جیمز مولیسون در کتابی عکس‎هایی را از کودکان مختلف در نقاط مختلف جهان و محل خواب آنها منتشر کرده است.

او امیدوار است که عکس‎های او کودکان را ترغیب کند که به نابرابری های زندگی خود با دیگر کودکان جهان بیاندیشند.

الفبا: جیمز مولیسون در کتابی عکس‎هایی را از کودکان مختلف در نقاط مختلف جهان و محل خواب آنها منتشر کرده است.

او امیدوار است که عکس‎هایش کودکان را ترغیب کند که به نابرابری‎های زندگی خود با دیگر کودکان جهان بیاندیشند.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison3.jpg
کایا، چهار ساله، با پدر و مادر خود در یک آپارتمان کوچک در توکیوی ژاپن زندگی می‎کند. اتاق خواب او از کف تا سقف مملو از لباس و عروسک است. مادر کایا این لباس‎ها را برای او می‎دوزد.

کایا ۳۰ پیراهن و کت، ۳۰ جفت کفش و تعداد زیادی کلاه گیس دارد و وقتی به مدرسه می‎رود باید لباس فرم بپوشد. غذاهای مورد علاقه‎اش گوشت، سیب زمینی، توت فرنگی و هلو است. کایا می‎خواهد وقتی بزرگ شود، یک کارتونیست بشود.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison4.jpg

 جاسمین (جیزی)، چهار ساله، در یک خانه بزرگ در کنتاکی ایالات متحده با والدین و سه برادرش زندگی می‎کند. خانه آنها در حومه شهر و در بین مزارع واقع شده است. اتاق خواب او پر است از تاج‎ها و کمربندهایی که در مسابقات زیبایی برنده شده است. او در بیش از ۱۰۰ رقابت شرکت کرده و اوقات فراغتش را با تمرین نمایش‎های خود بر روی صحنه و با حضور مربی‎اش پر می‎کند. جیزی می‎خواهد در آینده یک ستاره راک باشد.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison5.jpg

اتاق این پسربچه و خانواده‎اش تشکی است که در زمینی در حومه شهر رم انداخته‎اند. این خانواده پس از تهیه بلیط با پولی که گدایی کردند، با اتوبوس از رومانی آمدند. پس از اینکه به رم رسیدند در یک زمین با مالک خصوصی چادر زدند اما پلیس آنها را از آنجا بیرون راند. آنها اوراق شناسایی ندارند و نمی‎توانند یک کار قانونی بدست بیاورند. والدین این پسر پشت چراغ قرمز، شیشه‎های ماشین‎ها را تمیز می‎کنند. در این خانواده هیچ کس تا به حال به مدرسه نرفته است.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison6.jpg

دونگ، نه ساله در ایالت یونان واقع در جنوب غربی چین به همراه والدین، خواهر و پدربزرگش زندگی می‎کند. اتاق او با خواهر و والدینش مشترک است. این خانواده تنها به اندازه‎ای زمین دارند که می‎توانند برنج و چغندرقند مورد نیاز خودشان را بکارند. تا مدرسه دونگ بیست دقیقه پیاده روی راه هست. او نویسندگی و آواز خواندن را دوست دارد. اغلب عصرها یک ساعت را به انجام تکالیف مدرسه اختصاص می‎دهد و یک ساعت تلویزیون می‎بیند. دونگ دوست دارد که وقتی بزرگ بشود، یک پلیس باشد.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison.jpg

ایندیرا، هفت ساله، به همراه والدین و خواهر و برادرش نزدیک کاتماندو در نپال زندگی می‎کند. خانه آنها فقط یک اتاق، با یک تختخواب و یک تشک دارد. ایندیرا از زمانی که سه سال داشته در یک معدن گرانیت کار کرده است. این خانواده بسیار فقیر است و همه باید کار کنند. در این معدن ۱۵۰ کودک دیگر هم مشغول به کارهستند. ایندیرا روزی شش ساعت کار می‎کند و پس از آن هم به مادرش در کارهای خانه کمک می‎کند. او به مدرسه هم می‎رود که سی دقیقه از خانه‎شان فاصله دارد. غذای مورد علاقه‎اش نودل است و دوست دارد وقتی بزرگ بشود، یک رقصنده باشد.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison7.jpg

روتی، هشت ساله در حومه فنوم پن در کامبوج زندگی می‎کند. خانه او بر روی یک تل بزرگ زباله است. رختخواب او را تایرهای کهنه تشکیل می‎دهد. ساعت شش صبح هر روز، روتی و صدها کودک دیگر قبل از شروع کار جمع آوری قوطی‎ها و بطری‎های پلاستیکی در یک مرکز خیریه محلی حمام داده می‎شوند. این بطری‎ها و قوطی‎ها به شرکت‎های بازیافت زباله فروخته می‎شوند. در اغلب موارد صبحانه تنها وعده غذایی روز روتی است.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison8.jpgتائیس، یازده ساله به همراه والدین و خواهرش در طبقه سوم یک مجموعه آپارتمان در ریودژانیرو در برزیل زندگی می‎کند. اتاق خواب او با خواهرش مشترک است. محل زندگی آنها در نزدیکی شهر سیداد د دئوس (شهر خدا) واقع شده که به خاطر باندهای جنایتکاران و مواد مخدر مشهور است. گرچه پس از انتشار فیلم “شهر خدا” شرایط تا حدی بهبود یافته است. تائیس هوادار فلیپه دایلون، خواننده پاپ است و پوسترهای او را روی دیوار اتاق نصب کرده است. او دوست دارد که در آینده یک مدل باشد.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison9.jpg

نانتیو، پانزده ساله، از قبیله رندیله در شمال کنیا. او دو بردادر و دو خواهر دارد. خانه‎ی او یک کپر گنبد مانند است که از پوست گاو و پلاستیک ساخته شده با اتاقی کوچک که در وسط آن آتش درست می کنند و خانواده دور آن می‎خوابند. کارهای نانتیو عبارتند از مراقبت از بزها، پیدا کردن هیزم، و آوردن آب. او چند سالی به یک مدرسه روستایی می‎رفت اما پس از مدتی تصمیم به ترک تحصیل گرفت. نانتیو امیدوار است که یک موران (جنگجو) او را برای ازدواج انتخاب کند. طبق رسومات او باید پیش از ازدواج ختنه شود.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison2.jpg

دوها، ده ساله، به همراه خانواده و ۱۱ خواهر و برادرش در یک اردوگاه مهاجران فلسطینی در هبرون، کرانه‎ی باختری زندگی می‎کند. او با پنج خواهرش یک اتاق مشترک دارد. دوها به مدرسه‎ای می‎رود که تا محل اقامت‎شان ده دقیقه فاصله دارد و می‎خواهد در آینده یک پزشک متخصص اطفال باشد. برادرش، محمد و ۲۳ غیرنظامی دیگر طی یک حمله انتحاری بر علیه اسرائیل در سال ۱۹۹۶ کشته شدند. پس از آن نیروهای اسرائیلی خانه‎ی آنها را ویران کردند. دوها پوستری از محمد را روی دیوار اتاق نگه داشته است.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison10.jpg

تزویکا، نه ساله، در یک بلوک آپارتمانی در یک شهرک اسرائیلی در کرانه باختری زندگی می‎کند. جمعیت این منطقه را ۳۶۰۰۰ یهودی ارتدوکس تشکیل می‎دهد. تلویزیون و روزنامه در این شهرک ممنوع است. هر خانواده بطور متوسط نه فرزند دارد، اما تزویکا تنها یک خواهر و دو برادر دارد و اتاق او با برادرش مشترک است. او را با ماشین به مدرسه می‎برند که دو دقیقه زمان می‎برد. ورزش در برنامه درسی ممنوع است. تزویکا هر روز به کتابخانه می‎رود و از خواندن متون مقدس لذت می‎برد. او همچنین بازی‎های مذهبی روی کامپیوترش را دوست دارد. می‎خواهد در آینده یک خاخام باشد و غذای مورد علاقه‎اش شنیسل و چیپس است.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison11.jpg

لامنی، ۱۲ ساله در سنگال زندگی می‎کند. او دانش آموز یک مدرسه قرآنی روستاست که دختران حق ورود به آن را ندارند. او در یک اتاق مشترک با چندین پسر دیگر زندگی می‎کند. رختخواب‎های آنها ساده‎اند و برخی دارای حفاظ‎هایی برای پاها هستند. پسرها هر روز صبح ساعت شش کارشان را در مزرعه مدرسه شروع می‎کنند و در آنجا نحوه شخم زدن، کشت و برداشت ذرت را با استفاده از الاغ یاد می‎گیرند. در بعد از ظهر قران می‎خوانند. لامنی دوست دارد که در اوقات فراغت با دوستانش فوتبال بازی کند.

b_550_300_16777215_00___images_stories_art_jamesmollison12.jpg

جویی در کنتاکی ایالات متحده به همراه والدین و خواهر بزرگترش زندگی می‎کند. او بطور مرتب با پدرش به شکار می‎رود. او دو تفنگ و یک کمان فولادی دارد و در سن هفت سالگی اولین شکارش، یک گوزن، را کشته است. جویی امیدوار است که در فصل بعدی شکار بتواند از کمانش استفاده کند، چون از به‎کارگیری تفنگ خسته شده است. او عاشق زندگی در فضای باز است و امیدوار است که در بزرگسالی هم بتواند شکار را ادامه بدهد.

خانواده آنها همیشه از گوشتی که خودشان شکار کرده‎اند تغذیه می‎کند. جویی مخالف کشتن حیوانات تنها برای ورزش و تفریح شکار است. وقتی که شکار نیست به مدرسه می‎رود و به همراه حیوان خانگی‎اش تلویزیون می‎بیند.

 

(Visited 42 times, 1 visits today)