به فرزندانمان اعتراض کلامی را بیاموزیم
به بچهها اجازه بدهیم ما را نقد کنند و به ما اعتراض کنند. مقدمهی دادن اجازه نقد و اعتراض این است که پدر و مادر از مقام دیکتاتور مستبد –حتی اگر مستبد خیرخواه سقراطی باشد- پایین بیایند. دیگر دانای مطلق و توانای مطلق نباشند؛ بلکه پدر و مادری باشند که اشتباه میکنند و بچهها اشتباهاتشان را میبینند و درک میکنند و، بالاتر از این درک، بهراحتی آن اشتباه را به والدین گوشزد میکنند.
به بچهها باید جرات اعتراض بدهیم. بچهای که قهر میکند یا پرخاش میکند، احتمالا جرات اعتراض ساده را ندارد. با چند بازی ساده میتوان هم اعتراض را به کودک آموخت و هم جرات اعتراض را به او داد؛ مثلا با این بازی ساده و ابتدایی که چند جمله به کودک بگویید و از او بخواهید هر کدام اشتباه بود، بگوید و تصحیحش کند، یا حتی اجرای نمایشهای کوتاهی که در آنها پدر و مادر رفتار نادرستی انجام میدهند و بچه باید رفتار بهتری به آنها پیشنهاد کند. کودکی که در فضای خانه با استبداد بیگانه باشد و بهسادگی بتواند به پدر و مادرش اعتراض کند –اعتراضی که در چهارچوبی اخلاقی است- در دیگر محیطها هم استبداد را نمیپذیرد.
شاید این اشکال طرح شود که اعتراض کودک به پدر و مادر، ابهت و قدرت آنها را از بین میبرد و راه را بر سرکشی و طغیان بچه هموار میکند. این موضوع تا حدودی درست است؛ همان اول نیز گفته شد که باید از مقام مستبد پایین آمد. اما، بهگمان من، اگر پدر و مادر از مستبدی که اشتباه نمیکند به مشاوری تبدیل شود که اشتباه میکند، و بتواند اعتماد کودک را جلب کند، کلماتش نیز برای فرزندش ارزشمندتر میشود.
…………………………………………..
سید اکبر موسوی