رضا عبدی

بر اساس گزارش سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی و بانک جهانی در سال 2011 جمعیت افرادی که به نحوی دچار معلولیت هستند بیش از یک میلیارد نفر است.

ضروری است که دولت‎ها با حذف موانع موجود که منجر به حاشیه راندن این افراد می‎شود تمام تلاش خود را برای دسترسی افراد کم‎توان به خدمات عادلانه به‎کار ببندند و با سرمایه‎گذاری بیشتر و اجرای برنامه‎های تخصصی جهت شکوفایی استعدادها و پتانسیل عظیم این افراد تلاش کنند.

 آموزش کودکان دچار معلولیت (جسمی، حرکتی و ذهنی) در همین راستا اهمیت پیدا می‎کند و سیستم آموزش تلفیقی و تحصیل کودکان کم‎توان در کنار سایر هم‎سالان در مدارس عادی روشی است که از سوی کارشناسان آموزش توصیه می‎شود. از جمله مزایای اجرای این طرح می‌توان به تقویت قدرت سازگاری افراد معلول با جامعه، و زمینه‌سازی برای ایجاد فرهنگ پذیرش آنها در کنار سایر افراد جامعه و همچنین تقویت حضور اجتماعی معلولان و ایفای نقش‌های اجتماعی موثر توسط آنها اشاره کرد.

برخلاف تصور حضور دانش‎آموز دارای معلولیت کنار دانش‎آموز غیر معلول باعث می‎شود که این دانش‎آموزان غیر معلول که در سن یادگیری و تجربه اجتماعی هستند به وسعت روانی و تفکر بالنده‎تری دست یابند. چرا که انسان موجودی مقایسه‎گر است و با حضور هم‎کلاسی معلولی که علیرغم مشکلات جسمی یا حسی موجبات رشد و تعالی خود را فراهم می‎کند.

از سوی دیگر انسان در هر مرحله سنی از زندگی باید تجربیات اجتماعی متناسب با آن را داشته باشد. کودکی که در سنین یادگیری و کسب تجربه در مواجهه با مسائل روزانه تحت عنوان معلول از جامعه دور می‎شود  و به‎جای تحصیل در کنار افراد دیگر مجبور می‎شود در یک محیط خاص و طور ایزوله تحصیل کند و هیچ امکانی برای درک واقعیت‎های جامعه ندارد؛ پس از گذشت سن  مدرسه نمی‎تواند تعامل درستی با افراد جامعه داشته باشد زیرا به‎جای آنکه در سن 6 یا 7 سالگی کسب تجارب اجتماعی‎اش را آغاز کند در سن 18 سالگی شروع کسب تجربه می‎کند و دچار عقب افتادگی اجتماعی می‎شود.

در ایران نیز بنا به اعلام مسئولان آيين‎نامه آموزش و پرورش تلفيقي- فراگير (مصوب جلسه 734 شوراي عالي آموزش و پرورش – تير ماه 1385) و ايجاد امكان تحصيل كودكان و دانش‎آموزان با نيازهاي ويژه در مدارس عادي سراسر كشور، از مهرماه سال 91 به اجرا درآمده‎ است. اين آيين‎نامه پیشتر در مدارس عادي به مدت پنج‎سال در قالب يك طرح آزمايشي و در تعداد محدودي از مدارس پنج استان كشور اجرا شده بود.

بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش اجرای آزمایشی این طرح خاتمه یافته و با اجرای قطعی آن از مهرماه سال گذشته دانش‌آموزان با نیازهای ویژه (کودکان استثنایی) با میزان آسیب‌دیدگی اندک مانند ناشنوایی، نابینایی و معلولیت جسمی اندک می‌توانند در مدارس عادی ادامه تحصیل دهند.

دکتر یحیی سخنگویی در گفت‎وگو با مهر در مورد تحصیل دانش‎آموزان معلول در مدارس عادی می‎گوید: تمامی دانش‎آموزان معلولی که شرایط حضور در کلاس درس را دارند می‎توانند همراه با دانش‎آموزان عادی به این مدارس بروند. این خبر در حالی اعلام می‎شود که بر اساس گزارش سایت “قانون” در حال حاضر حدود 115 هزار دانش‌آموز استثنایی در مدارس عادی و استثنایی تحصیل می‌کنند که این دانش‎آموزان متشکل از 82 هزار دانش‌آموز با نیاز ویژه و حدود 30 هزار دانش‌آموز دیرآموز است و این تصمیم ناگهانی در شرایطی اتخاذ شده که پس از دوره پنج ساله آزمایشی اجرای طرح گزارش مدونی از نتایج و عملکرد آن ارائه نشده است.

گفتنی است که برای حضور این کودکان در کنار سایر هم‎سالان در کلاس‎های درس عادی مدارس باید قادر باشند تسهیلات ویژه‎ای را فراهم کنند. از متناسب سازی فضای آموزشی محل رفت‎وآمد دانش‌آموز گرفته تا تسلط معلم بر مهارت‌های مختلف در تدریس به دانش‌آموزان معلول و در عین حال توانایی اداره کلاس درس به روش‎هایی که برای دانش‎آموزان عادی خسته کننده نباشد.

ایران یکی از کشورهای امضا کننده پیمان‎نامه حقوق معلولان است که در سال 2006 به تصویب سازمان ملل متحد رسید. رئیس جمهور وقت ایران در سال 87  قانون تصويب پیمان‎نامه حقوق افراد دارای معلوليت را که در جلسه علني مجلس شورای اسلامي تصويب و به تاييد شوراي نگهبان رسيده برای اجرا ابلاغ کرده است. 

این پیمان‎نامه در 50 ماده به حقوق افراد معلول و وظایف دولت‎ها در قبال این افراد در زمینه مختلف پرداخته است.

بر اساس اين قانون، دولت‎های عضو متعهد می‎شوند تحقق کليه حقوق بشر و آزادی‎های بنيادين براي تمامی افراد دارای معلوليت را بدون هرگونه تبعيض بر مبنای معلوليت تضمين و ارتقا دهند و تمامی تدابير قانونی و اداری را در جهت اجرای حقوق به رسميت شناخته شده در اين پیمان‎نامه اتخاذ کنند و حمايت و ارتقای حقوق بشری افراد دارای معلوليت را در تمامی سياست‎ها و برنامه های خود مد نظر قرار دهند. 

ماده هفتم پیمان‎نامه به حقوق کودکان معلول و ماده 24 به آموزش آنها اختصاص دارد. بر این اساس کشورهای عضو حق افراد کم‎توان را برای آموزش به رسمیت می‎شناسند و با چشم‎انداز تحقق این حق، بدون تبعیض و بر اساس برابری فرصت‎ها باید یک سیستم آموزشی فراگیر را در تمامی سطوح و آموزش مادام‎العمر را با اهدف توسعه استعدادهای بشری، حفظ کرامت، حقوق و آزادی‎های بنیادین و تنوع بشری، توانمندسازی افراد تضمین نمایند.

کشورهای عضو متعهد می‎شوند که کودکان کم‎توان از آموزش ابتدایی رایگان و همگانی یا آموزش متوسطه بر مبنای معلولیت کنار گذاشته نمی‎شوند و به میزان برابر با سایرین به این امکانات دسترسی داشته باشند و مناسب‎سازی معقول، اقدامات حمایتی لازم  صورت گیرد.

در همین راستا به اقدامات مشخصی نظیر تسهیل آموزش بریل و نسخه‎های جایگزین، استخدام معلمان، از جمله معلمان معلول که آموزش زیان اشاره یا بریل دیده باشند و آموزش کارکنان در تمام سطوح اشاره شده است.

دقت و جزئیات مورد اشاره در این پیمان‎نامه به خوبی نشان دهنده لزوم اهتمام دولت‎ها در بخش آموزش برای احقاق حقوق این افراد و جلوگیری از به حاشیه رانده شدن آنها و حضور فعال و مثمر ثمر در جامعه است.

در کشور ما سال گذشته سندی تحت عنوان “سند تحول بنیادین آموزش و پرورش” که از سوی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی آموزش و پرورش تهیه و تدوین شده و به تصویب نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده بود از سوی رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ گردید.

امید آن می‎رفت که در این سند رهنمودها و راهکارهای مشخصی برای تسهیل امر آموزش دانش‎آموزان معلول در مدارس عادی ارائه شود.

اما در سراسر این سند که به عنوان فلسفه و راهنمای نظام تعلیم و تربيت رسمی عمومی در جمهوری اسلامی ايران و مبنای تمامی سياست‎گذاری‎ها، برنامه‎ريزی‎ها و توليد اسناد تحول3 در نظام تعلیم و تربيت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ايران قرار گرفته است، هیچ اشاره‎ای به مبحث آموزش فراگیر کودکان کم توان و استثنایی، آموزش معلمان و کارکنان و متناسب‎سازی فضاها و امکانات آموزشی به منظور حضور این کودکان در مدارس عادی نشده است.

در ذیل فصل ششم: هدف‎های عملیاتی و کاربردها، عناوینی نظیر “تامین و بسط عدالت در برخورداری از فرصت‎های تعلیم و تربیت با کیفیت مناسب با توجه به تفاوت‎ها و ویژگی‎های دختران و پسران و مناطق مختلف کشور” و “ایجاد و متناسب‎سازی فضاهای تربیتی با ویژگی‎ها و نیازهای دانش‎آموزان و اقتضائات فرهنگ اسلامی، ایرانی و شرایط اقلیمی، فرهنگی و جغرافیایی” وجود دارد. در حالی‎که راهکارهایی از جمله متناسب‎سازی فضاهای فیزیکی، آموزشی و تربیتی با نیازهای ویژه و تفاوت‎های جنسیتی دانش‎آموزان با تاکید بر فراهم آوردن الزامات نهادینه‎سازی فرهنگ ایمانی و عفاف و پوشش و رعایت احکام محرمیت و محیط و اهتمام به طراحی، ساخت و تجهیز مناسب نمازخانه، کتابخانه، ازمایشگاه، فضای سبز و فضای ورزشی در تمام مدارس از دید تنظیم و تصویب کنندگان این سند محوری آموزش و پرورش پنهان نمانده اما متاسفانه تامین و بسط عدالت در برخورداری از فرصت‎های آموزشی برابر و یا متناسب‎سازی فضاهای آموشی جهت حضور کودکان معلول و با نیازهای خاص در آن به کلی مغفول مانده است.

در سایه چنین کاستی‎هایی است که  اعلام ناگهانی امکان حضور تمامی دانش‎آموزان کم‎توان در کنار سایر کودکان در مدارس عادی شبهه‎هایی در قابل اجرا بودن این طرح و میزان جدیت و اهتمام مسئولین در اجرای آن ایجاد می‎کند.

(Visited 129 times, 1 visits today)