علل اصلی گرایش 45 هزار دانشآموز ایرانی به اعتیاد
مریم یوشیزاده خبرنگار جام جم:
دکتر سعید صفاتیان، پژوهشگر حوزه اعتیاد، گرچه به آمار اعلام شده با دیده تردید مینگرد اما اعتیاد دانشآموزی را نفی نمیکند و اعتقاد دارد علت اصلی شیوع آن، وجود نقصهایی جدی در عملکرد آموزش و پرورش است که متولی اصلی تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان محسوب میشود.
معاون فرمانده سپاه روز گذشته اعلام کرد که حدود 45 هزار دانشآموز معتاد در کشور وجود دارد و 52 هزار نفر از دانشآموزان نیز سال گذشته برای نخستین بار مصرف مواد مخدر را امتحان کردهاند. به عنوان نخستین پرسش از دکتر صفاتیان پرسیدم:
-شما این آمارها را تا چه حد قبول دارید؟
من درباره این آمارها مطمئن نیستم. سالهاست که شمار معتادان کشور، یک میلیون و 350 هزار نفر اعلام میشود اما هیچ کشوری را در جهان پیدا نمیکنید که مثل کشور ما، در یک دهه تعداد معتادانش ثابت اعلام شود اما دائماً گروههای تازهای درگیر اعتیاد شوند!
برای مثال هم اکنون جمعیت زنان و جوانان با تحصیلات دانشگاهی معتاد در ایران رو به افزایش است. سن اعتیاد نسبت به گذشته کم شده و الگوی مصرف مواد مخدر نیز تغییر کرده پس چگونه ممکن است با وجود این همه دگرگونی، شمار معتادان کشورمان ثابت مانده باشد؟! بنابراین هر نوع برداشت از آخرین آمار در دسترس از معتادان نیز دقیق نیست از جمله برداشت شمار دانشآموزان معتاد.
البته ستاد مبارزه با مواد مخدر در حال آمارگیری مجدد از معتادان است و این آمار در سال آینده اعلام خواهد شد و آنوقت باید تغییرات آماری معتادان را ببینیم و شیوع اعتیاد را در گروههای سنی مختلف بررسی کنیم.
به هر حال “شیوع شناسی اعتیاد” تنها مرجع فعلی برای تخمین میزان نسبی یا حد کف آمار اعتیاد در کشور است.
-در سال 1378 پس از همین شیوع شناسی، شمار دانشآموزان معتاد 30 هزار نفر اعلام شد که با توجه به گذشت سالها ، این رقم هم اکنون باید بیشتر شده باشد؛ اینطور نیست؟
شکی نیست که تعداد این گروه بیشتر شده است. ضمن اینکه آمارهای ثبت شده، فقط شامل آمار دانشآموزانی میشود که به مراکز درمانی مراجعه کردهاند و بسیاری از کسانی که اقدام به ترک نکردهاند در این آمار لحاظ نشدهاند. مهم این است که ما وجود دانشآموزان معتاد را منکر نشویم تا بتوانیم برای درمانشان برنامهریزی کنیم.
– از دیدگاه شما مهمترین عامل در افزایش شمار دانشآموزان معتاد در ایران چیست؟
فرزندان ما بیش از یک دهه از زندگیشان را در بدنه آموزش و پرورش میگذرانند و این وزارتخانه عهدهدار بخشی از تعلیم و تربیت آنهاست، به همین علت من گمان میکنم کاستیها در عملکرد آموزش و پرورش، در شیوع اعتیاد میان نوجوانها بسیار اثرگذار بوده است.
– درباره این کاستیها بیشتر توضیح میدهید؟
اولین مسالهای که باید به آن توجه کنیم این است که آیا آموزش و پرورش ساختارهای لازم در حوزه پیشگیری از اعتیاد را ایجاد کرده است؟ براساس مصوبه 308 شورای عالی امنیت ملی همه دستگاهها وظیفه دارند اداره یا دفتری اختصاصی برای مبارزه با مواد مخدر دایر کنند و این بخش باید زیر نظر عالیترین مقام هر سازمان اداره شود.
– آیا هم اکنون شما در بدنه آموزش و پرورش چنین بخشی را میبینید؟ حتی اگر به شکل ظاهری آموزش و پرورش چنین بخشی را دایر کرده باشد، در حقیقت ما نشانه و اثری از عملکردش نمیبینیم.
منظور از مصوبه 308 فقط ایجاد یک دفتر نیست، هدف این است که چنین بخشی امکانات و نیروهای کافی داشته باشد و دستوراتش نیز از ضمانت اجرایی لازم برخوردار باشد اما آنچه فعلا میبینیم، اجرای مصوبه 308 مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست.
مساله دیگر، کمبود بودجه لازم برای پیشگیری و اجرای برنامههای فرهنگی در حوزه اعتیاد است. بر اساس مصوبهای دیگر در هیات دولت، ستاد مبارزه با مواد مخدر وظیفه دارد 20 درصد از کل بودجه را در هر سازمانی به پیشگیری از اعتیاد و فعالیتهای فرهنگی درباره آن اختصاص مییابد، تامین کند و 80 درصد دیگر باید از سوی همان سازمان یا وزارتخانه تامین شود.
در حالی که اغلب سازمانها و وزارتخانهها آن سهم 80 درصدی را نمیپردازند و بنابراین در بسیاری از سازمانها از جمله آنها که با نوجوانان ارتباط دارند، کمبود بودجه برای پیشگیری وجود دارد.
مشکل کمبود بودجه حتی در ستاد مبارزه با مواد مخدر هم وجود دارد برای مثال بر اساس محاسبات کارشناسان، تهدید مواد مخدر در کشور ما 10 هزار میلیارد تومان است اما بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر 140 میلیارد تومان است.
– آیا نیروهایی که اکنون در آموزش و پرورش کار میکنند از مهارت و تخصص لازم برای فعالیت پیشگیرانه در حوزه اعتیاد برخوردارند؟
از دیدگاه من هنوز نیروی متخصص و کارآزموده برای اطلاعرسانی در حوزه اعتیاد و پیشگیری از آن در مدارس وجود ندارد و این، عامل مهمی در شیوع اعتیاد دانشآموزی است.
منظورم از نیروی متخصص، کسانی هستند که رشته تحصیلیشان در دانشگاه در زمینه پیشگیری از اعتیاد بوده است. ستاد مبارزه با مواد مخدر هم دورههای آموزشی در این زمینه برگزار میکند اما این دورهها گسترده نیست و بسیار کند پیش میرود و شمار نیروهایی که تربیت میشوند نیز بسیار کم است.
– از صحبتهایتان اینطور نتیجه میگیرم که هماکنون جریان اطلاعرسانی درباره اعتیاد به نوجوانان نقص دارد. موافقید؟
دقیقاً همینطور است. اطلاعرسانی در این حوزه، به علت همان مشکلاتی که گفتم کامل نیست. پژوهشها در کشور ما نشان داده است که گرایش به مصرف مواد مخدر دو علت اصلی دارد: نخست لذتطلبی و دوم کنجکاوی. پس اگر نتوانیم اطلاعات کافی را به موقع در اختیار نوجوانها قرار بدهیم آنها از منابع نامطمئن یعنی گروه همسالان و اینترنت، اطلاعات را کسب میکنند.
به علاوه من دیدهام که در برخی سایتها، دانشآموزان داروی ریتالین را برای شب بیداری امتحان به هم توصیه میکنند در حالیکه این ماده بسیار خطرناک و اعتیادآور است. این منابع گاهی اطلاعات غلطی به نوجوان میدهند. برای نمونه هنوز هم در برخی سایتهای اینترنتی اطلاعات نادرستی درباره ماده مخدر شیشه وجود دارد که میگوید این ماده اعتیادآور نیست در حالیکه شیشه به شدت اعتیادآور است یا دیدهام که برخی نوشتهاند درمان اعتیاد به این ماده آسان است اما این موضوع حقیقت ندارد و درمان اعتیاد به شیشه سخت و طولانی است.
– از دیدگاه شما، اطلاعرسانی در حوزه پیشگیری از اعتیاد باید از چه سنی آغاز شود؟
به نظر من، آگاهیرسانی در این زمینه ، باید از سن بسیار کم باشد. در برنامههای بینالمللی پیشگیری از اعتیاد نیز همین رویکرد وجود دارد. برای مثال اخیرا سازمان ملل توافق نامهای را با بهزیستی برای اطلاعرسانی در حوزه اعتیاد امضا کرده بود و گروه هدف این آموزشها، کودکان مقطع پیشدبستانی بودند.
البته باید دقت داشت که شیوه آموزش و محتوای آن بر اساس گروه هدف تغییر میکند. مثلا به گروه هدف مثالی که زدم، مهارتهای زندگی آموخته شد.
این مهارتها اگر چه شاید مستقیما درباره پرهیز از مصرف مواد مخدر نیست اما ساز و کاری را برای شیوه رفتار درست و مطمئن در آینده به کودکان میآموزد که آنها را در برابر خطر اعتیاد، محفوظ میکند.
– یکبار در سخنرانی میگفتید به شیوه سطحبندی در پیشگیری معتقدید. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
شیوهای که من توصیه میکنم، اگر اجرایی شود، جزو روشهای بسیار اثرگذار در پیشگیری از اعتیاد دانشآموزی میشود. در پیشگیری بر اساس سطحبندی، نخستین سطح پیشگیری همگانی است که به همه دانشآموزان در حوزه پیشگیری از اعتیاد اطلاعات میدهد.
سطح دوم پیشگیری، انتخابی است و به کسانی اختصاص دارد که در مجاورتشان افراد معتادی نیز دیدهاند. سطح سوم اما پیشگیری موردی است و مخصوص بچههایی است که به شدت در معرض خطرند مثلا بچههای طلاق یا بچههایی که والدین معتاد دارند. بنابراین مددکاران حوزه اعتیاد بسته به این که موقعیت یک دانشآموز چیست شیوه ارایه اطلاعات را انتخاب میکنند. مسلما میزان و نوع اطلاعاتی که نوجوانی در سطح همگانی دریافت میکند با کودکی که پیشگیری موردی برایش توصیه شده، متفاوت است.
به این ترتیب، سطحبندی ارایه خدمات پیشگیری از اعتیاد، فرصت بیشتری را برای نظارت بر گروههای در معرض خطر، در اختیار مددکارها و مشاوران میگذارد و مسلما با افزایش کنترل نوجوانان، تا حد زیادی از سرعت رشد اعتیاد در میان جمعیت دانشآموزی کم میشود.