من کیام و كجای اين دنيا قرار گرفتهم؟
راهكارهاي تقويت فهم مفاهيم فردي و بينفردي كودكان (پرورش هوش هيجاني)
اعتمادبهنفس بچهم پايينه… رفتارهاي توي خونهش با رفتارهاي مهموني و خارج از خونهش زمين تا آسمون فرق داره… هيچوقت براي دوستي با آدمهاي جديد پيشقدم نيست… گريه و ترسيدن اولين راهحلشه… توان حل مسئله نداره، نگرانشم، ماها كه هميشه باهاش نيستيم… كلاس زبان و موسيقي و ورزشش رو با انگيزه شروع ميكنه، ولي بعدش ديگه رغبت نداره…
اينها فقط برخي از مشكلاتي است كه اين روزها والدين با كودكان و نوجوانان خود دارند. وقتي از آنها ميپرسيم براي اين كه كودكانتان خودشان را در جهانشان پيدا كنند و جايگاه خودشان و احساساتشان را بين اين همه آدم تشخيص بدهند چه كردهايد، عموما سكوت همراه با كمي گيجي در انتظار ماست.
راهكارهاي گامبهگام تقويت اين «فهم» نيازمند ايجاد شرايطي در سنين مختلف است:
1) فهم تنهايي كودكانه 2) فهم حضور خود در خانواده 3) فهم حضور خود ميان خويشاوندان و دوستان 4) فهم حضور در گروه همسالان در كلاسهاي آموزشي و تفريحي 5) فهم حضور خود در ميان غريبهها (بهعنوان مثال بين مسافران مترو يا صف باغ وحش و غیره) و…
مرحله بعد شناخت مفاهيم كليدي در گروههاي سني مختلف است:
نوزاد (صفر تا يك سالگي): عشق، علاقه، توجه، دوري، نزديكي، گرمي، سردي و…
نوپا (يك تا دو سالگي): احترام، تشويق، تنبيه، آرامش، عصبانيت، زيبايي، خوبي، بدي، آزادي و…
پيشدبستان (2 تا 5 سالگی): انتخاب، استحقاق، كشف، تاييد، معما، راز و…
كودكستان و آمادگي (5 تا 8 سالگي): پذيرش، بخشش، سخاوت، خساست، سهم و اشتراك، اختلاف، عدالت و انصاف، قضاوت و…
كودك (8 تا 12 سالگي): انتخاب مستقل، داوري مستقل، بينش و تشخيص مستقل و…
آغاز نوجواني (12 تا 15 سالگي): خودآگاهي، مسئوليت، آزمون و خطا، خوديابي و خوداصلاحي مستمر و…
تكنيكهايي كه به ما كمك ميكنند در شرايط سني مختلف كودكان را در موقعيتهاي خوديابي بهتر و ارتباط درستتر با ديگران قرار دهيم:
- ديده شدن: نخست فرزند خودتان را ببينيد و اين ديده شدن را برايش شرح دهيد. از همان سنين پايين و نوزادي با ابزارهايي مثل آينه و دوربين عكاسي و فيلمبرداري به كودك كمك كنيم تا خودش را آنگونه كه ديگران ميبينند درك كند. وقتي غمگين است يا شادمان يا ترسيده يا بدعنق، با استفاده از اين ابزارها خودش را ببيند و درك كند.
- حس كردن: با استفاده از بازيهاي مختلف و ابزارهاي متنوع كودك را در شرايط حس كردن قرار دهيم؛ گرميها، سرديها، نرميها، سختيها و… از كودكاني كه توان حرف زدن دارند بخواهيم تفاوت حسها را توضيح دهند و براي هر حسي يك نام انتخاب كنند.
- گوش دادن: وقتي كودك شاكي و عصباني است يا در موقعيت ناخواستهاي قرار دارد، از او بخواهيم به صداها گوش دهد و بعد در نمايشي كه راه مياندازيم به او نقش قاضي دادگاه يا موارد مشابه را بدهیم و بخواهيم به اتهامات و حرفهاي ديگران گوش دهد. در مرحله بعد، پيش از قضاوت، دقيقا گفتههاي اطرافيان را تكرار كند.
- من به جاي تو– تو به جاي من: از سنين خيلي پايين از كودك بخواهيم خودش را جاي دوستانش يا اعضاي خانواده تصور كند و بهجاي آنها تصميم بگيرد و عوارض و مسئوليت تصميم خودش را بپذيرد. مثلا «اگر شما جاي بابا بودي و بابا جاي شما و ميرفتين خريد، هرچيزي كه بابا ميخواست براش ميخريدي؟ هرچيزي؟» به او مقداري پول نقد بدهيد و بگذاريد اين بازي را واقعا اجرا كند.
- پانتوميم و نمايش و زبان بدن: روشهاي غيرزباني براي بروز احساسات را به او بياموزيد و از او بخواهيد بدون حرف زدن احساساتش در شرايط مختلف را بازي كند، از طرفي از او بخواهيد دركش از زبان بدن سايرين را ابراز كند و حالت چشمها و حركت دستهاي ديگران را در موقعيتهاي مختلف شرح دهد.
- طرح معما: وقتي در موقعيتهاي تكراري و حوصلهسربر قرار ميگيرد، مانند صف اتوبوس يا مطب پزشك يا پشت چراغ قرمز يا آماده شدن غذا و…، او را در شرايط تخيلي قرار دهید و از او چیزها و معماهاي مختلف بپرسيد. مثلا «فرض كن شما يه برادر دوقلو داري كه دوست داره سر امتحان تقلب كنه. اگه تقلبشو بندازه گردن شما، چه جوري به معلمت ثابت ميكني كار شما نبوده؟»
- مسابقه حدس بزن: وقتي در شرايط مختلف احساسي قرار ميگيرد و توان تجزيه و تحليل كامل ندارد، از او بخواهيم شرايط را حدس بزند؛ مثلا وقتی صداي آژير اتشنشاني را ميشنود، حادثه و دلايلش را حدس بزند، كارهايي را كه آتشنشانها انجام ميدهند حدس بزند و… وقتی مادربزرگش غمگين است، دلايلش را پيش از سوال از خودش حدس بزند؛ مثلا خسته است؟ با كسي بحث كرده؟ ديرش شده؟ حسهاي مختلف در افراد مختلف در شرايط مختلف را حدس بزند و بعد در صورت امكان از آن افراد صحت حدسهايش را بپرسد يا حدس بزند در مكانهاي ناشناختهاي كه تا به حال نديده چه چيزهايي وجود دارد؛ مثلا در مطب دندانپزشك، باغ وحش، غار عليصدر و…
- تكنيك چراغ راهنما: ميتوانيم با مقوا يك تابلو دستي چراغ راهنما درست كنيم كه رنگهاي زرد و سبز و قرمز را میتوان در چراغ جای داد. از كودك بخواهيم شرايط احساسي خودش را با اين چراغ راهنما براي خانواده و عروسكهايش شرح دهد؛ مثلا وقتي بيحوصله يا غمگين و عصباني است، از چراغ قرمز استفاده كند. همچنين ميتوان تابلوي ايست درست كرد و از كودك خواست براي شرح احساسش به ديگران در مواقع خاص از تابلوي ايست استفاده كند (در مواقع عصبانيت يا مشاهده دروغگويي و…)
- نقاشباشي و حوضش: احساسات مختلفش را با نقاشي يا ساخت كولاژ (چسباندن چيزهاي بهظاهر بيربط كنار هم) نشان دهد و نمايشگاهي با آثار خودش و دوستانش در پاركينگ يا كوچه راه بيندازد. براي كودكان كوچكتر از رنگهاي قابل شستشو استفاده كنید و اجازه دهيد در حمام با اثر انگشتان دست و پا نمايشگاه اختصاصي بسازند.
- معلمبازي: از كودك بخواهيد به شما و ديگران درس بدهد. هر آنچه بلد است شرح بدهد؛ از پاپيون زدن بند كفش تا غذا دادن به گربه محل. در نقش معلم اگر بخواهد به شما چيزي ياد دهد، از چه روشي استفاده ميكند؟ بدون تحميل روش اجازه بدهيد خودش را بهعنوان كسي كه ميتواند الگوي شما و بقيه باشد شرح دهد.
- نقشه بكشيد: براي انجام دادن كارهاي جديد با روشها و راههاي نو نقشه بكشيد. روي كاغذ بخشهاي مختلف نقشه را با نقاشي و رنگ مشخص كنيد و برايش شرحهاي مختلف بدهيد؛ مثلا مسير جديد تا مهد كودك را روي كاغذ رسم كنيد و از كودك بخواهيد اجزاي نقشه را وصف كند.
- هر كاري هزار تا راه داره: از روشهاي تكراري براي كارهاي روتين مثل غذا خوردن و خوابيدن و حمام و پيادهروي اجتناب كنيد، در برابر اتفاقات واكنشهاي مختلف بروز دهيد، شكلك دربياوريد، سوال كنيد، بازي كنيد، قصه بگوييد، برقصيد و آواز بخوانيد… براي كودك ديدن والدين و اطرافياني كه راههاي مختلف براي ارتباط با دنياي پيرامون دارند از امور بسیار واجب است.
- پيشبيني كنيد و جايزه بگيريد: در ادامه مسابقه «حدس بزن» ميتوانيد از كودك بخواهيد شرايط مختلف بازي فوتبال و حتي آبوهوا و وضع جادهها و ترافيك را پيشبيني كند و در صورت درست بودن، جايزه بگيرد.
- برچسب زدن ممنوع: در دورههاي سني يادشده مخربترين اتفاقی كه ميتواند هويت كودك و شناخت او را از جهانش تحت تاثير قرار دهد برچسب زدن به اوست؛ اين كه شلخته است يا بيدقت يا عجول يا…
با استفاده از اين تكنيكها در شرايط مختلف ميتوان به كودك كمك كرد به شناخت عواطف خودش و هيجانات مختلفش برسد و همچنين ديگران را هم بهتر درك كند، از موقعيتهايي كه در آنها قرار ميگيرد آگاه باشد و عواقب را بسنجد، در حين تصميمگيري بهترين و كاراترين مورد را براي خودش و ديگران برگزيند و از زندگياش بيشتر لذت ببرد.
سحر سلطانی، دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت