لیو را به خانه بیاورید
برگردان : مریم نظری
پدری تصمیم گرفت از نوزادش، که به سندروم داون مبتلاست، نگهداری کند؛ اما آیا او قهرمان است؟
داستان فداکاری پدری که تصمیم گرفت نوزاد مبتلا به سندروم داون خودش را بدون مادر بزرگ کند، این روزها در همه دنیا پیچیده است؛ اما ورای ماجرای ساموئل فارست و پسرش لیو، رسانهها نشان دادند که چقدر تفاوت بین عشق پدری و مادری قائلاند.
فارست اهل نیوزلند است و با همسرش در ارمنستان زندگی میکرد. او میگوید وقتی پسرشان به دنیا آمد، دکترها نگذاشتند در اولین لحظات او و همسرش پسرشان را ببینند. پس از مدتی دکتر با پسرش آمد و گفت متاسفانه پسرشان مشکلی جدی دارد و به سندروم داون مبتلاست. فارست میگوید: «من به این مرد کوچک نگاه کردم و گفتم او واقعا زیبا و عالی و کامل است. من قطعا از او نگهداری میکنم.» این نقطه اختلاف او و همسرش بود. همسرش بلافاصله گفت: «اگر بخواهی نگهش داری، من طلاق میگیرم.» فارست کودکش را نگه داشت و همسرش ظرف یک هفته درخواست طلاق داد. فارست برای نگهداری از لیو ناچار بود کارش را ول کند و در خانه بماند، بنابراین کمپینی اینترنتی بهنام «لیو را به خانه بیاورید» برای جمع کردن کمک مالی راه انداخت. هدف از این کمپین این بود که پول لازم برای این که یک سال کار نکند و از لیو در خانه نگهداری کند، فراهم بیاید.
با شروع این کمپین تیترهای رسانهها شروع شد: «زنی بعد از این که شوهرش حاضر نشد نوزاد مبتلا به سندروم داونشان را واگذار کند، درخواست طلاق داد» و «پدری را ملاقات کنید که از ترک نوزاد مبتلا به سندروم داون اجتناب کرد». کمپین فارست ۱۸۰ هزار دلار پول جمع کرد. او میگوید این پول را برای زندگی بهتر لیو در نیوزلند و تحصیلش خرج میکند.
ارمنستان نرخ سندروم داون بالایی دارد و اکثر والدین حاضر نیستند از این کودکان نگهداری کنند، در نتیجه آنها را به نوانخانه میسپارند و این کودکان هرگز امکان زندگی در خانواده و تحصیل نخواهند داشت. بهگزارش یونیسف، در ارمنستان ۱۲ درصد کودکان دارای نیازهای ویژه فقط مادر دارند و یک درصد فقط پدر دارند. هزینه نگهداری از این کودکان بسیار زیاد است و کوچکترین حمایتی از جانب دولت وجود ندارد؛ در نتیجه میزان سپردن کودکان خاص به نوانخانهها بالاست. دانستن این پیشینه شاید بتواند کمکمان کند که بدانیم در ذهن مادر ارمنی لیو چه میگذشته و او تحت تأثیر چه فرهنگی این تصمیم را گرفته است.
خب طبعا با این توصیفات فارست پدری است که به فرزندش توجه ویژه دارد و مراقبت لازم را میکند و به نوزادش شانس زندگی بهتر در مقابل هزاران کودکی را میدهد که به نوانخانههای ارمنستان میروند. اما خب داستان پدر قهرمان و مادر بیاحساس حرفهای فراوانی برای ما دارد. به مادرانی فکر کنید که در شرایط وخیم ارمنستان کودکشان را بزرگ میکنند و همسرشان ترکشان میکند؛ به زنانی که کودکان با نیازهای ویژه را به فرزندی میپذیرند؛ به زنانی که در این شرایط بار مالی زیادی بر دوششان است، ولی کسی تشویق و تحسینشان نمیکند و دنیا متوجه این کارشان نمیشود. آنها حتی باید بار روانی «مادر تنها بودن» را تحمل کنند و مدام از جامعه بشنوند که «مادران تنها برای جامعه خوب نیستند». چرا نگاه جامعه و رسانهها این قدر دوگانگی دارد؟
امیدواریم لیو و پدرش بهخوبی با هم زندگی کنند و لیو در محبت و رفاهی پرورش یابد که حق هر کودک است. و امیدواریم حمایتها و تشویقهایی که آنها گرفتند شامل حال همه مادران و پدرانی شود که تصمیم میگیرند بهتنهایی کودکشان را بزرگ کنند.