کودکان دیجیتالی

والدین میتوانند از اپلیکیشنهای دیجیتالی در طول دوره بارداری و نیز پس از تولد نوزاد برای کنترل خواب، بررسی احوال نوزاد یا حتی برای عوض کردن پوشکش استفاده کنند. اما آیا تعادلی میان دریافت این همه اطلاعات وجود دارد؟
در مدت بارداری خودم و ماههای ابتدایی فرزندداری، تکنولوژی بهمثابه میانجی در هر قدم با من همراه بوده است. اغلب اوقاتی که با فرزندم میگذارندم و تلفن نیز همیشه در نزدیکیام بود، در شگفت بودم که این تجربهها بدون وجود تکنولوژی ممکن بود چطور باشد و بهرغم تلاش فعالانهام برای استفاده نکردن از تلفن، اغلب بهصورت غیرارادی از آن استفاده میکردم.
گمان میکنم همه این ماجرا از زمانی آغاز شد که سعی میکردم باردار شوم. به این دلیل که فردی عصبیام و بهرغم این که دلیلی وجود نداشت در دوران بارداریام مشکلی بهوجود بیاید، هنگامی که تصمیم به این کار گرفتم شروع به جستجوی انجمنهای مختلف آنلاین کردم. آیا میدانستید اپلیکیشنها و فرومهایی برای پیگیری دمای بنیادین بدن وجود دارد؟ افزایش این دما نشانه تخمکگذاری و بهترین زمان برای بارداری است.
افراد دمای بدن، نمودارها و شرح چگونگی ترشحات دهانه رحم خود را در این فرومها با دیگران بهاشتراک میگذارند تا همه بتوانند از نتایج این مرکز اطلاعاتی بهرهمند شوند. هنگامی که باردار شدم، با دقت تمام نموداری از نشانههای بدنم تهیه کردم و روی یکی از این سایتها قرار دادم. هر روز صبح بهمحض بیدار شدن به حمام میرفتم تا دمای بدنم را چک کنم و مشاهدات مربوط را یادداشت نمایم، سپس وارد سایت شوم و همه آن موارد را ثبت کنم. نمودار من برای همیشه بخشی از آن اطلاعات باقی خواهد ماند. زنی ممکن است نمودار خودش را با اطلاعات نمودار من مقایسه کند و به نتیجهای مشابه امیدوار شود، چراکه من بعد از پنج ماه تلاش و انجام دادن چنین کارهایی موفق شدم باردار شوم.
ولی این تمام ماجرا نبود! انجمنهای دیگری هم مربوط به عکسهایی از آزمایشات بارداری بودند و من عضو یکی از آنها شده بودم. عضو این سایت شده بودم چون میخواستم هر طور شده و خیلی زود باردار شوم. دورههای قاعدگی نامرتبی داشتم و نمیخواستم این زمان حساس را از دست بدهم. آدم عصبیای هستم و این انجمنهای اینترنتی دلشورهام را در مورد بارداری، تولد و مادر شدن تشدید میکرد. البته عالی بود، چون حس میکردم در این راه تنها نیستم!
عملکرد این سایت به این صورت بود که یک نفر عکسی از آزمایش بارداری خودش منتشر میکرد و دیگر کاربران سایت به مثبت، منفی یا نامشخص بودن بارداری رای میدادند. نتایج تست بارداری قاعدتا میبایست روشن باشد، اما گاهی خط دوم بهصورت محو و کمرنگ ظاهر میشود (قبل از تمرکز هاشسیجی یا گنادوتروپین جفتی انسان، که میزان آن در ادرار یا خون از روشهای اصلی تعیین بارداری است). نمیتوانستم نظر همسرم را بپرسم؛ لابد میگفت: «خوب معلومه که منفیه!» بقیه زنهای سایت هم مثل من احساس مشابهی نسبت به همسرشان داشتند و مرا درک میکردند. آنها از فیلترهای سیاهوسفید و با کنتراست بالایی که روی سایت وجود داشت استفاده میکردند تا بتوانند نتایج آزمایشات را بهتر بخوانند.
وقتی نتیجه مثبت بارداریام را دیدم، دسترسی به اینترنت نداشتم و بنابراین شانس کسب بالاترین رای و استفاده از فیلترها را از دست دادم! باید اذعان کنم که ناامید شده بودم، ولی بههرحال عکسی از نتیجه آزمایش گرفتم.
* * *
کتاب عامهپسند آنچه انتظار میرود وقتی منتظرید حالا اپلیکیشنی مطابق با خودش هم دارد. کتاب بهخوبی سایز جنین در حال رشد را با میوههای مختلف (بلوبری، پرتقال و خربزه) مقایسه میکند. با نصب اپلیکیشن مثالهایی از نوتیفیکیشنهای هفتگی در مورد تغییرات «میوه جدید» بههمراه ویدیوهایی از تکامل جنین دریافت کردم.
فرومهای این اپلیکیشنها بهترین بخش بود. یکی از آنها برای زنانی بود که دوره بارداری همزمان داشتند. این گروهها هزاران عضو در امریکا و سایر کشورها داشت؛ از زنانی بسیار جوان گرفته تا کسانی که در سنین بالا باردار شده بودند. برخی زنان بارداری آسان یا ناخواسته داشتند و برخی راه دشواری تا بارداری طی کرده بودند، همچنین مادران خانهدار، پرستاران و زنانی که جنینشان را سقط کرده بودند آنجا عضو بودند.
در سه ماه اول، همه پستها در رابطه با احتمال سقط جنین و رنگ خونریزی بود. آنهایی که خونریزیای بهرنگ قرمز روشن داشتند، فرزندشان را از دست میدادند و پستی با عنوان «خداحافظی» در فروم منتشر میکردند. سپس موارد مربوط به آزمایش ژنتیک بود؛ چیزی که بیشتر زنان در پایان سه ماه اول میتوانند بهانتخاب خود بگیرند. زنان نتایج بد و جوابهای آزمایش منفی را (که نشان میداد جوابهای قبلیشان در حقیقت مثبت نبوده) با دیگران به اشتراک میگذاشتند. مرحله بعد جنسیت بود، که البته برخی تمایلی به دانستنش نداشتند. سپس عکسهایی از شکم، بحثهای داغ و اجتنابناپذیر در مورد سقط جنین و دردهای زودرس زایمان در ماههای پایانی. گاهی عکسهایی از کودکان دوستداشتنی یا داستانهایی ترسناک منتشر میکردند. اغلب این نوشتهها بسیار بهروز بودند (همین الان دارم میرم بیمارستان! یا: دارن ماده بیهوشی پایینتنه زایمان رو بهم تزریق میکنن!) و خیلیها اینطور جواب میدادند: «پس تنها آدم حامله جمع هنوز منم؟» و به این ترتیب بود که هرگز کسی تنها نبود.
از اپلیکیشن دیگری هم استفاده میکردم که «بارداری متفکرانه» نامیده میشد؛ یادآوریهایی برای نفس کشیدن و برای فراموش نکردن تمرین ساختارمند مدیتیشن: در لحظه چه حسی داشتم؟ «آرام» و رنگ اپلیکیشن ارغوانی میشد. «حالا نفس بکش.» اگر موبایلم سایلنت نبود، افکتی صوتی بهنشانه نفس عمیق شنیده میشد. اپلیکیشن را دوست داشتم، هرچند بهطور مرتب از آن استفاده نکردم.
بهمحض تولد فرزندم حس کردم دیگر توجهی به همه این اپلیکیشنها نمیکنم. یکی از آنها بهنام «بیبی کانکت (ارتباط با کودک)» به کسانی که مسوول مراقبت از کودکاناند (پرستار کودک یا یکی از اعضای خانواده) این امکان را میدهد که غذاخوردن، خوابیدن و حالات کودکان را زمانی که والدینشان از آنها دورند پیگیری کنند و این اطلاعات بهطور همزمان و خودکار به ایمیل و تلفن یا کامپیوتر والدین ارسال میگردد.
جزییات حیرتانگیزند! اپلیکیشن کنترل خواب اساسا کرنومتری است که با خوابیدن کودک آغاز به کار میکند و با صدای گریهاش متوقف میشود. برای پوشک نیز میتوان گزینههای مدفوع، مدفوع و ادرار، یا ادرار و پوشک خشک را انتخاب کرد. علاوه بر اینها جزییات دیگری مثل نم دادن پوشک و، در صورت نیاز به اضافه کردن مطالب دیگر، قسمتی بهعنوان توضیحات وجود دارد. گزینههای دیگری نیز برای پیگیری چیزهایی نظیر احوال کودک، نوع بازی و غیره وجود دارد. همه این موارد میتوانند بهصورت جدول و نمودار نمایش داده شوند و دسترسی و تغییر این اطلاعات در قالب برگهای توسط سایر برنامهها امکانپذیر است.
اپلیکیشن را برای اطلاع از چندوچون کارکردش و قبل از این که پرستار کودک یا شخصی از اعضای خانواده از آن استفاده کنند تست میکنم. تجربهام از کودک، ماشینی است. همواره حس میکنم در حال جمعآوری اطلاعات، مشاهده و تصمیمگیری در رابطه با ثبت بهینه تعاملاتمان هستم. فرزندم میخندد و من لحظه آغاز این رویداد را بهدلیل مشغولیتم به وارد کردن اطلاعات از دست میدهم. فکر میکنم نیازی نیست برای همیشه به ثبت دادهها ادامه بدهم. کسی که مسوولیت نگهداری کودکم را بر عهده دارد این کار را انجام میدهد و من میتوانم فقط این گزارشها را بخوانم.
میخواهم بدانم آیا رابطه میان کودک و کسی که مسوولیت نگهداریاش را بر عهده دارد بهدلیل این مدیریت دادهها لطمه میخورد یا نه. کامپیوتر بهنحو مناسبی دادههایش را حفظ میکند؛ هیچ سابقه مبهمی در خصوص زمان خوابیدن یا مقدار شیر در شیشه وجود ندارد. همچنین در پایان روز مکالمه چندانی میان من و پرستار کودک وجود ندارد. اما رابطه میان من و فرزندم با این نگاه دیجیتالی همیشگی حقیر میشود. آیا در پایان روز تنها میخواهم به این اطلاعات خیره شوم یا، برعکس، شنونده روایت چیزی باشم در طی روز بر او گذشته، هرچند ناقص و غیردقیق؟
بدون شک این شامل همه اپلیکیشنها نمیشود. از روزی که فرزندم بهدنیا آمده، برای زمانبندی دفعات شیردهی از تلفن همراهم استفاده کردهام؛ البته متخصص شیردهی کمی با من سختگیر بود: پانزده دقیقه برای هر پستان. این به این معنی بود که بهجای خیره شدن به موهای ریز کنار سر کودکم، بهجای چک کردن مومی که در گوشهای کوچکش جمع شده یا پوستههای ریز میان ابروها و گوشه چشمهایش، اغلب مشغول باز کردن صفحهای در اینترنت یا چک کردن ایمیلهایم بودم.
علاوه بر اینها هر وقت تلفن همراهم نزدیک من است به گرفتن عکس و ویدیو و ایمیل کردن آنها به شوهر و خانوادهام یا گذاشتن آنها روی شبکههای اجتماعی مختلف فکر میکنم. به این فکر میکنم که پدربزرگ و مادربزرگش آنچه از او برایشان میفرستم چه میکنند. آیا برای دیگران میفرستند؟ آیا اصلا این موضوع برایم اهمیت دارد؟
بحثها و مطالعات بسیاری در مورد اهمیت محدود کردن استفاده از تبلت، تلفنهای همراه و غیره برای کودکان وجود دارد. (هنوز خیلی از والدین به کودکان نوپا و فرزندان کوچکشان اجازه استفاده از تلفن همراه یا تبلت خود را میدهند. کودکان گاه حتی قادرند چیزهایی کشف کنند که والدین از آنها آگاه نیستند.) اما آیا بهتر نیست که والدین دسترسی خودشان را هم به این ابزارها محدود کنند؟ دوره کودکی دستخوش تغییرات شده (همانطور که در همه نسلها این اتفاق رخ میدهد)، اما روشهای والدین در پرورش کودک نیز تغییر کرده است.
رادیو ملی امریکا (NPR) بهتازگی شنوندگانش را برای بررسی دقیق میزان چک کردن روزانه تلفن همراهشان بهچالش کشیده و پس از اعلام رقمی اعجابانگیز (بهطور میانگین سه ساعت در روز) از شنوندگان خودش خواست این میزان را محدود کنند. آنهایی که در این چالش شرکت کردند، چندان موفق نبودند. پیگیری خوب است، اما نه همیشه. کودکان همزمان با رشد و پرورش خود کارهای بسیاری برای انجام دادن دارند. آنچه میگویند، یادداشت کنید! آغوش باز عامل اصلی است؛ این را روی کارت هدیه تولد نوزادم نوشته بودند. از مادران خواسته بودم توصیههایشان را بنویسند؛ این توصیه مخصوص را از مادرشوهرم آموختهام. این که تکنولوژی ممکن است به فرزندداری کمک کند یا نه، به خود من و نحوه جاری شدن آن در زندگیام بستگی دارد.
وقتی ایمیلهایم را چک میکنم و جمله ایمیلتان «هماکنون» بهروز شد را میبینم، درست مثل وقتی است که فرزندم مرا با بیقراریها و تلاشهایش برای ادای کلماتی که هنوز نامفهوماند به چیزی در «اکنون» و در «لحظه» هل میدهد. پسرم هنوز دوماهه است و من هنوز پاسخ این پرسش را دقیقا نمیدانم: هنگامی که از تکنولوژی بهعنوان واسطهای در ارتباطم با فرزندم استفاده میکنم، چه چیزی از دست میدهم؟ واقعیت این است که حسی از فقدان در من وجود دارد که در حال بزرگ شدن است و شاید چیزی است که بهطور ناگهانی و دور از انتظار از ناکجا میآید.
…………………………………
برگردان برای الفبا: اعظم مهدویان