سرمایه گذاری بر روی کودکان برای دستیابی به صلح در سومالی
بسیاری از دانشآموزان سومالی از تحصیل محرومند یا تحصیلات بسیار کمی دارند. بر اساس گزارشهای یونیسف تنها حدود یک سوم کودکان سومالیایی در سن ابتدایی در مدرسه ثبت نام میکنند.
عدن عبدی معلم زبان انگلیسی یک مدرسه در جنوب سومالی است؛ منطقهای که سالهاست تحت سلطهی گروههای شبه نظامی و درگیر با جنگ و خشونت است. او نگران آناست که دانشآموزان کلاسش علاقهی کمی به تحصیل نشان میدهند.
این مسئله ممکن است شکایت رایجی در بین معلمان باشد، اما نگرانیهای عبدی بیش از اینهاست: دانشآموزان او بازی جنگ را دوست دارند. به گزارش اسوشیتدپرس، این معلم 22 ساله می گوید: “دانش آموزان اینجا علاقه چندانی به تحصیل ندارند چون در اطرافشان افراد زیادی همیشه اسلحه حمل میکنند. نوجوانانی مثل آنها با خود اسلحه حمل میکنند، آنها حتی در راه برگشتن از مدرسه به خانه وانمود میکنند که در حال حمل سلاح هستند. این همان چیزی است که در قلبهایشان دارند.هدف و مقصد آنها آن است که وقتی بزرگتر شدند، بجنگند.”
طبق اعلام یونیسف، یک نسل کامل از کودکان سومالی در محیطی رشد کردهاند که فقط کشمکش نظامی و جنگ را دیده و درک کردهاند و احتمالا به هزاران تن از آنها آموزش نظامی هم داده شده است.
اسکندر خان، نماینده سازمان ملل در سومالی میگوید که برای ایجاد یک صلح طولانی مدت و پایدار در این کشور نیاز به سرمایهگذاری بیشتر بر روی کودکان و نوجوانان است: “ما باید اطمینان حاصل کنیم که این نسل از آموزش با کیفیت، دسترسی به خدمات اجتماعی و حفاظت در برابر خشونت و سوء استفاده برخوردار میشوند. تنها در این صورت است که کشش آنها به سمت خشونت متوقف میشود و قادر خواهند بود نقشی مثبت و پایدار را در آینده سومالی ایفا کنند.”
کودکان سومالیایی بهطور مرتب مجبور به عضویت در الشباب، گروه مسلح مرتبط با القاعده میشوند. مدارس هم مورد حمله قرار میگیرند. اسکندر خان میگوید: “برآورد میشود که هزاران تن از این کودکان تحت آموزشهای نظامی و مهارتهای جنگی قرار گرفته باشند. گزارشهای همکاران ما نشان میدهد که در ماههای اخیر بکارگیری کودکان در درگیریهای مسلحانه از سوی طرفهای متخاصم افزایش یافته است.”
محمد دکنور، یک دانش آموز 14 ساله در موگادیشو، پایتخت سومالی است و میگوید که سال 2006 را به این دلیل بهخاطر دارد که به مدت یک ماه اصلا صدای شلیک گلوله را نشنیده است. در آن سال گروهی به نام انحادیه دادگاههای اسلامی، با در دست گرفتن کنترل سومالی و تلاش برای به اجرا درآوردن تفسیر سختگیرانه خود از قوانین اسلام نوعی نظم را در این منطقه برقرار کردند.
محمد میگوید که تا به حال جسد کشته شدگان زیادی را در خیابان دیده است و تازهترین مورد آن مردی بوده که بهخاطر مقاومت در برابر یک دزد توسط او کشته شده است. او میگوید که کار کردن با اسلحه را بلد نیست اما فکر میکند برای محافظت از خود خوب است که آنرا یاد بگیرد. اما به گفته او به نظر میرسد که اوضاع رو به بهبود است.
نیروهای منطقهای در حال به عقب راندن الشباب در سه جهت هستند و به دولت فرصت کنترل اوضاع و بهدست گرفتن دوبارهی قدرت را میدهد.
محمد میگوید که پیشتر به نظر میرسید سومالی هیچ آینده نخواهد داشت. اما امسال متفاوت است، این روزها متجاوزان از ساختمان مدرسه بیرون رانده میشوند و این یعنی فضای کافی برای امکانات آموزشی هست. در حال حاضر آموزش رایگان در برخی مدارس عرضه میشود و جنگ در موگادیشو متوقف شده است.
سومالی از سال 1991 و در زمانی که دیکتاتور حاکم آن، سیاد باره، توسط گروههای مسلح سرنگون شد، و پس از آن خود این گروهها در مقابل هم آتش گشودند، درگیر جنگ است.
الشباب برای چندین سال بر مناطق گستردهای از مرکز و جنوب سومالی قدرت داشت، اما حالا از سه طرف در محاصره است. این گروه مسلح سال گذشته از پایتخت بیرون رانده شد. خان میگوید که خشونت و جنگ، کودکان را از تجربه دوران کودکیشان محروم کرده است. بهدلیل این کشمکشها و در اثر نبودن یک قدرت مرکزی، علاوه بر سایر خطرات امنیتی، این کودکان با مشکل سوءتغذیه و خطر بیماریهای گوناگون روبرو هستند.
سومالی یکی از بیشترین نرخهای مرگ و میر کودکان را به خود اختصاص داده است. در این کشور، از هر شش کودک یکی پیش از سن پنج سالگی جان خود را از دست میدهد. عبدی، معلم 22 ساله ای که دوران دبیرستان خود را در کشور همسایه، کنیا گذرانده است میگوید که از زمانی که الشباب توسط تیروهای دولتی از شهر بیرون رانده شده، 100 دانش آموز دیگر در مدرسه ثبت نام کرده اند.
به نظر می رسد که این روند در سراسر سومالی به همین شکل بوده و تعداد دانش آموزان از تعداد 285000 نفر در سال تحصیلی 2003-2004 تا تعداد 760000 نفر در سال 2011-2012 افزایش پیدا کرده است. دولت توانسته با کمک نیروهای کنیا آرامش و صلح نسبی را در شهر دالبی برقرار کند. پیش از آن، بسیاری از ساکنین منطقه به خاطر حاکمیت وحشیانه الشباب مهاجرت کرده بودند. اما عبدی میگوید که حتی در شرایط فعلی هم در جستوجوی شرایط و امکان ترک منطقه است، اما بهدلیل آنکه خانوادهاش در آنجا ساکن هستند و جای دیگری را برای زندگی کردن سراغ ندارند، نمیتواند این شهر را ترک کند.