زندهکردن امید در کودکان بیمار با قصهگویی
به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، «لیلین رودریگر وینرینگ» در چهار روز برگزاری هفدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی در کرمانشاه میهمان این رویداد فرهنگی بود و قصهای را با عنوان «چرا خفاشها برعکس آویزان میشوند؟» برای حاضران در این جشنواره روایت کرد.
قصه او داستان خفاشی بود که در ابتدای خلقت – که حیوانات و پرندگان هریک در جایی مستقر شده بودند و به جشن و سرور میپرداختند – به هیچیک از این گروهها راه داده نمیشد چرا که هم پر داشت و هم دندان. پس اندوهگین شد و بالای درختی رفت و گریست. طوری که اشکهایش از پرهایش سرازیر شد و بر زمین افتاد.
وی که دانشآموخته رشتههای اقتصاد و علوم سیاسی است، درباره علت اشتغال به قصهگویی میگوید که قصهی خفاش، داستان خود اوست که برادرش را از دست داد و از همانزمان به قصهگویی علاقهمند شد.
لیلین رودریگر مجری قصهگویی دوزبانه در محیطهای بیمارستانی کودکان سراسر استرالیا است و توضیح میدهد که روش قصهگویی او به این شیوه است که زندگی و قصههای عامیانه را با هم ترکیب میکند تا بیماران ذهنی را آموزش دهد.
این قصهگوی استرالیایی یادآور شد وقتی با کودکان بیمار هم صحبت میشوم به آنها امید میدهم و تلاش میکنم این توانایی را در آنها ایجاد کنم که کارهایی را انجام دهند.
او میگوید که در زمینهِ گفتوگو با کودکان بیمار هیچ محدودیتی ندارد اما برای بچههایی که بسیار مریض هستند و توانایی حرکت یا تکلم را ندارند تلاش میکنم از طریق حرکت با آنها ارتباط برقرار کنم.
لیلین رودریگر که برای اولین بار به ایران سفر کرده است میگوید با ایرانیان مقیم استرالیا در ارتباط است و دربارهِی ایران و حتی جنگ ٨ ساله از آنها زیاد شنیدهام.
وی که طی روزهای ٢٧ تا ٣٠ بهمن در کرمانشاه و در جشنواره بینالمللی قصهگویی حضور داشت سطح این جشنواره را بسیار بالا ارزیابی کرد و گفت: از این که دور هم بودیم و با هم ارتباط برقرار کردیم بسیار خوشحال هستم. در عین حال بازدید از بازار و تاقبستان برایم بسیار جذاب بود همچنین حضور کودکان در محل برگزاری جشنواره یک اقدام بسیار خوب و عالی است.
قصهگوی استرالیایی در ادامه از اهمیت قصهگویی برای کودکان سخن گفت و افزود: داستانهای زیادی دربارهی خانوادهها و فرهنگ – که ما قسمتی از آن هستیم – وجود دارد این داستانهای کهن به ما یاد میدهد که چه کارهایی را انجام بدهیم و چه کارهایی را انجام ندهیم و زمانی که ما برای کودکان قصه میگوییم ارتباطمان با آنها صمیمیتر میشود و این ارتباط برای کودکان خیلی مهم است.
او لذتبخشی قصهها را عنصری ضروری در جریان بازگویی قصه دانست و تاکید کرد که لذت بخشی و آموزش به صورت مستقیم با هم در ارتباط است و وقتی قصهای برای کودک لذتبخش و سرگرمکننده باشد، آن را به خاطر میسپارد.
لیلین – بر اساس قصههایی که از ایرانیها در جشنواره شنیده است – تصور میکند که قصههای ایرانی پر از شخصیتهای انسانی، فرهنگ و مکانهایی است که آدمها در آن زندگی میکنند و بر همین اساس دست به مقایسه میزند و میگوید: داستانهای بومیان استرالیا مانند داستانهای آمریکای لاتین پر از شخصیتهای حیوانی است.
او در بیان تفاوت شیوهی قصهگویی ایرانیها و خارجیهای میهمان جشنواره، بالا بودن صدای ایرانیها و البته تحرک اندک آنها در صحنه را از ویژگیهای قصهگوهای ایرانی میداند و البته میگوید در استرالیا نیز قصهگویان کم تحرک هستند اما قصههای من با آنها متفاوت است.
لیلین رودریگر مرزی بین قصهگویی و نمایش و تئاتر قایل نیست اما معتقد است که در قصهگویی، بداهه حرف اول را میزند و قصهگو میتواند بر اساس ذات داستان و شیوهی قصهگویی آواز بخواند و حرکت کند. اما در تئاتر، بازیگر باید بر اساس متن از پیش تعیین شده نقش خود را به نمایش بگذارد.
این قصهگو در ادامه دو پیشنهاد هم به برگزار کنندگان جشنواره قصهگویی ایران ارایه میدهد و میگوید جای کارگاههایی برای تبادل نظر و اطلاعات همچنین تجزیه و تحلیل قصهها از منظر قصهگویان در جشنواره خالی بود.
وی ضمن قدردانی از امور بینالملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان – که اطلاعاتی را از ایران پیش از سفر در اختیار او قرار داده بودند – در عین حال پیشنهاد کرد که این اطلاعات در قالب کتاب نیز برای آنها ارسال شود. او در این زمینه به شوخی میگوید: «من کمی سنتی هستم و ترجیح میدهم علاوه بر اطلاعات اینترنتی، منابع مکتوب و کتابهایی هم برای آشنایی با فرهنگ، تمدن، شهرها و سابقهِی تاریخی کشورها در اختیارم قرار بگیرد.»
هفدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی روزهای ٢٧ تا ٣٠ بهمن در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کرمانشاه با حضور ۵٩ قصهگوی برگزیده ایرانی و ١٢ قصهگویی برتر خارجی برگزار شد.