محیطی امن ایجاد کنند.
بر اساس اعلام آکادمی روانشناسی کودکان و نوجوانان امریکا، برخی علایم مخصوص PTSD کودکان عبارتاند از:
– بازگویی مکرر خاطرات یا صحبت از تروما(ها)ی آزاردهنده رخداده
– کابوس
– علایم فیزیکی یا عاطفی مشابه هنگام یادآوری حادثه برای کودک
– ترس از مرگ
– بیعلاقگی به انجام دادن فعالیتهای مختلف
– مشکلات فیزیکی مکرر مانند سردرد یا دلدرد
– عکسالعمل عاطفی شدید
– اختلال خواب
– عصبی بودن، خشم و خشونت فیزیکی
– اختلال تمرکز
– وابستگی شدید یا شکایت و غرغر همراه با رگرسیون نسبت به کودکان کوچکتر در اغلب مواقع یا همیشه
– افزایش هوشیاری یا احتیاط نسبت به محیط اطراف خود.
هنگامی که کودک بالغ میشود، همزمان با وفق دادن خودش برای زندگی روزمره، علایم PTSD هم زیرپوستیتر میشود. این علایم ممکن است کلی و مشابه بیماریهای دیگر باشد، مثل افسردگی، اضطراب، هوشیاری مفرط، مشکلات اعتیاد به الکل و مواد مخدر، اختلال خواب و خورد و خوراک و… بسیاری از این افراد در روابط خود و اعتماد کردن به دیگران دچار مشکلاند و حتی بسیاری از آنها میفهمند در رابطهای ناسالم و سواستفادهگرانه قرار دارند که در واقع تکرار و بازسازی حوادث گذشته برای آنهاست.
حمایت جامعه و اطرافیان یکی از راههای بسیار مهم جلوگیری از سو استفاده از کودکان و PTSD ناشی از آن است. اگر گمان میکنید خودتان یا یکی از عزیزانتان مورد آزار و سو استفاده قرار گرفتهاید، لطفا به نهادهای اجتماعی ذیصلاح گزارش دهید و اگر بچهای در خطر جدی قرار دارد، فورا به پلیس گزارش کنید. هر قدر این سو استفاده بیشتر ادامه داشته باشد، خطر و علایم ناشی از آن هم شدیدتر میشود.
همچنین اگر خودتان یا یکی از عزیزانتان از عوارض تروما ناشی از سو استفاده یا آزار دوران کودکی رنج میبرید، بهتر است سریعا برای مشاوره به متخصصان این نوع تروماها مراجعه کنید تا هر چه زودتر در مسیر بهبودی قرار بگیرید.
برگردان برای الفبا: سارا رحیمی
……………………………………..