b_550_300_16777215_00___images_stories_life_910203_blue_school-1.jpg

دو کلاس کودکستانی در دبستان بلو (بلو اسکول) ماه پیش سخت مشغول انجام کاری بودند که تب و تابش تمام کودکستان‎های آمریکا را گرفته است: نقاشی کشیدن.

یک گروه در پی کشیدن انواعی از خود نگاره‎ها (تصویرهای از خود) بود. یک دختر پنج‎ساله درباره نقاشی‎اش گفت: اون منم که دارم درباره مغزم فکر می کنم.

پایین راهرو، کودکان با مدادرنگی‎های روغنی در حال به تصویر کشیدن احساسات خود بودند، با ترسیم نقشه‎ای از جایی که شروع کردند و جایی که تمام کردند. برای یک دختر، اندوه در خانه با یک نوشیدنی خوشمزه و خرس عروسکی‎اش به پایان رسید. چنین درگیری مستقیمی با اندیشه‎ها و احساس‎ها ممکن است برای چنین مغزهای خردسالی عجیب به نظر آید، اما این بخشی از برنامه اساسی بلو اسکول، (مدرسه خصوصی در مرکز منهتن نیویورک است که شش سال پیش به عنوان یک گروه بازی آغاز به کار کرده است) شده است.

از همان ابتدا، بنیانگذاران آن می‎خواستند پژوهش‎های علمی درباره رشد دوران کودکی را در کلاس‎های خود مورد بهره برداری قرار دهند. با گسترش سریع آن به مدرسه ای با 200 دانش آموز تا کلاس سوم دبستانی، این مدرسه اکنون به گونه‎ای به یک آزمایشگاه ملی برای ادغام علوم اعصاب شناختی با پیشرفته ترین نطریه‎های آموزشی در تعیین برنامه‎های درسی، پیشرفت حرفه‎ای و طراحی مدرسه تبدیل شده است.

لیندزی روسو، که ملقب به غیر معمول ترین مدیر مستندسازی برنامه های درسی و پژوهش است، اظهار داشت: مدرسه‎ها این دانش جدید عصب شناسی را به کار نمی‎گرفتند. هدف ما از ابتدا این بود که ابزارهای پژوهش را به کار گرفته و آنها را با آنچه که ما در مدرسه انجام می‎دهیم سازگار نماییم. بنابراین، کودکان بلو اسکول درباره آنچه که «the amygdala hijack» (یعنی، هنگامی که کنترل احساسات خود را از دست می‎دهند چه اتفاقی برای مغزشان می‎افتد) نامیده می‎شود، یاد می‎گیرند.

آموزگاران تلاش می‎کنند تا بچه‎ها را در «موقعیت پیشرفت» قرار دهند، حالتی که آنها نسبت به نظر (ایده)های تازه پذیرا هستند. زمان‎هایی برای بازنگری، هم برای دانش آموزان و هم آموزگاران، در برنامه روزانه درنظر گرفته شده است چرا که بازنگری عملکرد اجرایی (یعنی، قابلیت پردازش اطلاعات به شکلی منظم، تمرکز بر هدف‎ها و به نمایش گذاردن کنترل شخصی) را تقويت می‎کند.

سال پیش، برنامه آموزشی مدرسه اصلاح شد تا واژه «فرا-شناخت/شناخت غیر نمادین» (meta-cognition) – یعنی، قابلیت فکر کردن درباره فکر کردن – به برنامه افزوده شود.

دیوید راک – از اعضای هیات مدیره مدرسه و از بنیانگذاران موسسه عصب رهبری (NeuroLeadership Institute)، گروه پژوهشی که خود را وقف مطالعه علوم مغزی مرتبط با رهبری/فرماندهی کرده است گفت: داشتن زبانی برای این گونه تجربه‎های ذهنی به کودکان امکان بیشتری می‎دهد تا احساسات خود را نظم دهند. پژوهش‎های فراوانی وجود دارد که نشان می‎دهد احساس‎های منفی مانع یادگیری می‎شود، در حالی که احساس‎های مثبت توجه کودک را گسترش داده و قابلیت او برای جذب و نگهداری اطلاعات را بالا می‎برد.

بر این پایه،در حال حاضر راهبردهایی برای تنظیم احساسات مورد توجه فزاینده‎ای در مدارس پیشرو سراسر کشور آمریکا قرار می‎گیرد.

(Visited 65 times, 1 visits today)