بازگشت کودکی تیره تیم برتون در انیمیشن فرانکوینی
اثر جدید تیم برتون با عنوان “فرانکنوینی”، که به گفته فیلمساز از دوران کودکیاش الهام گرفته شده، یک انیمیشن سیاه و سفید، با تکنیک قدیمی ساخت استاپ موشن (ایست- حرکتی) اما سه بعدی است: ترکیب گذشته و آینده سینما.
به گزارش الفبا از آژانس خبری فرانسه، “فرانکوینی” که اولین اثر سینمایی انیمیشن برتون پس از فیلم ” عروس مرده” در سال 2005 است، داستان پسربچهای را میگوید که سگ مرده خود را به زندگی باز میگرداند. فیلم که به تازگی در ایالات متحده اکران شده بر اساس فیلم کوتاهی با همین نام ساخته شده است که برتون در سال 1984 برای دیزنی ساخت- اما به دلیل آنکه برای کودکان بیش از حد ترسناک تلقی می شد هیچگاه اکران نشد.
پس از گذشت حدود سه دهه و با تجربیات موفقی از جمله “آلیس در سرزمین عجایب” برتون به بازسازی کار اولیه پرداخت. داستان همان است: ویکتور فرانکشتاین، کودکی انزاوطلب و علاقمند به علم است که سگ خود را در تصادف با یک اتومبیل از دست داده اما با روش ولتاژ بالای مخصوص فرانکشتاین او را به حیات بازمیگرداند. نگه داشتن این “معجزه” به شکل یک راز برای ویکتور کار دشواری است، بهویژه از همکلاسیهای کنجکاوی که به کشف او حسودی میکنند و مجموعهای از اتفاقات پشت سر هم باعث ویرانی در شهر میشود.
در حالیکه برتون در فیلم کوتاه سال 1984 داستان را با هنرپیشههای واقعی نقل می کند، در نسخه جدید از تکنیک انیمیشن استاپ موشن استفاده شده که در آن اشیا در فریمهای مجزا تغییر مکانهای کوچک دارند. این فیلم همچنین سیاه- سفید است که به گفته فیلمساز یک نکته بسیار مهم است.
برتون پیش از انتشار فیلم به خبرنگاران گفت: “این فیلم باید استاپ موشن و سیاه سفید میبود. توضیح دادنش دشوار است اما این فرم آنرا برای من پر احساستر میکند. احساس من درباره این مسئله آنقدر قوی بود که اگر استودیو به من میگفت که تنها حاضر است آنرا بهصورت رنگی کار کند، من از ساخت فیلم منصرف میشدم.”
برتون پیش از این نیز در فیلمهای “عروس مرده” و “کابوس قبل از کریسمس” از تکنیک استاپ موشن استفاده کرده بود. در این تکنیک قدیمی شخصیتها و اشیا در هر فریم با حوصله حرکت داده میشوند—24 حرکت برای هر ثانیه فیلم.
“آنچه من نمیتوانم تغییر دهم آن است که مجبوربم عروسکها را برای ساختن هر ثانیه از فیلم 24 بار حرکت دهیم. این تکنیک به آغاز سینما بر میگردد. چیزی درباره فرمهای قدیمی وجود دارد که حسی و لمس کردنی است. افرادی که این روش را دوست دارند عاشق این واقعیت هستند که به لحاظ تکنولوژیکی چیزی تغییر نکرده است.”
فیلم همچنین به برخی آثار کلاسیک ترسناک نیز ادای احترام میکند که در آن برتون بزرگ شدن کودکی (که فرانکشتاین است) را در بربانک، در حومه لس آنجلس نشان میدهد؛ اما در عین حال گودزیلا و شخصیتهایی مثل بوریس کارلوف و پیتر لوری نیز در فیلم احیا میشوند.
“من هم مثل خیلی از بچهها با حس تنهایی و اینکه کسی مرا درک نمیکند و من متفاوت هستم و این دست احساسها بزرگ شدم. با این وجود من احساس طبیعی بودن را هم به خاطر میآورم. من احساسی مثل یک موجود عجیب و غریب نداشتم.”
“آن فیلم کوتاه بر اساس احساس واقعی من در کودکی نسبت به یک سگ، فیلمهای فرانکشتاین و اختلاط اینها با هم ساخته شد. با گذشت زمان شروع کردم به بازگشتن به خاطراتی درباره زمان، به یاد آوردن بقیه بچهها در مدرسه، آنطور که بچهها مرموز هستند، و معلمهای جدید و بقیه فیلمها و شخصیتهای ترسناک. بعد با گذشت چندین سال از این افکار، احساسی از نوع یک فیلم سایه سفید استاپ موشن در من ایجاد شد و برایم مثل یک پروژه کاملا متفاوت شد.”
“برای این انیمیشن سعی کردم همه چیز را شخصی کنم. نمیتوان اینکار را با همه پروژهها کرد، اما این یکی تا حد بسیار زیادی بر اساس خاطرات مختلف من است.”